بیشترین کاهش اعتبارات فرهنگی مربوط به فصل دین و مذهب است
اشاره: سهم اندک بودجه فرهنگی از کل منابع دولت واقعیتی تلخ است که البته توسط دشمنان، معکوس نشان داده می شود. دولت ها در سال های گذشته همواره به دلیل مشکلات اقتصادی اولویت را در حل و فصل مسائل اقتصادی و جاری کشور قرار داده اند و ما اکنون نتایج مخرب این تصمیم را در زمینه های فرهنگی در بزنگاه های کشور دیده ایم از اینرو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا گفت و گویی با امید ایزانلو پژوهشگر مرکز اجتماعی، اقتصادی قدر انجام داده است که در ادامه مشروح آن را می خوانیم:
رسا ـ علت کاهش سهم اعتبارات فرهنگی در بودجه سال 1402 چیست؟
نمی شود کاهش سهم اعتبارات فرهنگی را دقیق بررسی کرد ولی سهم فرهنگ، ورزش و گردشگری نسبت به سال های گذشته کمتر شده است، هنوز اطلاعات و آمار را به صورت کامل استخراج نکرده ام و در مورد اینکه دستگاه های فرهنگی، اعتبارات آنها کاهش پیدا کرده است، فعلا قضاوتی نمی کنم.
بودجه فرهنگ، ورزش و گردشگری نسبت به قبل کاهش پیدا کرده است، بودجه فرهنگی قبلا 1.8 اعتبارات عمومی بوده، مقدار خیلی کمی کاهش پیدا کرده است و با توجه به تورمی که وجود دارد، کاهشی بودن بودجه فرهنگی جای تعجب دارد. حداقل این اعتبارات باید ۴۰ درصد افزایش پیدا میکرد تا تورم 40 درصدی که وجود دارد را پوشش دهد.
بیشترین کاهش اعتبارات فرهنگی مربوط به فصل دین و مذهب بوده است و اعتباراتی که مربوط به صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری است، نسبت به سال قبل افزایشی بوده است و دلیل کاهش اعتبارات فرهنگی تفکر دولت است که به جای توجه به فرهنگ بما هو فرهنگ میخواهد اقتصاد فرهنگ را افزایش دهد.
رسا - چرا باید اولین قربانی در کمبود بودجه، نهادهای فرهنگی باشند؟
این امر چند علت دارد یکی از علت ها این است که دولت برای فرهنگ به ما هو فرهنگ اهمیت زیادی قائل نیست، چون برای دولت درآمد زایی ندارد و در تفکر حاکم بر بودجه این امر مهم است که برنامهها باید اقتصاد محور باشند و جایی برای ما مهم است که کسب درآمد مستقیم داشته باشد، به خاطر همین امر، دولت به میراث فرهنگی و گردشگری خیلی توجه کرده است و بودجه بیشتری به آنها تخصیص داده است و بودجه نهادهای فرهنگی را بیشتر نکرده است، حتی در برخی جاها کاهش داده است.
در بحث درآمد زایی غیر مستقیم نهادهای فرهنگی، نهاد فرهنگی می تواند در مورد گسترش فرهنگ کار، فعالیت کند و باعث شود در جامعه فرهنگ کار بالا رود اما با این وجود دولت به درآمدزایی غیرمستقیم نهادهای فرهنگی توجه ندارد.
دولت باید توجه کند که باورها و مبانی ریشه ای حاکم بر افکار و عقائد مردم باید اولاً تقویت شود تا رشد با ثباتی داشته باشیم و الا اگر هر چقدر پول به جامعه تزریق شود ولی فرهنگ مردم را تشویق به دلال بازی کند مثل وضعیتی که الان شاهد آن هستیم که در بحث دلار، دولت به مردم میگوید که از من پنج هزار وچهارصد دلارمعادل 250 میلیون تومان بخرید، غیر مستقیم از مردم می خواهد که دنبال سرمایه گذاری نروید و دلال بازی کنید.
در مقابل نهاد فرهنگی میگوید که دلال بازی خوب نیست و کار باید ارزش افزوده واقعی داشته باشد نه اینکه شما پنج هزار وچهارصد دلار بخرید و در خانه نگهداری کنید به امید اینکه قیمت دلار بالا برود و آن را بفروشید و این کار هیچ تولیدی را در اقتصاد ما ایجاد نمی کند.
