مسؤولان در موقعیت مهدی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حالم خوب بود وقتی «موقعیت مهدی» را دیدم. شاید برای خوب بودن یک فیلم، همین بس باشد؛ پس موقعیت مهدی هم باید فیلم خوبی باشد به شرط آنکه سوژه اش انسان نابی چون مهدی باکری نباشد.
«موقعیت مهدی» فیلمی خوش ساخت با بازیهای کاملا درونی شده و باورپذیر و سوژهای جذاب است که مخاطب را میکشد به درون سینما. ولی شلوغی اکران «موقعیت مهدی» را تنها نتیجه کار فیلمساز ندانیم، این بیشتر بخاطر قدرشناسی مردمی است که هنوز خود را مدیون مهدی باکری و یارانش میدانند.
هرچند فیلم کارگردانی بسیار روان و دلچسبی دارد، تصویربرداری آشناست و ما را به یاد مهاجر حاج ابراهیم حاتمی کیا میاندازد. اما منصف باشیم و قبول کنیم که موقعیت مهدی هم مانند اغلب آثار چهلمین جشنواره فیلم فجر مشکل فیلمنامه داشت: قصه نداشت.
چند خرده داستان و خرده روایت گاه مبهم از شخصیت و زندگی مهدی باکری که با همان ابهامات و فاصله واقعی روایتهای اصلی از شخصیت، وارد فیلم شده بود و به زبان تصویر و نه سینما، روایت میشد. وقتی این فیلم را میبینی و از کارگردانی لطیف و بازیهای دلنشینش لذت میبری مانند کسی هستی که نشسته است و روایتگری یکی از فرماندهان سپاه را گوش میکنی که از شنیدههایش از اخلاق مهدی باکری در زندگی و جنگ تعریف میکند؛ شیرین و دلنشین است اما همچنان پر از فاصله، پر از ابهام و دور از شخصیت.
هادی حجازی فر را شبیه همان خسرو دیدم که برای فرماندهاش مهدی باکری، چایی درست کرده و حالا رویش نمیشود به آقا مهدی نزدیک شود؛ او را از پشت میبیند و از دور روایت میکند. شاید فیلمساز میخواسته به همین شنیدهها که مبنای شناختش از باکری است وفادار بماند. اگر چنین بوده دست مریزاد برای این فیلم با این همه محدودیت در روایت و البته حیف که با این وفاداری، فرصت زنده شدن و حیات اجتماعی دوباره را از مهدی و حمید باکری گرفتیم.
کاش کمی از آن مهدی شهردار میگفتیم که مسئولیت را چگونه میفهمید! و دهها سخنی که اگر مهدی خودش بود ترجیه میداد آنها را بگوید. هرچند به نظرم یکی از نقاط قوت فیلم، انتخاب پیامی متناسب با زمان حاضر است.
اینکه مسئولیت در جبهه و جنگ هم برادر نمی فهمد و اگر مسئولیتی را قبول کردی، حق نداری برای خودت و برادرت بیشتر از مردم بخواهی! و اینکه هرگز از یاران واقعی ات جدا نشو، حتی اگر ملاحظات سیاسی و امنیتی با هزاران توجیه و دلیل به ظاهر منطقی بخواهند جدایی میان تو و سربازان واقعیات را رقم بزندد.
اما گفتن همه اینها هم در سینما قصه می خواهد.
محمدحسین پیشآهنگ