۲۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۹
کد خبر: ۷۳۲۹۳۳
به بهانه دومین سالگرد سردار سید محمد حجازی؛

روایت سردار حجازی از پیوند نیروهای ارتش با انقلاب اسلامی

روایت سردار حجازی از پیوند نیروهای ارتش با انقلاب اسلامی
آرام آرام چهلم​‌های انقلابی که راه افتاد آیت‌الله خادمی هم فعال‌​تر شد تا آنکه ماجرای تحصن در خانه ایشان شکل گرفت. تحصن قبل از رمضان شروع شد و به کشتار 5 رمضان منتهی شد. وقتی تحصن در آنجا شروع شد ما تصورمان این بود که ممکن است مردم خیلی هماهنگ نباشند ولی...

سردار سید محمد حجازی جانشین نیروی قدس سپاه پاسداران در 29 فروردین 1400 به یاران شهیدش پیوست. وی در دوران حیات، خاطرات خود را در گنجینه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رسانده است. به بهانه دومین سالگرد عروج سردار حجازی برگی از خرده‌روایت‌های او در دوران انقلاب از نظر می‌گذرد.

 

*** مبارزات مردم اصفهان در ماه رمضان 57 ***

آرام آرام چهلم​‌های انقلابی که راه افتاد آیت‌الله خادمی هم فعال‌​تر شد تا آنکه ماجرای تحصن در خانه ایشان شکل گرفت. تحصن قبل از رمضان شروع شد و به کشتار 5 رمضان منتهی شد. وقتی تحصن در آنجا شروع شد ما تصورمان این بود که ممکن است مردم خیلی هماهنگ نباشند ولی بعد که رفتیم، دیدیم که نه انصافاً خیلی با آغوش باز پذیرفتند. بیانیه​‌های خیلی تندی به در و دیوارها می‌​زدند، طومار می​‌زدند، همه می​‌رفتند امضاء می​‌کردند، عکس‌​های امام را می‌زدند، شعارهای خیلی تند و تیز می‌​دادند. بیت آیت‌​الله خادمی هم هیچ ممانعت نمی​‌کرد و خیلی مثبت پذیرایی​ می‌کردند. طبیعیست که این کار بدون اذن آیت‌​الله خادمی که نمی​‌شد. بعد ایشان هم صحبت کردند و از تحصن خیلی حمایت کردند و این یک نقطه عطف در تاریخ مبارزات انقلابی اصفهان بود. یعنی بر همه آشکار شد که آقای خادمی وسط میدان است، حمایت می​‌کند و حامی جریان انقلاب است. بالاخره نیمی از شهر اصفهان از ارداتمندان ایشان بودند، چشمشان به دهان ایشان بود، وقتی که آقای خادمی به میدان آمد و به حرکت پیوست تقریباً یک جمع وسیعیاز مردم و بازاری‌ها و مسجدی​‌ها را همراه کرد.

 

*** راه‌اندازی اولین کمیته در اصفهان ***

بین آقای طاهری و آقای خادمی و آقای پرورش یک توافقی شد که کمیته دفاع شهری درست بشود، قبل از اینکه به پیروزی برسیم یک کارت‌هایی صادر شده بود که کارت‌​های انتظامات که شاید من یکی از آنها را هم داشته باشم. یک مهر آقای طاهری داشت، یک مهر آقای خادمی، این‌ها را می​دادند، صورتی رنگ هم بود اینها را ما داشتیم به عنوان کسانی که اینها مثلاً به تظاهرات انتظامات می​دهند. ما مأمور انتظامات بودیم،​ در حقیقت حراست و حفاظت از این اجتماعات و مثلاً ​تظاهرات​‌ها و اینها را می​زدیم به سینه‌​مان می‌گفتیم از این‌طرف بروید یا از آن‌طرف بروید دیگر همه گوش می​‌کردند، چون این به سینه ما بود امضاء آقایان همپایش بود. این هسته اولیه​ کمیته دفاع شهری شد.

روز اولی که کمیته تشکیل شد سردار رحیم صفوی به آنجا آمد. ما هم اولین بار بود که ایشان را می​دیدیم. آقای سالک ما را به ایشان معرفی کردند و گفتند که مثلاً این‌ها بچه​‌های خوبی هستند استفاده کنید. ما جزو تیم عملیاتی کمیته دفاع شهری شدیم. سرهنگ آذین هم از فرماندهان هوانیروز به کمیته دفاع شهری آمد. آقا رحیم به ایشان گفت که ما سلاح می‌​خواهیم. ایشان رفت 6 تا ژ-3 از هوانیروز آورد. دو سه تا لندور هم داشتیم که مال یکی از ادارات بود.

 

*** پیوند نیروهای ارتش با انقلاب اسلامی ***

مراسمی در مسجد سید اصفهان گذاشتند که یک تعداد زیادی از همافرهای هلی​کوپتری هوانیروز اصفهان آمده بودند و با انقلاب بیعت کردند. همان موقع ما در مسجد بودیم که این‌ها هم در آنجا جمع شده بودند و شعار می​دادند و یکی از آقایان هم برای آن‌ها سخنرانی می​کرد. شنیدیم که تلویزیون اعلام کرد انقلاب به پیروزی رسید، یعنی آن لحظه پیروزی انقلاب را ما در مسجد بودیم.



*** عضویت در سپاه پاسداران ***

وقتی سپاه درست شد یک کمد آهنی در اتاقی گذاشته بودند. هرکس می​‌خواست جذب شود باید می​‌رفت در آنجا به آقای ساطع مراجعه می​‌کرد. ما رفتیم آنجا و گفتیم می​‌خواهیم عضو سپاه بشویم. حسن ساطع گفت که معرف شما کیست؟ خیلی این حرف به ما بر خورد. گفتیم حالا دیگر از من معرف می​‌خواهید؟ گفت که خوب دیگر ضابطه هست و ... ما کوتاه آمدیم رفتیم به آقای سالک گفتیم که چنین چیزی می​‌گوید. آقای سالک و آقای حبیب خلیفه‌​سلطانی و آقای رحیم صفوی فرم ما را به عنوان معرف امضاء کردند. حالا جالب این است که من بعد از شورا اولین عضو شدم. حتی آن‌ها هنوز فرم پر نکرده بودند. من اولین نفر و عضو شماره یک بودم. کارتی داشتم که شماره یک رویش نوشته بود.

 

منبع: خاطرات سردار سید محمد حسین‌زاده حجازی، گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات