جماران؛ منتسب به بیت امام یا حامی فتنه گران
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در علوم ارتباطات اولین چیزی که فراگرفته میشود بیطرف نبودن رسانه هاست؛ هیچ رسانهای بیطرف نیست. مسأله در شناخت جهت گیری رسانهها و تشخیص میزان حق گویی آنان است. در اثبات این مطلب همین بس که دو شخص حاضر در یک واقعه، به دو زبان و از دو نگاه متفاوت همان واقعه را نقل میکنند چه برسد به دو رسانه و آن هم وقایع اجتماعی! نکته دیگری که لازم است برای تحلیل رسانهها دانسته شود، واقعیت ساز بودنشان است تا واقعیت نگار بودنشان و همین نکته، ذهن انسان تیز هوش را درگیر میکند که بیان این سبکی از یک واقعه، چه سودی میتواند برای این رسانه داشته باشد؟
در این ایام که جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی به سرحد اعلای خودش رسیده، به این نکته باید بیشتر توجه شده تا جهت گیری رسانهها برای ما معلوم شود و در دام دشمن گرفتار نشویم. نکته جالب توجه در این ایام، همصدایی رسانههای اصلاح طلب و اعتدالی با رسانههای رسمی دشمن همچون بی بی سی و اینترنشنال بود. البته اصلا اعجاب انگیز نبود زیرا در گذشته نمونه این کار را دیده بودیم؛ اما وقتی رسما یک رسانه منسوب به بیت امام خمینی در اختیار این جریان قرار میگیرد و تریبون فتنه انگیزان میشود، حُرم آتش رسانهای دشمن کاملا احساس میشود. سایت جماران، عملا به رسانهای برای فتنهگران بدل شده است.
سایت مذکور در ایام اغتشاشات با استفاده از اشخاص نامدار ولی سکولار حوزه علمیه سعی داشت پایگاه اپوزیسیون حوزوی را شکل دهد. ترتیب دادن مصاحبه و انتشار یادداشت و اخبار از سخنان سکولارهای حوزوی همچون اعضای مجمع محققین و مدرسین، اعضای مجمع روحانیون مبارز و برخی دیگر از همفکرانشان در سیاست این رسانه مشهود بود. مانور دادن روی اخبار محمد خاتمی در نقد جمهوری اسلامی نیز دیگر سیاست این رسانه بود در صورتی که یک رسانه آن هم با چنین جایگاهی که منتسب به بیت امام خمینی است، نباید اینگونه علیه منویات امام فعالیت کند! اخیرا نیز خاتمی علیه این کشور در دیدار با جمعی از فعالان بلوچ سخنانی بیان کرده که توسط سایت جماران منتشر شده است.
همزبان با دشمن
«دیدار خیراندیشان مطلع و علاقهمند به مسائل سیستان و بلوچستان با خاتمی» عنوانی است که سایت جماران برای این دیدار آورده و زحمت انتشار آن را کشیده است! او با تکرار ادعاهای رسانههای معاند درباره کشته شدن دهها نفر از جمله کودکان و نوجوانان، به مانند مولوی عبدالحمید خواستار برخورد با مسئولان زاهدان و مسببان حوادث اخیر زاهدان شده و از «ستم و جفای مضاعف» به مردم زاهدان، «بخصوص بخش بلوچ آن» و جبران «آسیب حیثیتی و روحى به مردم استان» سخن گفته است. وی درباره اغتشاشات اخیر نیز عنوان کرده است: ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستجو کرد و ناشی از سازوکار نادرست حکمرانی دانست».
وی همچنین ادامه داده «اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد، مشکل را بیشتر می کند». خاتمی با «چشمگیر» خواندن اعتراضات «جوانان، زنان و نوجوانان» مدعی «حمایت بخش مهمی از جامعه از جمله نخبگان و دانشجویان» از آن شده و در پایان تاکید کرده «اگر نمی خواهیم یا نمی توانیم تقاضاهای او را برآورده کنیم دست کم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم». سؤال این است که اگر محرز شود مسببان حادثه زاهدان از پیروان عبدالحمید هستند، آیا خاتمی بازهم خواستار برخورد با آنان خواهد بود؟ یا برای تحریف واقعیت همچنان به دنبال مظلوم نمایی اغتشاشگران میرود؟
باید خاتمی و امثال او را به کف خیابان برد و جمعیتی که برای تخریب و تشویش به خیابانها میآیند را نشانشان داد تا دیگر این جماعت را چشمگیر و معترض نخوانند. ضمن اینکه خواستههای منطقی، همیشه از راه منطقی بیان میشود نه از چنین مسیرهایی پس پرواضح است که خواستههای اغتشاشگران منطقی نیست و قطعا جمهوری اسلامی، توان برآورده کردن خواستههای این چنینی اغتشاش گران را ندارد. تا کنون ثابت شده خاتمی هیچ گونه دلسوزی برای کشور نداشته به خصوص در زمان ریاست جمهوری اش چه برسد به حالا که عملا جایگاهی ندارد؛ پس جواب دادن به آن اتلاف وقت و تریبون دادن به او نیز صحیح نیس.
لزوم برخورد با تفرقه افکنان
امیرالمومنین همه چیز را تحمل میکرد جز تفرقه و تفرقه انداز. وحدت کلمه جزء اصلی اسلام است و تأکید اخیر رهبری نیز بر تشکیل ید واحده بود. اما در این مسیر هستند افراد و رسانههایی که از ایجاد تفرقه نان میخورند و اصلا زیستشان در شلوغ کاریها و ایجاد دوگانگی است. تقابل بین مردم و روحانیت، تقابل بین مذهبیها و غیر مذهبیها، تقابل بین زنان و مردان با دمیدن در سور فمنیسم، دوگانگی بین دولت و ملت، تفرقه بین قومیتها و مذاهب سیاستی است که این نوع رسانهها تا کنون پدید آوردند و به وفور میشود برای این ادعا مدرک ارائه کرد.
بیتردید وظیفه نهادهای بالا دستی است که نظارتی قاطع بر روی رسانهها داشته باشند و از هجمههای رسانهای نهراسند. اگر قرار باشد هرکسی هر دروغی که میخواهد بگوید، هرطور دلش میخواهد افکار عمومی را شکل دهد، به هر طریقی که میتواند واقعه سازی کند و حقایق را آنگونه که به نفعش است جلوه دهد، سنگ روی سنگ بند نمیشود. باید سازوکاری برای رسانهها وجود داشته باشد تا به این راحتی سخنان فتنهگرانی که دشمنیشان با این انقلاب محرز شده منتشر نشود.