مأموریت حوزه تدوین فقه نظام در عرصه های مختلف + فیلم
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، اینکه ساختارهای موجود در کشور چقدر با اندیشه صحیح اسلامی قرابت دارد و وضعیت مطلوب ساختارهای کشور چگونه است و حوزه برای ایجاد این ساختار مطلوب چه می تواند انجام دهد، همواره دغدغه نیروهای انقلابی به خصوص اندیشمندان حوزوی بوده است. به همین منظور گفت و گویی اختصاصی با آیت الله اراکی عضو شورای عالی حوزه های علمیه داشته ایم و دیدگاه ایشان را در این خصوص جویا شدیم.
آیت الله اراکی قائل به تفاوت ماهوی بین ساختارهای تمدن غربی و اسلامی است و ایشان ساختار اسلامی را بر اساس اعتقاد به خدا می داند ولی ساختارهای غربی اولین اصل آن نفی خداست برخلاف اسلام که تمام آنچه در عالم رخ می دهد را حاصل اراده خدا می داند.
از نگاه وی مهمترین وظیفه حوزه ها تدوین فقه نظام است و باید حوزه مبانی نظام آموزش، نظام پرورش و دیگر نظام ها را تدوین کند.
آیت الله اراکی مهمترین امر در گزینش مدیران را تقوا می داند و معتقد است تقوا فقط نماز شب خواندن نیست، کسانی در این مملکت داشتیم که نماز شبش ترک نمی شد، اما همین فرد، در معیار تفکر مدیریتی اسلامی فاسق به شمار می آمد و فسق مدیریتی هم نوعی از فسق است چون فسق به معنی خروج از نظام الهی است.
در ادامه مشروح سخنان ایشان تقدیم می شود:
ساختارهای موجود و تناسب یا عدم تناسب آن با اندیشه اسلامی
وقتی از ساختار سخن به میان می آید این به معنی این است که شما در مقابل یک مجموعه منسجم قرار دارید و نمی شود از این ساختار انتظار سالم بودن داشته باشیم اما در بخش های مختلف آن هماهنگی وجود نداشته باشد.
ساختارهایی که تمدن غربی برای مدیریت جامعه تعریف می کند از اصول و بنیادهایی برخوردار است و اولین اصل آن نفی خداست برخلاف اسلام که تمام آنچه در عالم رخ می دهد را حاصل اراده خدا می داند و باید برای ساختار سازی از او دستورگرفت.
تفاوت بنیادینی بین ساختاری که مبنای آن خداست و ساختاری که بر مبنای غربی است، وجود دارد و وقتی ما می خواهیم یک نظام سیاسی برپا کنیم و اگر بخواهیم این نظام برپایه فرمان خدا تنظیم شود باید فرمان خدا در تمام بخش های این نظام سیاسی خود را نشان دهد و شکل تشکیلات مدیریتی جامعه باید عادلانه بودن آن را تضمین کند و برای اجرای عدالت نیازی به نیرویی خارج از ساختار نباشد.
در گزینش مدیر باید طوری این ساختار عمل کند که این مدیر به طور خدایی عمل کند، خدایی بیندیشد و این همان نکته ای است که از آن به عنوان تقوا یاد می شود. بخش های مدیریتی جامعه برگرفته از همین اصل تقواست و اصل تقوا هم فقط نماز شب خواندن نیست، کسانی در این مملکت داشتیم که نماز شبش ترک نمی شد، اما همین فرد، در معیار تفکر مدیریتی اسلامی فاسق به شمار می آمد و فسق مدیریتی هم نوعی از فسق است چون فسق به معنی خروج از نظام الهی است.
یکی از مشکلاتی که ما امروز در ساختار سیاسی، اداری، اقتصادی و دیگر بخش های کشور با آن مواجه هستیم، این است که بخش های این نظام در ساختار سازگار با خاستگاه نظام نیست، خاستگاه نظام ولایت فقیه است و ولایت فقیه به معنی ولایت خداوند و معصومین (ع) است و باید در این نظام بر مبنای رضای خدا عمل شود، اما ساختار موجود توان اجرای این مهم را ندارد.
در ابتدای انقلاب فرصت ایجاد چنین ساختاری را نداشتیم و باید پایه های نظام را تأسیس می کردیم و دشمن هم از هر سو به ما حمله ور بود، اما خوشبختانه اکنون نظام قدرتمندی تأسیس شده و کم کم برای ساختار سازی دارد دیر می شود.
نقش حوزه در ساختار سازی
نقش حوزه در ساختار سازی نقش اول است و این مبالغه نیست چرا که اولین قدم این است که این ساختار را ارائه دهیم و الگو ارائه کنیم و این الگو سازی منطبق بر فقه کار است و اگر ما فقه مدیریت، فرهنگ، اقتصاد و دیگر فقه ها را نداشته باشیم فقه کار لنگ می ماند.
