بابیت یک قصه پرتکرار در تاریخ
اشاره: از همان آغازین روزهای تثبیت حکومت نبوی در مدینه، ترفندهای دشمنان در تقابل با دین حنیف الهی شکل دیگری به خود گرفت؛ مضاف بر اینکه ایادی ابلیس شاهد نفوذ آموزههای حیاتبخش این دین وحیانی در سایر بلاد بودند؛ از اولین ترفندهای آنها ایجاد انشعاب در این دین الهی بود که به طور خاص در قالب فرقهسازی نمود یافت تا حدی که تعداد آنها نزدیک به 70 رشته رسید. در بین این فرقههای ساختگی آنچه بیشتر تنور دشمنان را داغ کرده و بر اختلافات مذهبی افزود، فرقه مدعیان دروغین مهدویت بود؛ حزب شیطان که از توطئه مهدیان دروغین نهایت بهرهبرداری را در انحراف شیعه برده بود، در زمانهای بعد توطئه خود را این بار در قالب ایجاد فرقه بابیت و بهائیت تداوم بخشید.
به مناسبت سالروز اعدام علیمحمد شیرازی بنیانگذار فرقه منحرف بابیت خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به در گفت و گو با حجتالاسلام دکتر علیرضا روزبهانی، مدیر گروه فرقههای انحرافی مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه قم به تبیین شکل گیری فرقه بابیت پرداخته است.
رسا- لطفاً تاریخچه ای از شکل گیری فرفه بابیت بیان کنید.
سال 1260هجری قمری، در شهر شیراز جوانی به نام علی محمد شیرازی ادعا کرد که باب امام زمان است، این ادعا با توجه به اینکه جامعه شیعی ایران در دوره غیبت کبری امام زمان علیه السلام نائبی را برای امام نمی پذیرد، فلذا ادعای بابیت علی محمد شیرازی ادعای باطل و غیرقابل قبولی است، اما متاسفانه جمعی از جامعه ایران این ادعا را می پذیرند و در واقع کما اینکه این ادعا غیر قابل قبول و باطلی بود، مورد قبول عده ای قرار گرفته و از این اندیشه پیروی می کنند و اینها قبلش گرفتار اندیشه شیخیه شدند و با توجه به انحرافاتی که در اندیشه شیخیه وجود داشت راه را برای مدعیان باز می کرد و فرصتی پیدا شد که علی محمد شیرازی هم از این بستر و فضایی که توسط شیخیه ایجاد شده است، استفاده کرده و فرفه بابیت را تاسیس کند.
رسا- بابیت در مسأله مهدویت چه عقیده ای داشت؟
بابیبت بر این عقیده بود که امام زمان علیه السلام قصد ظهور دارد و برای مقدمه چینی و آماده کردن مردم برای ظهور امام زمان لازم است مردم همانگونه که در غیبت صغری آرام آرام از امام فاصله گرفتند و آماده برای دوره غیبت کبری شدند، برای ظهور هم باید ظهور صغری اتفاق بیفتد که این ظهور همان آمدن بابی است برای امام زمان که این باب بیاید و راه را برای ظهور باز کند؛ این ادعا بسیار شباهت به گروه هایی است که امروز ظهور کردند، قصه بابیت یک قصه پرتکار در تاریخ است؛ اگر بابیت را به علی محمد شیرازی و فرقه بهایئت می شناسیم اما یک قصه ای است که توسط افراد مختلف با ادعاهای نیابت، بابیت، امامت و... در تاریخ تکرار شده است، و هر کدام به نوعی خودشان را به مردم نا آگاه تحمیل کرده اند.
رسا- آیا بابیت منحصر در شیخیه ماند؟
علی محمد شیرازی بعد از اینکه ادعای خود را مطرح کرد، متاسفانه عده ای از مکتب شیخیه حرف او را می پذیرند ولی منحصر به شیخیه نمی ماند و این اندیشه در بخشی از جامعه منتشر می شود و مهم ترین دلیلی که می توانیم برایش نام ببریم این است که مردم در آن مقطع زمانی از دانش لازم برای شناخت مدعیان کاذب برخوردار نبودند، چیزی که امروز هم خیلی تغییر نکرده است و جامعه آن آگاهی لازم دینی را بدست نیاورده است؛ نیاز است جامعه تغذیه معارفی شود تا بتواند در برابر اینگونه ادعا ها مقاومت کند و به راحتی تسلیم مدعیان دروغی نشود.
