سوء مدیریت یکی از عوامل ضعف سینمای ایران
مقدمه: یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین عناصر در فرهنگ جامعه، عنصر پر طمطراقی به نام سینماست عنصری که امام خامنهای در بیان اهمیت، از آن به عنوان کلید پیشرفت کشور یاد کردهاند بنابراین بدیهی است که غفلت از عنصر سینما، میتواند ضربات جبرانناپذیری را به بدنه فرهنگ جامعه وارد آورد و سینمای پس از انقلاب، از نقطه صفری شروع شد که بر بستر همان مسیر قبل از انقلاب قرار داشت و به بیانی دیگر سینمای اکنون ایران، تولیدات مناسب و خوب فراوانی دارد اما کلیت آن طراز انقلاب اسلامی نبوده و نیست.
به همین خاطر خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا باتوجه به اهمیت سینما در مساله فرهنگ به گفت و گو با حجت الاسلام مهدی رادنیک پژوهشگرمسائل فرهنگی پرداخت.
رسا- سیر کلی تاریخ سینمای ایران را از لحاظ فرهنگی بفرمایید.
سینما به عنوان یک محصول فرهنگی یک محصول وارداتی است و ما این را مثل خیلی از مسائل هنری دیگر از ابتدا نداشتیم و در دوران مدرن شدن ایران وارد مقولات فرهنگی و اجتماعی ایران شد و زیر ساخت های بومی و مبتنی بر مبانی را در اینطور موضوعات فرهنگی از جمله سینما نداریم و اتفاقی که در دوران طاقوت افتاده است چون یک عنصر و مقوله ای بود که می توانست به عنوان اهرم برای سیطره فرهنگ استعمار و استبداد قرار بگیرد و با استفاده از آن حربه های فرهنگی و دست گذاشتن بر نیازها و خلأهای انسان، محصولات و خواسته هایشان را اعمال می کنند لذا آنطور که ما بایستی از مقوله سینما بتوانیم به عنوان عنصر فرهنگی در راستای پیشبرد اهداف انقلاب استفاده کنیم بهره نبردیم و البته این به معنای نادیده گرفتن ظرفیت ها و فعالیت هایی که از طرف مجموعه ها و کارگردانهایی که کارهای شاخصی هم در زمینه دفاع مقدس و انقلاب داشتند نیست ولی واقعیت این است که سینما یک عنصر خیلی مهم و مقوله خیلی استراتژیک است که مجموعه های تمدن ها و حکمرانی اگر از این مقوله غفلت کنند مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور ضربه می خورد همانطور که در کشور اتفاق افتاد و رقیب ما جریان استعمار و لیبرسال چه طور با استفاده از قدرت سینما می تواند خواسته ها و دیدگاهیش را در دنیا نهادینه و تبدیل به مطالبه آنها کند که ما اینگونه می خواهیم زندگی کنیم و خانواده خود را اداره کنیم که شما می بینید این اندیشه فرهنگ دقیقا از پمپاژ جریان سینما از مجموعه هایی مثل هالیوود است که هم صنعت هم هنر و هم فرهنگ است که چه گونه با استفاده از این مقوله و پشتبانه توانستند فرهنگشان بر کل جامعه انسانی سیطره بدهند که به طور کلی بعد از انقلاب تقریبا از مقوله استراتژیک سینما چشم پوشی کردیم و بهره کافی را نبردیم که این تهدیدی را برای ما فراهم کرده و از آن طرف فرصت هایی را به دشمن داد
رسا- فاصله الان سینما با سینمای تراز انقلابی چه قدر است؟
به نظر می رسد که خصوصا در مبانی و زیرساخت ها خیلی از حلقه ها مفقود است به طور مثال در این چند سال اخیر به برکت خون شهدا به یک سری از مقولات مثل موشک دستیافتیم که برای ما بسیار بازدارنده است که دشمن حساب می برد اما در مقوله فرهنگ و سینما اصلا این معناها نیست و ما هیچگونه بازدارنده نداریم که هیچ، به شدت نیز تحت تاثیر و هجمه ها هستیم که به طور مثال هرچند وقت یک بار یک مقوله اجتماعی و فرهنگی را در شبکه های اجتماعی میبینیم و شاهد آن هستیم که چه ضربه ای میزند و به طور کلی به نظر بنده فاصله ما به خاطر نبود زیرساخت ها است که ما زیرساخت ها را فراهم نکردیم و این یک غفلت اساسی است و البته کار را هر وقت انجام بدهیم دیر نیست اما در گام اول انقلاب به عنوان معنایی که باید سینما همراهی می کرد همراه نبود
