۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۱
کد خبر: ۶۷۷۹۵۶
در برنامه جهان آرا مطرح شد؛

روایت «آقا سعید» از شهید آوینی

روایت «آقا سعید» از شهید آوینی
سعید قاسمی گفت: شهید آوینی گفت برویم و من از فکه کربلایی می‌سازم، اما خود شهید آوینی جزئی از همین کربلا شد.

به گزارش  خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مهندس سعید قاسمی، مسؤول قرارگاه مهندسی جهادی احمد متوسلیان و یکی از دوستان و همرزمان شهید مرتضی آوینی، در برنامه جهان آرا گفت: ما در ۲۸مین سالگرد شهید آوینی هستیم و خود شهید آوینی یک روایتی از خودش دارد که می‌گوید با ظهور پدیده انقلاب اسلامی من هر آنچه که جزو یافته و بافته‌هایم بود را در گونی ریختم از اثر هنری که، چون می‌دانید هم نویسنده بود و با شعر مأنوس بود و یک نریتور بود و فارغ التحصیل دانشگاه هنر، معماری و شهرسازی، فیلم بردار کارگردان و مسلط به زبان انگلیسی و عربی بود. آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری بود، می‌گوید که همه را بردم در بیابان و سوزاندم.

وی ادامه داد: او در ادامه می‌گوید دوران طاغوت دوران منیت بود و انقلاب اسلامی دوران از بین بردن منیت و این آثار من نشانه‌های منیت من بود که باید از بین می‌رفت. سپس می‌گوید که من توفیق داشتم و از خداوند بسیار ممنون هستم که من را در این مقطع قرار داد.

فعالیت سازندگی شهید آوینی

سعید قاسمی با اشاره به دوران جنگ درباره شهید آوینی گفت: در اوایل جنگ تحمیلی مرتضی در بشاگرد است و در آن‌جا خدمت مردم محروم و مستضعف است و سپس با اینکه وارد جنگ می‌شود، اما باز اسلحه دست نمی‌گیرد، حداقل برای جاهای خطرناک اسلحه لازم است ولی باز هم او دوربین دست می‌گیرد ولی آیا ترسو و بزدل است؟ نه! دوربین برداشتن کار سخت‌تری است! شما در ۷۰ قسمت روایت فتح را نمی‌بینید که بگوید نریتور و تهیه کننده مرتضی آوینی است!

وی با اشاره به خلوص نیت شهید آوینی گفت: اصلا در روایت فتح و این فیلم‌ها که در کربلای ۵ و شرایط سخت فیلم نمی‌گیرند وقتی فیلم او را موقع تدوین قرار می‌دهند می‌گوید چرا فیلم من را قرار داده‌اید بچه‌های مردم خون می‌دهند و ما مگر چه می‌کنیم!

مگر شهید آوینی گذشته خود را نسوزاند؟ چرا بعضی‌ها بدان پرداختند؟

همرزم شهید آوینی با اشاره به مستندی که اخیراً مدعی است روایت زندگی بدون سانسور شهید آوینی را بیان می‌کند اظهار داشت: گفته‌اند ما حق داریم زندگی قبل انقلاب او را بکشیم بیرون و به مردم بگوییم، خوب به چه حقی شما به خودتان چنین اجازه‌ای می‌دهید؟ خود او گفته است که من این شکل زندگی داشتم و سوزانده‌ام و اگر به این روال باشد باید دوران همه را بیرون بیاورید!

وی ادامه داد: این برکت انقلاب و حضرت روح الله است که از لجنزار چنین افراد نابی را بیرون کشید. این پدیده ساعت ۲ و ۳ صبح بیدار می‌شد وضو گرفته برای بچه‌های بوسنی مطلب می‌نوشت. مرتضی از دیدگاه ما یک چهره وارسته، انقلابی، بسیجی و روشنفکری است که اتفاقاً این روز‌ها را می‌دید. کتاب غرب زدگی او را بخوانید، همین روز‌ها را می‌دید.
 

دو طرز تفکر متفاوت در حوزه هنری

سعید قاسمی با اشاره به درگیری‌های حجت الاسلام زم، رئیس وقت حوزه هنری با شهید آوینی گفت: طرز تفکر حاکم بر حوزه هنری آن بچه و آن مدیریت چلوکبابی و سیگار وینستون را گسترش داد و امثال مرتضی نیز از همان مرکز خارج شدند و به تلقی‌های مختلف درباره شهید آوینی می‌پردازند.

وی درباره شهادت شهید آوینی گفت: خیلی‌ها گفتند که من مرتضی را به کشتن دادم که او را به فکه، در رمل‌ها و منطقه آلوده به مین بردم. اما مرتضی بعد از اینکه دید ما جناز‌ه‌ها را فکه جمع می‌کنیم و در گونی می‌کنیم و همین‌طور به شهر انتقال می‌دهیم، وقتی در تهران این فیلم‌ها را دید منقلب شد و آقای بختیاری و مرتضی شعبانی گفتند که هماهنگ می‌کنیم تا فروردین ماه برگردیم فکه، از دیدگاه او خیلی چیز‌ها بود که مستند نشده بود و در تاریخ فراموش به فراموش سپرده می‌شد برای همین مستند سازی فکه را اولویت قرار داد.