ما به جای اینکه بیشتر به دنبال این باشیم که مبانی و اعتقادات مردم را تقویت کنیم داریم به این امر دامن میزنیم که کسب درآمد از محل دلار و جایی که ارزش افزوده ندارد داشته باشید.
دولت متأسفانه در بعضی جاها به ضد فرهنگ دامن می زند. شهرداری تهران می خواهد زمین را وارد بورس کند و با این کار مردم را وارد امر بورس بازی کند، در صورتی که این کار باعث ارزش افزوده نمی شود، چون زمین مقدار آن افزایش پیدا نمیکند یا بر روی آن کاری صورت نمی پذیرد و ساختمان سازی صورت نمی گیرد و مردم به ضد فرهنگ تشویق می شوند و دولت ظاهراً در این موارد به بحث فرهنگ توجهی ندارد.
دولت به بودجه نهادهای فرهنگی توجهی ندارد چون درآمد زایی مستقیم ندارد، البته مشکل بودجه ریزی ما ریشه اساسی تری دارد که به ساختار بودجه ریزی در کشور ما برگشت می کند، رهبر معظم انقلاب چندین بار تاکید فرمودند که ما جلسه سران قوا را تشکیل داده ایم برای تغییر ساختار بودجه، ولی تا الان اتفاقی نیفتاده است.
ساختار بودجه اگر بخواهد تغییری پیدا کند ما باید برنامه ها، امور و اصول را تغییر دهیم و مطابق با یک دولت اسلامی تغییر پیدا کند، ابتدا باید توجه کنیم که دولت اسلامی و تعریف آن چیست و بزرگترین وظیفه دولت اسلامی چه چیزی است و منابع درآمدی دولت چیست و وظایفی را که برای دولت بر طبق آن منابع در نظر گرفتهایم چیست و طبق آن وظایف بودجه جدیدی را طراحی کنیم که این کار سخت و زمانبری است.
دولت اسلامی یعنی دولت اقامه دین و کل بودجه، بودجه دین خواهد بود، به این معنای که عرض شد نمی توان فصل دین و مذهب را فصل کوچکی در ذیل امور فرهنگ، تربیت بدنی و میراث فرهنگی و گردشگری قرار داد و نهادهای دولت را نباید مستقل از هم در نظر گرفت و بگوییم امور دفاعی، قضایی و اقتصادی به امور دینی ربطی ندارد.
منابع درآمد دولت اسلامی که دولت اقامه دین است باید با محوریت دین هزینه شود و این اشکال اساسی در بودجه وجود دارد که دولت به این امر توجه نمی کند و همان تفکری را که دولت های قبل نسبت به فرهنگ، مخصوصاً فصل دین و مذهب داشتند را پیاده می کند و در رویه ها تفاوت زیادی مشاهده نمی کنیم.
رسا - سوال سرانه بودجه فرهنگی برای هر ایرانی چقدر است؟
مقدار سرانه بودجه فرهنگی در محاسبه نکرده ام ولی می دانم که آن مقدار خیلی زیاد نیست.
رسا - آنچه که در اغتشاشات اخیر به خوبی خود را نشان داد آیا بحثهای فرهنگی نبود؟
اغتشاشات اخیر را از نگاه سیاسی مورد توجه قرار نمی دهم، ولی مسلم است، چیزی که باعث اغتشاشات شد تغییر در باورها و عقاید مردم بود، به خصوص در مورد نسل بعد از انقلاب که باور و عقاید آنها بر طبق سبک زندگی و فرهنگی غربی است که به آنها از طریق نهادهای فرهنگساز داخلی یا خارجی انتقال پیدا کرده بود و سبب تغییر باورها و عقاید آنها شده بود.
هدایت صحیح باورها و عقائد، وظیفه نهادهای فرهنگساز است و در مرتبه بالاتر وظیفه دولت اسلامی است، اغتشاشات اخیر نشان داد که ما در هدایت باورها و عقائد مردم ضعف عمل کردیم و جبران این ضعف نیاز به زحمت فراوانی دارد.
دولت باید نگاهش را به نهادهای فرهنگساز عوض کند و نهادهای فرهنگساز هم باید در تغییر وظایف خودشان توجه بیشتری داشته باشد، به عنوان مثال اگر نهادی در حوزه، برای امر تبلیغ تشکیل شده و بودجه می گیرد، نباید بیشتر این بودجه برای اعتبارات هزینه خود نهاد به صورت دستمزد کارمندان مصرف شود.
