امام جواد؛ برکت اعظم جامعه شیعه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، وقتی امام جواد(ع) متولد شدند حضرت رضا(ع) در توصیف شخصیت الهی ایشان فرمودند: «این فرزندی است که هیچ فرزندی در اسلام بابرکتتر از او برای شیعیان ما زاده نشده است»(هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یولَدْ فِی الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکةً عَلَی شِیعَتِنَا مِنْهُ (الکافی، ج 1، ص 321)). به استناد زیارت جامعه کبیره حضرات معصومین «وَ مَسَاکنِ بَرَکةِ اللَّه»(و مسکنهای برکت خداوند) هستند و آنچه مهم است راه و رسم استفاضه ما از برکات وجودی ائمه هدی (ع) است. به همین دلیل سزاوار است با تأمل در ابعاد برکت وجود حضرات، راههای استفاضه از مساکن برکة الله (ع) را بیابیم.
مفهوم برکت
«مساکن» جمع مسکن از ریشه «سکن» است. اصل این واژه بر آرامش و قرار که خلاف اضطراب و حرکت است، دلالت میکند. (مقاییس اللّغه، ج 3، ص 88) واژه «برکت» نیز دلالت بر دوام، بقا و عدم زوال میکند. ریشهٔ بَرْک به سینهٔ شتر گفته میشود و بَرَکالبعیر، یعنی شتر سینهاش را به زمین زد. کرک سینهٔ شتر را بَرَک و پارچهٔ تهیه شده از آن را بَرَکی میگویند. از این کلمه بهتدریج معنای دوام، بقا و عدم زوال فهمیده شد. لذا به محلی که آب در آن جمع میشود و برای مدتی طولانی باقی میماند «بِرکه» گفته میشود. «برکت» به نما و زیادهای گفته میشود که دارای دوام و بقاست. «تبریک» نیز دعای به برکت است، یعنی دعا برای ثبات و بقای نعمت (رک: مفردات، ص 119؛ العین، ریشه برک).
هر نعمتی که خداوند به کسی داده است، اعم از مال، فرزند، علم و ...، ممکن است خیروبرکت داشته باشد و موجب دوام و بقای یاد، نام و آثار آن متنعّم گردد و ممکن است بدون برکت باشد و چنین اثر و ثمری نداشته باشد. برای نمونه: سرمایه قارون بهاندازهای بود که به تعبیر قرآن کریم، حمل خزینهها یا کلیدهای آنها بر گروهی توانمند، سنگین میآمد: «وَآتَینَاهُ مِنَ الْکنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ»(قصص: 76).
برکتبخشی آلالله
در فرهنگ ثقلین، ائمه (ع) واسطه هر نعمتاند و بدین ترتیب، هم اصل نزول هر نعمتی به وساطت آنهاست و هم برکت داشتن هر نعمتی که خود نعمتی دیگر است به وساطت آنهاست. نعمتهای مادی و معنوی خداوند به یُمن وجود آنها برکت پیدا میکند و مبارک میگردد و اساساً برکت نعمتهای الهی در وجود مبارک آنان قرار و آرام میگیرد.
بهبیاندیگر، همانطور که مخزنهای الهی متعدّد است، یعنی برای هر چیزی چندین خزینه تنظیم شده است: «وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ»(حجر: 21) برای خیر و فیض الهی نیز چند مبدأ و مصدر یا مخزن ترسیم میشود. چیزی که سبب دوام فیض و یا خود، فیض دائم و پایدار است، برکت نامیده میشود و کسی که مخزن چنین مصدر و مقرّ چنین منشأ خیری باشد، مسکن برکت نامیده میشود و چون اهلبیت عصمت و طهارت (ع) مخزن برکتاند، از آنان با عنوان مساکن برکت الهی یاد شده است. چنانکه امام سجاد (ع) از حضرت ختمیمرتبت (ص) با عنوانِ «إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَیرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَکة»(صحیفه سجادیه، دعای 2) یاد فرموده است و ازآنجهت که اهلبیت عصمت (ع) یک نفرند، همگی مشمول این تعبیرها میشوند و مفتاح و کلید برکتاند؛ پس برکت خدا مخزن دارد و آنان کلید آن مخزناند و چون در تحلیل نهایی، بازگشت این حقایق به وحدت مفتاح و مخزن و خازن است، هویت نورانی این ذوات مقدس، مصدر هرگونه کوثر مُتبرّکی است.
مصادیق برکت در قرآن
به استناد قرآن، خدای متعال مبدأ برکت است. خدای سبحان، «مُتبارک» است (فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (مؤمنون: 14)؛ تَبَارَک اسْمُ رَبِّک ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکرَامِ (الرحمن: 78)). سرّ مبالغه در این وصف، آن است که نهایت برکت به خدای متبارک اختصاص دارد. پس برکتهای وافری از ذات اقدس ربوبی نازل میشود. علاوه بر این، قرآن کریم مواردی را بهعنوان مصادیق برکت معرفی میفرماید:
قرآن حکیم (وَهَذَا کتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَک (انعام: 92)).