درخواست شهید آوینی برای رفتن به منطقه فکه

همرزم شهید آوینی با اشاره به درخواست شخص شهید آوینی خاطرنشان کرد: خود شهید آوینی با من تماس گرفت و گفت که فکه باید با من باشی و روز ۱۷ فروردین عازم منطقه شدیم، در آنجا به سید گفتم که برویم منطقه بازی دراز، مسلم بن عقیل و جا‌هایی که برای پیروزی حرف داریم، ما در فکه شکستی خوردیم که تا همین الآن جنازه ابراهیم هادی باز نگشته است.

وی ادامه داد: حرف‌ها در فکه، سخت می‌شود. اینجا گفت برویم و من کربلایی می‌سازم که به شما نشان می‌دهیم و نگو که کربلا یک بخشی با خودش بود مصادف با روز پنجشنبه‌ای که ۱۹ فروردین بود، در چادری، جنازه‌‌ها را در گونی کردیم و گفت می‌توانم یکی از گونی‌ها را ببینم، من در این گونی را باز کردم و جمجمه سری بود که من دست کشیدم بهش و گفتم به نظرتان این چقدر خوشگل بوده و مادرش بغلش می‌کرده، البته من با لطافت آقا مرتضی با این جنازه صحبت نمی‌کردم.

مین والمری، زیر کفش‌های چیکرز آوینی

سعید قاسمی در ادامه خاطره‌گویی از شهادت شهید آوینی گفت: وقتی اسکلت را درون گونی گذاشتم، شهید آوینی گفت می‌شود مقداری از رمل‌های در جمجمه را به من بدهید، ولی چشمش به اسکلت افتاد گفت بگذارید فردا... جمعه صبح ما هم تا این که در منطقه‌ای آمدیم که ۲۰ سال منتظر سید شهیدان اهل قلم بودند درحالی که ما در یک ستون حرکت می‌کردیم، در همین صف ناگهان، یک مین زیر کفش‌های چیکرز آقا مرتضی ترکید و همه مجروح شدند در این صحنه من اول فکر کردم برای خودم این اتفاق رخ داده، اما دیدم که همه روی زمین هستند و قصه اصلی سید بود و بعد آمدم با بند کفش و ... ران او را بستم.

وی ادامه داد: والمری یکی از بدترین چیزهاست که حدود ۱۰۰ تا ترکش به آقا مرتضی خورده بود و یه مقدار عکس از آقا مرتضی گرفتند و آقا مرتضی به یکی که گفت چیزی نشده و ناراحت نباش، گفت ما برای همین حرف‌ها آمدیم و در این لحظه نام مادرش حضرت فاطمه را صدا می‌کرد.

در مخیله‌ام نبود بدتر از اینها اتفاق بیافتد

همرزم شهید آوینی در ادامه گفت: با وسایلی که داشتیم یک سری برانکارد درست کردیم و ایشان را برگردانیم و هر کاری می‌کردیم نتوانستیم جلوی خون ریزی را بگیریم، من در همان‌جا در یک صحنه در چشمم می‌رفت که بگویند چرا تو سالم ماندی و خجالت نمی‌کشی که رفقایت را بردی جانباز کردی، در حالی که من در مخیله‌ام حتی این نبود که بدتر از اینها اتفاق بیافتد.

وی ادامه داد: پا‌های سید مرتضی از روی برانکارد کشیده می‌شد و می‌افتاد، یک لحظه چشمانم را بستم و پای سید مرتضی را روی سینه اش گذاشتم. در همین هنگام که نام مادرش را صدا می‌زد، سرش را از روی برانکارد آورد بالا و می‌گفت «اللهم اجعل مماتی شهاده فی سبیلک»، در فاز آخر سرش را بالا آورد و گفت: «خدایا همه گناهان مرا ببخش و ببر»، باز من احساس کردم در حالت اغماست و وقتی به ماشین و آمبولانس رسید، در مسیر چندین بار مراقب ضربان قلب او بودم، شروع کردیم به حمد خواندن و چهل دقیقه تا بیمارستان صحرایی طول کشید و در آنجا امدادهای پزشک افاقه نکرد و مرتضی پر کشید، روحش شاد و راهش پیوسته پر رهرو.

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
مجید
Iran, Islamic Republic of
۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۲
واقعا برنامه خیلی خوبی بود، با تشکر که گوشش دادید. ولی ای کاش متن پیاده شده را کمی اصلاح می‌کردید، غلط های زیادی در متن وجود دارد.
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۱
کامل بود کیف کردم
2
0