رسا- ادعاء علی محمد شیرازی چه پیامدی برای او به همراه داشت؟
ادعای علی محمد شیرازی بازخورد مثبتی برای او ندارد و در سال 1261 چند ماه بعد از ادعای بابیت ناچار می شود در مسجد وکیل شیراز ادعای خود را پس بگیرد و خودش را لعنت کند که در کتابهای معتبر ضاله بهائیت هم آمده است، بعد از توبه اجباری به حصر خانگی در آمد و این حصر به دلیل نفوذ بیگانگان باعث شد در مقطعی که در شیراز بحرانی به وجود آمده بود به اصفهان فرار کند، و در پناه منوچهر خان معتمدالدوله حاکم اصفهان در آید، این حمایت و پناه دادن موجب شد محمد علی دوباره به ادعاهای خود ادامه دهد، اما با مرگ منوچهر خان و از دست دادن حامی دوباره فضا برای او نا مناسب شد و نهایتاً قرار بر راهی کردن او به سمت تهران پیش می آید که به دلیل سوء تدبیر حاکم وقت میرزا ابوالقاسم فراهانی ملقب به آغاسی، باعث می شود او را به قلعه ماکو ببرند و چون از دسترس عموم دور می افتد، فرصتی برای دروغ پردازی دوباره او پیش می آید؛ در قلعه ماکو فرصتی پیش می آید تا او یارانی را فراهم کند و یاران او نیز از این فرصت استفاده کنند تا اغتشاشاتی را در گوشه کنار کشورمثل شهرستانهای مثل نیریز فارس، قلعه طبرسی مازندران و در شهر زنجان اغتشاشات و درگیریهایی به وجود آوردند تا حدی که کار به قتل و خونریزی کشیده شد و این ماجرا مصادف با مرگ محمد شاه قاجار و برسرکار آمدن ناصرالدین شاه می باشد.
رسا- واکنش امیرکبیر به ادعاهای علی محمد باب چه بود؟
امیرکبیر با بررسی و رصد اوضاع تنها چاره را کور کردن چشم فتنه می بیند و چشم فتنه کسی نیست جز علی محمد شیرازی، و در تاریخ 28 شعبان 1326 هجری قمری در شهر تبریز او را اعدام می کند؛ بعضی می گویند ای کاش امیرکبیر او را اعدام نمی کرد! پس چه کار می کرد؟ قبلاً هم تجربه محاکمه و حبس او نشان داده بود که علی محمد شیرازی کسی نیست که توبه کند و برگردد و با گذشت زمان تغییر مسلک می داد، در ناچاری توبه و در اولین فرصت مجدد به تبلیغ افکار انحرافی خودش می پرداخت.
رسا- آیا علما خواستار اعدام او بودند؟
علماء متشرعه یا اصولی علاقمند به اعدام علی محمد نبودند چرا که معتقد بودند او جنون ادواری دارد و از لحاظ روحی و روانی بیمار است، اما علمای شیخی مذهب تبریزبه این علت که علی محمد را یک لکه ننگی در دامان خودشان می دیدند و درصدد پاک کردن این لکه ننگ، به اعدام او بیشتر راغب و مایل بودند و دوست داشتند که او اعدام شود، اما فتوای مرگ محمد علی را بنده براساس اسناد تاریخی معتقدم یک تصمیم حاکمیتی بوده است، یعنی امیرکبیر به عنوان یک حاکم سیاسی این تصمیم را گرفت و پادشاه هم امضاء کرده است.
رسا- چرا در آن مقطع در کوشه و کنار کشور طرفدارانی داشتند؟
چند عامل می توان برای آن برشمرد، از جمله مباحث اقتصادی است در آن مقطع زمانی مردم با مشکلات اقتصادی زیادی روبه رو بودند، مردم طعم تلخ ارباب رعیتی را می چشیدند و همچنین با مسائل اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم می کردند و یک عده برای رهایی از این فضا به دنبال سخنان آزادی خواهانه علی محمد باب راه افتادند،در این مقطع تاریخی شاهد فرهنگ ضعیف و پایین عامه مردم، بی سوادی می باشیم، از طرفی چون علما در صحنه حاضر نبودند واکثریت به دنبال درس و بحث خودشان بودند، مردم در عدم آگاهی لازم از مباحث دینی به سر می بردند، امّا مشکل سیاسی فراوانتر و فراگیرتر از مشکلات فرهنگی و اقتصادی است، مشکل اصلی مشکل سیاسی بود که به نوع حکومتداری قاجار و مداخلات بیگانگان برمی گشت.
رسا- آیا علی محمد باب مخالف حکومت قاجار و مدافع حقوق مردم بودند؟
مخالف حکومت قاجار به آن معنا که چون قاجار را بد می داند نه؛ چون قاجارها با او همراهی نکردند مخالف آن ها بود، اگر قاجارها را مدافع خودش می دید قطعاً مخالفتی با آن ها نداشت، اما چون از او حمایت نکردند، از این جهت با آنها مخالفت کرد، نه اینکه آن ها را غاصب و خودش مدافع حقوق مردم ایران باشد.
رسا- ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.