انسان کاملی چون حضرت مسیح (ع)(وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنْتُ (مریم:31)).
کعبه، قبله و مطاف اهل اسلام (إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا (آلعمران: 96)).
مسجدالاقصی (الْمسجدالاقصی الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَ (اسراء:1)).
شب قدر (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُبَارَکةٍ (دخان: 3)).
عوامل برکت
در روایات از برخی امور با عنوان عامل برکت یاد شده است:
1) تقوا: مهمترین عامل ریزش برکت فراوان خدا، تقوای الهی است؛ چنانکه امیر مؤمنان (ع) فرمود: «فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَی... وَبَلَتْ عَلَیهِ الْبَرَکة»(نهجالبلاغه، خطبه 198)- هر کس دست به دامن تقوا زند برکت زیاد بر او فرو بارید-. (رک: ادب فنای مقربان جلد 2، ص 150- 156) همانطور که قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ...»(أعراف: 96)
2) عدالتورزی و استقرار عدالت: «بالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ»- با عدالت، برکتها دو چندان میشود-.
3) درآمد حلال: «إنّ الحرامَ لا ینْمی، وإنْ نَمی لا یبارَک لَهُ فیهِ»- مال حرام رشد نمیکند و اگر هم رشد کند، برای صاحبش برکتی ندارد-.
4) قناعت (اکتفا به قدر حاجت و ضرورت و پرهیز از اسراف): «القَناعَةُ بَرَکةٌ»؛ «إنَّ مَعَ الإِسرافِ قِلَّةَ البَرَکةِ».
5) استفاده از مخلوط گندم و جو (مصداقی از مصادیق سادهزیستی): «فی إخْلاطُ البُرِّ بالشَّعیرِ للبَیتِ لا للبَیعِ بَرَکَةٌ»- در مخلوط کردن گندم با جو برای مصرف خانه نه برای فروش برکت است-.
6) نماز: «لِلْمُصَلِّی... بَرَکةٌ فِی الرِّزْق...»(الخصال، ج 2، ص 522). در برخی روایات، نماز شب بهطور ویژه با این اوصاف تعریف شده است. (بحار، ج 84، ص 161)
7) مشاوره با عاقلان خیرخواه: «مُشَاوَرَةُ الْعَاقِلِ النَّاصِحِ یمْنٌ وَ بَرَکةٌ...»(تحفالعقول، ص 398)
8) یکرنگی و ترک غشّ در برخورد با برادر مسلمان: «مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَیهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَکلَهُ إِلَی نَفْسِه»(بحارالانوار، ج 73، ص 365)-کسی که از در نیرنگ و فریب با برادر مسلمان خود در آید، خداوند برکت را از روزی او میبرد، معیشت وی را فاسد میگرداند و او را به خودش واگذار میکند-.
9) صدقه: جمعی همراه امام صادق (ع) به مسافرت میرفتند، لیکن از تعرّض راهزنها نگران بودند... . امام صادق (ع) به آنان فرمود: نیت کنید که ثلث مال خود را صدقه بدهید تا بقیه آن محفوظ بماند. آنها نیز چنین کردند. ناگهان راهزنها بر آنان ظاهر شدند. همگی ترسیدند، اما امام صادق (ع) به آنها فرمود: چرا میترسید، درحالیکه در امان الهی هستید؟ راهزنها جلو آمدند و دست امام صادق (ع) را بوسیدند و گفتند: رسول خدا (ص) را در خواب دیدیم به ما دستور داد که خود را برای خدمت، به شما عرضه کنیم. اکنون ما در خدمت شما و این جمعیت هستیم تا از دشمنان و دزدان حفظتان کنیم. امام صادق (ع) فرمود: به شما نیازی نداریم. آنکه شرّ شما را از سر ما کوتاه کرد، شرّ دیگران را نیز کوتاه میکند. درنتیجه، صحیح و سالم به مقصد رسیدند و ثلث مال خود را صدقه دادند و با بقیه آن به تجارت پرداختند و از هر درهم، ده درهم سود بردند. همراهان میگفتند: برکت امام صادق (ع) چقدر زیاد بود. امام صادق (ع) در جوابشان فرمود: برکت معامله با خدا را شناختید، پس بر این معامله مداومت داشته باشید: «قَدْ تَعَرَّفْتُمُ الْبَرَکةَ فِی مُعَامَلَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَدُومُوا عَلَیهَا»(عیون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 5).
10) رونق تجارت و کسبوکار: إنَّ البَرَکةَ فِی التِّجارَةِ.