وقتی وارد نهاد تبلیغی حوزه میشویم، می بینیم برای هر استان، سه کارشناس که وظیفه آنها کارهای اداری مانند ثبت نام است مشغول به فعالیت هستند و به کارهای فکری نمی پردازند، در صورتی که همه این کارها را می شود تجمیع کرد.
یک سامانه را می شود تشکیل داد که همه این کارها را با نیروی کار کمتر انجام دهد و باعث می شود که خود دستگاههای فرهنگی با کمبود اعتبارات روبرو نشوند و به وظیفه اصلی خود که تبلیغ دین است مشغول شوند.
بعضی از نهادهای دینی که برای تبلیغ ایجاد شده اند به عنوان مثال دانشگاه تأسیس و یا مرکز پژوهشی احداث کرده اند که به تمام رشته های دیگر توجه میشود جز وظیفه اصلی خود که تبلیغ است.
ما به آسیب شناسی درون سازمانی نیاز داریم و همچنین به آسیب شناسی برون سازمانی که مرتبط با دولت است نیاز داریم که آیا دولت، وظیفه اصلیاش که هدایت و سیاستگذاری در حوزه تبلیغ است را انجام میدهد.
دولت باید مشکلات دولت اسلامی را بیان کند، مثلاً در بحث اغتشاشات؛ مشکلات و آسیب های فرهنگی کسانی اغتشاشات کردند را جمع آوری کند و اگر نهادهایی مانند آموزش و پرورش و دانشگاه در باورهای اشتباه اغتشاشگران مؤثر بودند از آنها بازخواست کند.
با لحاظ کار امنیتی می توان عدهای را ساکت کرد، ولی اگر نتوانیم تحولی در باورها و عقاید ایجاد کنیم، باز ممکن است مشکلات جدیدی پیش بیاید.
رسا - آیا کم کردن بودجه فرهنگی زمینه از بین رفتن موسسات و فعالیت های فرهنگی را ایجاد نمیکند؟
باید ببینیم کدام موسسات از بین می روند و کلی نمی توان در این مورد بحث کرد، به طور کلی میتوان گفت که کم کردن بودجه فرهنگی، زمینه از بین رفتن موسساتی را فراهم می کند اما از لحاظ جزئیات که چه موسساتی با چه کارکردی حذف می شود باید از طریق بودجه به صورت جزئی بررسی شود.
اما میتوانیم بگوییم که حتماً اگرموسساتی حذف شوند، دلیل حذف این موسسات یا عدم توجه دولت بوده یا کارکردی است که خود این موسسات داشته اند و خروجی مناسبی که مورد تأیید دولت باشد را نداشته اند و نتوانسته اند گزارشی درست ارائه دهند که از منابعی که دولت در اختیار آنها قرار داده چه استفاده صحیحی کرده اند.
در زمینه حذف مؤسسات نمی توانی به صورت قطعی بگوییم که کدام طرف دولت یا مؤسسه مقصر است این مسئله نیاز به بررسی بیشتری خواهد داشت.
رسا - آیا وقت آن نرسیده است که فرهنگ و مؤسسات فرهنگی جدی گرفته شود؟
خود فرهنگ را اگر بخواهیم واقعاً جدی بگیریم باید معنای دینی آن را مورد توجه قرار دهیم، ما تعریف فرهنگ را از یونسکو گرفتهایم و با این تعریف شاهد هستیم که در ساختار بودجه دین و مذهب را جزء کوچکی از اجزاء فرهنگی در کنار تربیت بدنی، گردشگری و میراث فرهنگی قرار می دهند.
این تفسیر یونسکو از فرهنگ با تفسیر دینی ما سازگار نیست، یونسکو تقسیمات دیگری از فرهنگ دارد مانند تفریحات قمار بازی که چون از لحاظ شرعی برای ما مجاز نیست ما آن را از بودجه فرهنگ جدا کرده ایم.
روحی که حاکم در تقسیمات فرهنگی است همان روح فرهنگ مادی است که میگوید: فرهنگ یعنی اقتصاد فرهنگ و هرجا فرهنگ به درد اقتصاد خورد باید تقویت شود، اما فرهنگی که ما تعریف می کنیم یعنی دارای روح دینی بودن و در این تعریف دولت باید دین را اقامه کند که در این صورت کل ساختار بودجه، دینی می شود.