رسا- موانع رسیدن و همینطور راه های رسیدن به سینمای تراز را بفرمایید؟
یکی از مانع های اصلی مسائل تئوریک سینما است که به جد ما این خلأ را داریم و این از جمله کم کاریها و کاستی هایی که در چند دهه قبل بایستی پر می شد و نشد و به همنی خاطر الان هرکسی که می خواهد اقدام جدی در مساله فرهنگ و سینما انجام دهد باید به مقوله زیرساخت ها و مسائل تئوریک توجه جدی کند.
مانع دوم وجود یک سری از مدیران است به این معنا که وقتی یک مدیر خصوصا در مسائل فرهنگی یک جایگاهی را تصدی میکند چون خودش را پاسخگو می داند دنبال یک سری آثار چشم گیر است که موجب غفلتش از توجه به زیرساخت ها می شود که مقام معظم رهبری یک مساله مهم را به دولت جدید تاکید کردند که اگرهمین به تنهایی در سینما مراعات می شد ما الان این مشکلات را نداشتیم که به نیروهایی جوان فرصت بدهیم که بزارید در این فرایند رشد کنند و تبدیل به مهره ها بشوند و جایگاه ها را اشغال کنند درصورتیکه متصدین امور سینما که بودجه هایی نیز داشتند حواسشان به این بود که برویم چندتا محصول تولید کنیم و بعد آن را به عنوان خروجی و فرایند دوره مدیریتشان ارائه بدهند که چیز قابل دفاعی باشد و همچین آدمی دنبال سرمایه گذاری و خلا تئوریک نمی رود و دنبال چند نفر آدم آماده و برجسته و صاحب نام میرود و با اونها هماهنگی و توافق می کند و چندتا کار آحادی تولید می کند اما از این مقوله استراتژیک که به جوانان انقلابی فرصت بدهیم غافل می شوند که اگر اینطور به جوانان فرصت داده می شد و این جایگاه ها را تصدی می کردند الان ما خلأ نداشتیم به طور مثال در مقوله سینمای مستند چون یک سری از مسئولان به این مقوله اهمیت داند و میبینیم که چه قدر آثار قابل اعتنای مستندی تولید شده است که از لحاظ فرهنگی اجتماعی یک ذخیره است اما در مقوله خود سینما از این مهم به شدت غفلت شده است.
مسئله سوم این است که در پست های بالا دستی و جایگاه های تصمیم گیری مثل مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجموعه های مشابه از این غفلت شده است که الزام و تاکید کنند و یک بودجه ای را تخصیص بدهند که این ها را صرف نیرو سازی و توجه به زیرساخت ها بشود.
رسا- سینمای ایران در فضای بین المللی چه جایگاهی دارد؟
سینمای ایران چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ صنعتی سینمای قابل دفاعی است اما مساله این است که در طراز انقلاب و آنطور که ما میخواستیم ما را پشتیبانی کند و بازدارندگی داشته باشد و بتواند تعادل فرهنگی برقرار کند و با آن صدور انقلاب داشته باشیم موفق نبوده است اما اگر خود سینمای ایران را بدون خدمتی که از آن در زمنیه انقلاب توقع داریم درنظر بگیریم ایران دارای سبک سینمای زنده است و حداقل این را می شود در منطقه ادعا کرد و یک سینمای زنده دارد که یک سری زیرساخت های خوب هنری و اندیشه ای در آن است که به سابقه فرهنگی ما برمی گردد که این ها را نباید نادیده گرفت اما مسئله این است که از این ها خوب استفاده نشده است و با این حال جهان سینمای ایران را چون برخواسته از انسان های دینی، اخلاقی و است یک سینمای اخلاق گرا و خانواده می داند که باید قدر اینها را دانست و نباید نادیده گرفته شود.