11) رعایت آداب تجارت و کسبوکار: «إذَا التّاجِرانِ صَدَقا بورِک لَهُما، فَإِذا کذِبا وخانا لَم یبارَک لَهُما»- اگر دو معاملهگر راست بگویند، برای هر برکت میآید ولی اگر دروغ بگویند و خیانت کنند، برای هیچ کدام برکتی نخواهد بود-.
12) اجتناب از قسم خوردن در معامله: «الحَلفُ مَنفَقَةٌ لِلسِّلعَةِ، مَمحَقَةٌ لِلبَرَکةِ»- قسم خوردن، کالا را میکاهد و به پایان میرساند و برکت را از بین میبرد-.
13) توزین اجناس و اقلام مصرفی: «کیلوا طَعامَکم، فإنَّ البَرَکةَ فی الطَّعامِ المَکیلِ»- خوراک و غلّات خود را کیل کنید که برکت در خوراک کیل و پیمانه شده است-.
14) خرید و فروش مدتدار: «فی البَیعُ إلی أجَلٍ بَرَکةٌ»-در خرید و فروش مدتدار (نسیهفروشی) برکت است-.
15) رعایت حق الله در امور اقتصادی: «البَرَکةُ فی مالِ مَن آتَی الزَّکاةَ»- برکت، در مال کسی است که زکات بپردازد-.
16) رعایت حقالناس و ادای حقوق دیگران: «مَنْ حَبَسَ عَنْ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ شَیئاً مِنْ حَقِّهِ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ بَرَکةَ الرِّزْقِ إِلَّا أَنْ یتُوب»(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 15)- کسی که از ادای حقی از برادر مسلمانش خودداری کند، خداوند، او را از برکت روزی محروم میکند؛ مگر آنکه توبه کند-.
17) وام دادن: «فی المُقارَضَةُ بَرَکَةٌ»- وام دادن به یکدیگر برکت است-.
18) مدارا کردن و آسان گرفتن بر مردم: «إنَّ فِی الرِّفقِ الزِّیادَةَ وَالبَرَکةَ»؛ البَرَکةُ فِی المُماسَحَةِ- برکت، در آسان گرفتن است-.
19) «البَرَکةُ فی مالِ مَن واسَی المُؤمِنینَ»- برکت، در مال کسی است که با مؤمنان مواسات داشته باشد-.
20) «البَرَکةُ فی مالِ مَن وَصَلَ الأَقرَبینَ»- برکت، در مال کسی است که به خویشاوندان نیکی رساند-.
21) اجتناب از چهار معصیت کبیره ویژه: «أرْبَعٌ لا تَدخُلُ بَیتاً واحدةٌ مِنهُنَّ إلّا خَرِبَ ولَم یعْمُرْ بالبَرَکةِ: الخِیانةُ، والسَّرِقةُ، وشُربُ الخمرِ، والزِّنا»- چهار چیز است که اگر یکی از آنها به خانهای درآید آن را ویران میکند و با برکتْ آبادان نمیشود: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا-.
22) پیشگیری از علنی و عمومی شدن گناهان: «إذا ظَهَرتِ الجِنایاتُ ارْتَفَعتِ البَرَکاتُ»- هرگاه گناهان، بسیار و آشکارا گردد برکتها از میان میرود-.
23) اجتناب از دشنام و ناسزاگویی: «مَن فَحَشَ عَلی أخیهِ المُسلِمِ، نَزَعَ اللَّهُ مِنهُ بَرَکةَ رِزقِهِ، ووَکلَهُ إلی نَفسِهِ، وأفسَدَ عَلَیهِ مَعیشَتَهُ»- هر کس به برادر مسلمانش دشنام دهد خداوند برکت روزیاش را از او میگیرد و او را به خودش وامیگذارد و زندگیاش را برایش تباه میکند-.
24) اخلاص در تحصیل علم: مَن تَعَلَّمَ العِلمَ رِیاءً وسُمعَةً یریدُ بِهِ الدُّنیا، نَزَعَ اللَّهُ بَرَکتَهُ...»- هر کس از روی ریا و سُمعه (رسیدن به گوش مردم) و به قصد دنیاخواهی علم بیاموزد خداوند برکتش را از آن میگیرد-. (میزان الحکمة، ج 1، ص 544- 549)
در مقام جمعبندی باید خاطرنشان کرد راه و رسم استفاضه ما از برکات وجودی ائمه هدی (ع) بهویژه حضرت جواد (ع) که مساکن برکة الله هستند، قرار گرفتن در شعاع نور ولایت آن حضرات بزرگوار است که راه و رسم آن تبعیت فکری و عملی از آن ذوات مطهره و مقدسه است./9314/ی704/
هادی رحیمی کوهستان