اگر کسی به فرض می خواهد فقه بیمه را بحث کند یا بحث فقه بورس را مطرح کند، باید ابتدا بنیادهای اقتصادی جامعه را بحث کرده باشد و این فقه ها در یک نظام قرار گیرد و اگر خاستگاه های آن نظام بحث نشده باشد چطور می توان بیمه و بورس را مورد بحث قرار داد، اگر اینها بخواهد به صورت جدا بحث شود این بحث بریده ای خواهد بود و ثمره علمی هم نخواهد داشت و قابل اعتماد نیست.
مسایل مستحدثه باید مورد بحث قرار گیرد اما این بدین معنی نیست که این مسایل را به صورت بریده از بنیادهای خود بحث کنیم و این اشتباه است که سبب می شود برخی فقه معاملات را با فقه الاقتصاد اشتباه می گیرند و یا فقه البیع به صورت خرد را با فقه دیگری، اما وقتی این موضوع قرار باشد در چارچوب نظام مبادلات بحث شود شکل دیگری پیدا می کند.
مهمترین وظیفه ای که حوزه ها دارند این است که به تدوین فقه نظام بپردازد و مبانی نظام آموزش، نظام پرورش و دیگر نظام ها را تدوین کنند تا به الگو تبدیل شود.
اینکه ما همه افراد را در یک مجموعه ریخته و می خواهیم آموزش دهیم یک روش غربی است چرا که در غرب چیزی که به نام پرورش وجود ندارد و این در حالی است که در اسلامی مبانی دیگری برای تربیت انسان دارد.
نظام اسلامی برای خانه وخانواده اهمیتی ویژه ای قائل است و زنی را که در خانه به تربیت فرزندان می پردازد نسبت به زنی که در بیرون خانه خدمت رسانی می کند و لو اینکه اختراعات و اکتشافات علمی داشته باشد برتر می شمرد به این دلیل که اکتشافات و اختراعات یک فرد اگر در اختیار افراد فاسد بیفتد از آن بر علیه بشریت استفاده می کند در حالیکه خانمی که عمر خود را می گذارد و انسان های با فضیلت را تحویل جامعه می دهد که هریک از این افراد می تواند جهانی را اصلاح کند.
خانه و خانواده در فرهنگ اسلامی بسیار مهم است و اگر بخواهیم نقش خانواده را در شرایط کنونی جامعه بررسی کنیم خواهیم دید که خانواده نقش چندانی ندارد و می بینیم که زن و مرد هردو در بیرون خانه مشغول کار هستند و خانه از مدیر خالی می ماند و خانه بی مدیر دیگر خانه نخواهد شد و این در حالی است که اسلام روی بیت تأکید دارد و اینکه گفته می شود «مسجد المراة بیت ها» نشان از اهمیت خانه و خانواده است و در حقیقت مقدس ترین مکان خانه و خانواده است.
نظام خانواده ما امروز تأثیر پذیرفته نظام از همگسیخته خانواده غربی است و امروز میل به ازدواج و فرزندآوری در سطح پایینی قرار گرفته است و جوانان ارزشی برای ازدواج قائل نیستند و ما در فرهنگ غربی می بینیم که خانه خوابگاه و استراحتگاه است در حالیکه در فرهنگ اسلامی خانه مدرسه انسان سازی است و اینکه مرد، خانه را محل بازپروری نیروهای خود و آماده سازی خود برای کار نو و محل تربیت انسان های نو بداند بسیار حائز اهمیت است.
فقه این مباحث ابتدا باید تدوین و منقح شود گرچه ما در نکاح از شرایط نکاح و واجبات و محرمات آن بحث می کنیم اما چیزی که مفروغ عنه واقع شده است خود تعریف بیت است و نکاح مقدمه است و در روایت آمده است «در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عز و جل محبوب تر و ارجمندتر از ازدواج باشد» و این بدین معنی است که نکاح مقدمه ساختن بیت است و ما باید این بیت را به بحث بگذاریم و تعریف کنیم تا وقتی می خواهیم در مورد نکاح سخن بگوییم بتوانیم جایگاه آن را به درستی تبیین کنیم.
ما به تدوین یک فقه نظام در همه عرصه ها نیاز داریم و وقتی ما توانستیم ساختار فقهی مدیریت جامعه را استنباط کنیم این نظام و ساختار فقهی باید تبدیل به یک الگو شود و اینها باید توسط موسسات تحقیقاتی مانند مرکز تحقیقات مجلس و نهادهای از این دست تبدیل به الگوی اجرایی در کشور شود./1399/
رسالت حوزه برای نظام سازی