وقتی که «دود» هم «کش» میآید!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا و به نقل از ایکنا،فصل اول دودکش و در ادامه آن پادری که قرار بود فصل دوم باشد اما بعداً فصل سوم شد و بعد هم کلاً جدا شد – اتفاقی که فقط در تولید فرهنگی کشور ما قابل رویداد است – دو سریال دیدنی و جذاب برای مخاطب ایرانی بودند که توانستند تماشاگران زیادی را پای تلویزیون راضی نگه دارند. حالا چند روزی است که شبکه اول اقدام به پخش دودکش ۲ کرده که مشخص است موادی سفارشی در اختیار نویسندگان آن قرار گرفته تا برای آنها داستان بسازند و این داستانسازی به جای داستاننویسی اصل مشکل این سریال است که متأسفانه برخی صحنههای آن جای آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی به ناهنجارهای موجود در زندگی اجتماعی دامن میزند.
نپرسیده مشخص است که توجه به مقولاتی چون بحث محرم و نامحرم، حلال و حرام، فضای مجازی و مشکلات مربوطه، تبلیغ ازدواج، کار خیر، وحدت ملی و انسجام خانواده از موضوعات مورد سفارش سیما به تولیدکنندگان بوده که فینفسه قابلاحترام و لازم است اما در عمل به صورتی کاملاً گلدرشت و شعاری بروز پیدا کرده است و همین موضوع متأسفانه گاهی محل ایجاد شوخی و طنز شده که مخاطبان مورد نظر را هم دچار تشکیک و بهت میکند به این صورت که بالاخره این کار درست است یا غلط؟
از این مقوله که بگذریم ساختار روایی بهشدت کند و صحنههای اضافه بسیارند. برای مثال شروع سریال که در میان مردم دوستداشتنی ترکمن آغاز میشود جای نمایش سنتهای دیدنی و مهماننوازی معروف آنها با صحنههای آوردن گاو برای ذبح به عروسی پر شده که جدا از این موضوع پارادوکس دارد. در داستان عنوان میشود که خانواده مشتاق برای کار خیر آمدهاند تا به سیلزدگان برسند. هیچ سیلزدهای دیده نمیشود و مردم زندگی معمولی دارند و حتی عروسی گرفتهاند. برادر کوچک مشتاق برای آوردن گاو رفته اما آن را گم میکند و گاو که راه خانه را بلد است خودش برمیگردد. اگر گاو برای این خانه بود چرا جای دیگر بوده که بروند آن را بیاورند؟
در بخشی دیگر هم طرفداران نصرت را میبینیم که نظیر هواداران پنجاه سال پیش جلوی در خانه او آمدهاند تا ابراز ارادت کنند و این اتفاق برای سلبریتی های درجه یک هم به این صورت نمیافتد و همه این ابراز علاقهها به صورت مجازی برگزار میشود. بماند اینکه بعدها میفهمیم که نصرت آنطور که نشان داده نه خانه دارد نه سلبریتی است و پارادوکسی دیگر رخ مینماید.
از اینها که بگذریم نماهای اضافی زیادی در فیلم وجود دارد و گاه حتی سکانسی که بودن و نبودنش فرقی نمیکند. باز هم برای مثال میشود به سکانس پرداخت جریمه در پلیسراه اشاره کرد که میشد با دو دیالوگ در سکانس بعد آن را به بیننده اطلاع داد.
سیما با تولید و پخش این سریال نشان داد که قابلیتهای زیادی دارد و حتی قادر است که دود را هم کش بیارد و اگر سریال آبکی و پر از حفرههای روایی است اهمیتی ندارد چرا که کش آمدن دود دستاورد کمی نیست!
یادداشت از هومن اصلانی