رسا- آیا ممکن است که سینما مستقل باشد؟
مقوله سینما علاوه بر اینکه یک مساله هنری است یک صنعت نیز حساب می شود و خیلی از افراد در این زمنیه نون می خورند و کارشان است و از آن طرف یک سری نیاز های فرهنگ است و این یک تلقی غلطی است که سینما باید مستقل باشد و در هیچ کجای دنیا این اتفاق نیوفتاد و اگر سینما مستقل نشده است به این دلیل است که زمان شکل گیری هالیوود میلیارد ها دلار سرمایه گذاری کردند تا هالیوود درست شود و الان هم باید مزیت های نسبی داشته باشد و خودش را اداره کند و در همه جای دنیا اینگونه است که باید از مقولات فرهنگی حمایت کرد و اینگونه نیست که بتوان رهایش کرد و این مثل آموزش است که بگوییم فقط کسی که پول دارد درس بخوند و خیلی ها پول و امکانات ندارند که در اینصورت نمی توانند از این نعمت بهرمند شود و نظام باید برای این مقوله استراتژیک سرمایه گذاری کند اما با این وجود این به این معنا نیست که هزینه را بپردازد و تولید را به خودش واگذار کند اینکه چه طور این حمایت و سرمایه گذاری را در مقوله سینما انجام دهد یک بحث مستقل است و بحث بر سر این است که اصل حمایت باید باشد و نحوه حمایت را باید از تجربه ای که داریم و نتایج مثبت و منفی که آزمایشات قبلی بدست آمده مورد اصلاح قرار بگیرد اما اصل بحث این است که حکمرانی باید بیاید از مقوله فرهنگ به ویژه از سینما به صورت جدی حمایت کند.
رسا- عامل و راهکار تولید بعضی از محصولاتی که جنبه اخلاقی و تربیتی ندارند چیست؟
وقتیکه قرار است سینما نیاز های فرهنگی جامعه را پاسخگو باشد و یک محصول فرهنگی تولید کند که مردم به خاطرش پول بدن به دلیل نبود زیرساخت هایش همچین اتفاقی نمی افتد و چنین محصولی تولید نمی شود لذا سینما دنبال یک سوژه ها و مقولات دم دستی می گردد که حداقل بخشی ازمردم به عنوان تفریح و سرگرمی خوششان بیاید و تماشا کنند و برایشان یک مقوله جدی محسوب نمی شود درصورتیکه در همین دهه اخیر فیلم های جدی تولید شدند که مردم استقبال و حمایت کردند و حتی کسانی که خیلی گرایش های انقلابی ندارند به خاطر ارق ملی از یک فیلمی که جنبه سیاسی داشته استقبال کردند و وقتیکه این حمایت صورت نگیرد چنانچه در فضای صنعت و فضای دیگر هم اینگونه است فضای سینما نیز افول می کند و برخی از فیلم ها نیز بریا اینکه گذران کنند یک سری خلأها و نارسانی های فرهنگی را برجسته می کنند و مخاطب هم خوشش می آید و البته بعد از چند مورد محصول ضعیف مردم هم از آن خسته می شود و این یعنی یک زایشی در فرهنگ نیاز داریم و وقتی پشتیبانی شد کیفیت فیلم ها هم خیلی بهتر می شود و از این مشکلات فرهنگی رهایی پیدا کند.
رسا- ممنون از اینکه وقتتان را دراختیار ما قرار دادید.