نهادهای اقتصادی مطمئناً تأثیر مستقیم بر روی فرهنگ دارند مثلاً همین سیاست ارزی که دولت اجرا میکند به صورت ناخودآگاه مردم را تشویق به دلال بازی می کند در حالی که خلاف فرهنگ دینی است.
فرهنگ دینی میگوید مردم باید وارد فعالیتی شوند که کسب ارزش افزوده داشته باشد و با ارزش افزوده ایجاد درآمد کنیم نه با جابجایی خدمت بدون ارزش افزوده و یا با نگهداری صرف پول، درآمد حاصل کنیم.
اگر ساختار بودجه را به این صورت تعریف کنیم که دولت باید منابع را صرف اقامه دین کند، در این صورت کل بودجه، بودجه فرهنگی محسوب می شود.
اگر دولت بخواهد برای فرهنگ اهمیتی قائل شود باید تعریف بودجه را عوض کند و ساختار بودجه را طبق این تعریف، عوض کند،در این صورت دیگر فصلی به عنوان فصل دین و مذهب شاید به این شکل در بودجه لحاظ نشود و همه نهادها، نهاد های تأثیرگذار بر روی مذهب و دین و در ذیل دین و مذهب تعریف می شود.
رسا - برای پیاده شدن برنامه های فرهنگی مد نظر رهبر معظم انقلاب آیا چنین بودجه کمی جوابگو خواهد بود؟
این بودجه با این ساختار، ما را خیلی به نتیجه نمی رساند، در این ساختار اگر بودجه فرهنگی را رشد هزار درصدی هم بدهیم به نتیجه نخواهد رسید.
نهادهای فرهنگی به سمتی پیش میروند و نهاد مثلاً اقتصادی به سمت دیگری میروند، به عبارت دیگر این ها جزیره های مجزا از هم هستند و در بودجه مستقل از هم دیده شده اند.
ما این تقسیم بندی ها را از یونسکو گرفتهایم در ساختار بودجه فرض شده است که اقتصاد بر روی فرهنگ تأثیر ندارد و همچنین فرهنگ برروی اقتصاد تأثیری ندارد، تا نگاه به بودجه نویسی به این شکل است بودجه نهادهای فرهنگی هر چقدر هم زیادتر شود اتفاق خاص نمی افتد.
وقتی نهادهای فرهنگی باور مردم را به سمتی هدایت می کنند و نهاد اقتصاد خلاف آن کار می کند و در خود نهادهای فرهنگی هم جزیره های مجزا از هم می باشند و تعامل بین وزارت فرهنگ و حوزه علمیه تعریف مناسبی ندارد و تعامل بین فرهنگ سراها و مساجد ما تعریف مشخصی ندارد، وضعیت فرهنگی جامعه ما بهتر نمی شود.
در ساختار فعلی فرهنگی ما مسجد را در جایی درست می کنیم که مدرسه کاملاً منفک از آن باشد و بازار را جدا از مسجد درست می کنیم و پارک و فضای تفریحی را در جایی می سازیم که مسجد در آنجا قرار ندارد.
در صورتی که اگر ما بخواهیم واقعا تغییر ایجاد شود، باید مسجد در هر محله محور باشد و در اطراف آن مدرسه، تفرجگاه ها، پارک ها و بازارها باشند، اگر ساختار معماری را به این شکل تغییر دادیم نهادهای فرهنگساز در جامعه می توانند مؤثر باشند.
اگر در کنار مسجد حوزه علمیه، تأثیر زیادی دارد و باعث میشود که مسجد همیشه امام جماعت داشته باشد و اگر بازار در کنار حوزه باشدخواهناخواه وقتی طلبه از بازار عبور می کند از او سوال شرعی پرسیده میشود.
اما با ساختار فعلی فرهنگ که مشاهده می کنیم، بودجه فرهنگی را هر چقدر هم بیشتر کنند باز هم تأثیری که رهبرمعظم انقلاب از فرهنگ مد نظر دارند، ایجاد نمی شود مگر اینکه ساختار بودجه فرهنگی را تغییر دهیم و متناسب با آن برنامه های فرهنگی را تغییر دهیم که در این صورت تحول عظیمی در فرهنگ ایجاد میشود.