"بدون قرار قبلی" فیلمی حداقلی با حال و هوای خوب
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چند وقتی بود که سینماهای ما جایگاه فیلم هایی بود که درون مایه خود را اگر به سمت ابتذال و بی فرهنگی نمی بردند، ترویج گر نا امیدی و خشونت بودند و کسانی که برای دیدن فیلم به سینما می رفتند از اینکه پول داده اند و چنین آثاری را می دیدند احساس خسران می کردند، بگذریم که بعضی از فیلم ها بودند که انسان شرم می کرد که فرزندان خود را برای دیدن چنین فیلم هایی به سینما ببرد.
دولت گذشته در ترویج این سنخ از فیلم ها ید طولایی داشت و آثاری را که تا یک سال آینده خواهیم دید دسته گل هایی است که پیش تر زحمت آن کشیده شده است و دولت جدید اگر بتواند کاری درباره بحث هنر و سینما انجام دهد می تواند برای سال های بعد این کارها صورت دهد.
از میان این فیلم های نا امید کننده و ضدفرهنگی بعضی وقت ها انسان می بیند فیلم هایی شاخص شده و توجه ها را به خود جلب می کند و می شود چنین فیلم هایی را با خانواده دید و از دیدن یک فیلم خوب لذت برد.
بدون قرار قبلی یکی از این فیلم های خوب است، فیلمی که با کارگردانی بهروز شعیبی که سابقه کار در مقوله دینی را دارد، توانسته چشم ها را در چهلمین جشنواره فیلم فجر به خود مشغول کند.
فیلمی که از همان ثانیه های آغازین در سکانس ابتدایی نشان می دهد که خانم دکتری هر چه تلاش می کند تا جلوی مرگ شخصی که در اتاق احیاء است و دچار ایست قلبی شده را بگیرد نمی تواند و تماشاچی خود را از همان ابتدا به دنیایی دیگر ورای این دنیا و مرگ آشنا می کند.
فیلمی که اگر چه در سکانس هایی کمی شعاری شده و فضای غیر واقعی را ترسیم می کند ولی واقعیت دنیای امروز را خوب به نمایش می کشد، دنیایی که امروز در خود پوچی و تنهایی در آن بیداد می کند دنیایی که باعث می شود در کشوری مثل انگلستان وزارت خانه ای تأسیس شود که نام آن وزارت تنهایی باشد به خاطر آنکه تعداد افرادی که در تنهایی و بدون خانواده زندگی می کنند بالا رفته و آنها نیاز به خدمات دارند.
در این وسط مهاجران هم این احساس را بیشتر لمس می کنند مهاجرانی که به خاطر وعده هایی پوچ تصمیم می گیرند که به کشورهای دیگر مهاجرت کرده و فضایی بهتر را تجربه کنند مانند داستان فیلم بدون قرار قبلی
این تنهایی در سکانس های مختلفی از فیلم کاملا مشهود است و حتی در سکانس هایی روابط سرد مادر و دختری و مادر و فرزندی به خوبی نمایش داده شده است.
امروزه وقتی به تلفن همراه خود و یا به تبلیغات در شبکه های ماهواره ای و اجتماعی نگاهی بیندازید به خوبی می توانید ببینید که چگونه به طور گسترده تبلیغ مهاجرت می شود و متأسفانه هیچ نهادی به مقابله با آن نمی پردازد و کسانی که گرفتار چنین شرکت های مهاجرتی می شوند که اگر فریب نخورده و پول های خود را از دست هم ندهند ثمره رفتنشان دوری از خانواده و اصالت خودشان است.
این فیلم به زیبایی بحث مهاجرت را به تصویر کشیده است و نشان می دهد حتی کسانی که مهاجرت هم می کنند در چه مشکلات و سختی هایی می افتند.
از نکات برجسته این فیلم که باید به آن اشاره کرد درون مایه دینی فیلم بدون قرار قبلی است، این درون مایه در سکانس های مختلف کاملا مشهود است، متأسفانه این درون مایه در فیلم های که در جمهوری اسلامی ایران مجوز می گیرند کمتر دیده می شود و حتی باید گفت درون مایه ای غیر دینی دارند.
در سکانس های دیگری از این فیلم بحث اصالت و بازگشت به خود متذکر می شود و نشان می دهد که آنچکه باعث شور، نشاط و باعث دل زندگی می شود خانواده و بستگان و گذشته است و نباید به آنها پشت کرد، این بازگشت و دل زندگی را می توان با سکانسی که الکس با بچه ها در حیاط بازی می کند و مادرش با حسرت خوشحالی او را می بیند و می بیند که فرزندش چگونه راحت و شاد است دید.
در سکانسی دیگر از این فیلم که خانم دکتر برای دیدن مکان مرگ پدرش می رود کارگردان برای نشان دادن غیر واقع بودن فضای خارج و ماشینی بودن آن نشان می دهد که فرزندش یک دایناسور پلاستیکی در دست دارد و تمام مدت با آن بازی می کند و وقتی به گله شترها در جاده بر می خورد و می بیند دایناسور را کنار می گذارد گویی آنچکه تا الان دیده بود تصویری خیالی بوده و اکنون که در ایران آمده است دنیای واقعی را می بیند.
از مفاهیم دیگری که باید گفت در این فیلم به زیبایی و به دور از هرزگی که تم قالب فیلم ها است به تصویر کشیده شده است مفهوم دوست داشتن است. دوست داشتن، وطن، پدر، مادر، فرزند، خانواده و اقوام است، چیزی که گمشده انسان مدرن امروزی است.
در سکانسی از فیلم وقتی دختر خاله خانم دکتر، گوشواره های مادرش را به خانم دکتر نشان می دهد و به او می گوید من چندین سال است که آنها را برای تو نگه داشته ام، خانم دکتر با تعجب به او می گوید برای چه این همه سال آنها را برای من نگه داشتی و دختر خاله رو به او می کند و می گوید به خاطر آنکه تو را دوست دارم.
باید گفت اینگونه مفاهیم در دنیای امروز غرب کاملا بیگانه است زیرا آنچکه در غرب ترویج می شود نداشتن خانواده و اقوام است و همین امر در این سکانس به خوبی نشان داده می شود.
در سکانس های دیگری از این فیلم باز هم شاهد علاقه و دوست داشتن هایی سالم هستیم مثل علاقه خانم دکتر با مرد مهندس که نقش آن را مصطفی زمانی ایفا می کند می بینیم دوست داشتنی از جنس سالم آن و نه در بر دارنده هرزه گری.
باید گفت فیلم بدون قرار قبلی با همه حواشی که از بایگر نقش اول زن آن و یا سکانس هایی که با درون مایه دینی آن سازگاری ندارد و یا مسأله حجاب، پوشش و محرم و نامحرم در آن کم رنگ است، اما در خود یک حس و یک حال خوب دارد، حس و حالی که مسأله معنویت و دین را در خود دارد، حس و حالی که تماشاچی را خسته نکرده و او را راضی از سینما بیرون می برد و صدای کف زدن تماشاچی را مدام بلند می کند.