پاسخ میرلوحی به شبهاتی که خاتمی درباره آزادی مطرح کرد
سیدمحمد خاتمی در دیدار برخی فعالان اجتماعی و سیاسی با بیان اینکه «لا اکراه فیالدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد گفت: ما از جامعهی عفیف حمایت میکنیم، اما به آن معنا نیست که عفت را با حجاب یکی بدانیم و آن را به زور به جامعه تحمیل کنیم.
سوءاستفاده سیاستبازان از واژه «آزادی»
حجتالاسلام سیدمحمدحسین میرلوحی، کارشناس دینی و مدرس حوزه علمیه در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری فارس اظهار داشت: مسأله آزادی از آن مسائل بسیار مهمی است که هرقدر در جمهوری اسلامی به لحاظ عملی بسیار جایگاه خوبی دارد، اما به لحاظ نظری بسیار مظلوم واقع شده است.
وی افزود: یکی از سه رکن اصلی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» از اصلیترین شعارهای زمان مبارزات، آزادی است. ولی هیچگاه در سطح عموم جامعه، تفسیر غالب صحیح از این امر مهم بیان نشده است. یکی از جذابیتهای اصلی انقلاب اسلامی و یکی از موجدارترین شعارهای سیاسی جوامع مختلف هم همین امر عظیم است که باعث شده تا سیاستبازان مختلف در طول دهههای مختلف برای پیشبرد اهداف خودشان از این شعار سوءاستفاده کنند.
پیامد شعار «آزادی» دولت اصلاحات
میرلوحی با بیان اینکه سردمدار سوءاستفادهکنندگان از شعار آزادی خاتمی است، گفت: او در دولت لیبرال اصلاحات با شعار آزادی یکی از اصلیترین بنیانگذاران شکاف اجتماعی، فحشا، از بینرفتن خانوادهها، افسردگی، تجاوز و خیانت در تاریخ جمهوری اسلامی شد. او اکنون مجدداً در ضمن سخنانی برای به اصطلاح حقوق زنان، روضهخوانی کرده است و با استناد به آیه «لا اکراه فیالدین» مدعی شده است که آزادی زنان از بین رفته و جمهوری اسلامی علیرغم دستورات قرآنی برای پوشش، اجبار قرار داده است.
این مدرس حوزه اضافه کرد: شکی در این نیست که ریشه همه ناهنجاریها از جمله ناهنجاری در پوشش و در کلان مسأله عفاف که اعم از پوشش است و همه رفتار و گفتار و کردار انسان را نیز شامل میشود، یک بدفهمی یا نفهمی فرهنگی است و حل آفت از ریشه با یک اقدام فرهنگی حل میشود. بهعنوان مثال وقتی بیش از سه دهه است فهم غالب از آزادی یک فهم صددرصد ضدعلم و صددرصد ضدانسانی و دینی است و درصدی از بدپوششی و مشکل عفاف بهخاطر این فهم ناصحیح غالب است؛ اما برای دزدی، آدمکشی، عبور از چراغ قرمز و دهها جرم دیگر و به تعبیر صحیحتر همه جرمها نیز همین ادعا برقرار است.
حجتالاسلام سیدمحمدحسین میرلوحی کارشناس دینی
آیا مسائل فرهنگی مانع دستگیری دزد میشود؟
وی ادامه داد: به طور مثال وقتی کسی دزدی میکند، مشکل او یک مشکل فرهنگی است، یا قناعت به دارایی خود ندارد یا اهل کار کردن نیست. یا قبول ندارد که اگر جهاد کنیم حتماً خدا رزق ما را من حیث لایحتسب میرساند، بنابراین دست به دزدی میزند. پس جامعه مکلف است در نظام تربیتی خود، مسأله قناعت و مسأله کار و مسأله توحید و رزاقیت الهی را دُرست جا بیندازد، اما اگر نکرد یا موفق نبود یا به هردلیلی این تربیت به متربی نرسید و دزدی انجام شد، نمیگوییم که خُب حالا نباید دزد را دستگیر کنیم، چون ریشه فرهنگی است.
میرلوحی گفت: در مسأله پوشش و در مسأله عفاف هم همین طور است. هرچند ما میپذیریم ریشه مسأله فرهنگی است و باید جامعه بداند عوارض بدپوششی و رعایت نکردن حریم عفاف چیست تا آنها را مرتکب نشود، اما ما که از انبیاء و ائمه و مخصوصاً رسول اکرم (ص) در تبلیغ و تبیین حقایق عالم قویتر نیستیم. آنها نیز حتی گاهی در تربیت فرزندان خود ناموفق بودند، حتی دشمنان خود آن معصوم هم شدهاند.
آزادی به معنای مقید نبودن به هر قیدی، قانون جنگل است
این کارشناس دینی با اشاره به اینکه جلوگیری قهری از ارتکاب ناهنجاریهایی که زندگی بشر را تحت تاثیر منفی قرار میدهد، از دستورات همه ادیان و حتی ممالک مختلف است، گفت: یعنی علیرغم اینکه ریشه هر جنایتی یک مشکل فرهنگی است و استثناپذیر هم نیست، اما نهایتاً هر مذهبی و یا هر کشوری که حکومت مکتبی و دینی هم ندارد، بالاخره با قوه قهریه در مقابل عوامل ضربه زننده به آن جامعه میایستد.
وی ادامه داد: هرچند ما وظیفه داریم و در ابتدا گفتیم، بر دوش ما به جد سنگینی میکند که آزادی را معنا کنیم و این معنا را در جامعه غلبه بدهیم، اما حتی در صورت حاکم شدن معنای صحیح هم قوه قهریه باید باشد. رحمت خدا بر شهید مطهری که بیش از ۵۰ سال در کتاب «آزادی معنوی»، آزادی را نبود مانع برای رشد تعریف کرد. اینکه ما آزادی را مقید نبودن به هر قیدی بدانیم این یعنی جنگل که لیبرالترین حکومتها که حتی همجنسبازی را هم قانونی کردهاند، آن را نمیپذیرند.
شبهاتی که عمامه به سرها درباره آزادی مطرح میکنند
میرلوحی گفت: در همین راستا سالیان سال است که حتی عمامه بسرانی که تفسیر قرآن میکنند، پا را در یک کفش کرده که براساس «لا اکراه فیالدین» ما حق اجبار کردن در حکومت دینی را بالاخص درباره پوشش و عفاف نداریم. البته آیات دیگری مانند «ما انت علیهم بمصیطر» را نیز دستاویز میکنند که بله خدا به پیغمبر فرموده است که تو هیچ سیطرهای بر مردم نداری و پس نمیتوانی چیزی را به مردم اجبار کنی.
این استاد حوزه علمیه ادامه داد: خُب ما سوال میکنیم، آیا میشود حکومتی برپا باشد که در آن هیچ قوه قهریه نباشد؟ هیچ دستگاهی در آن حکومت مردم را مجبور به هیچ امری نکند؟ آیا در عالم چنین حکومتی جز در جنگل هست؟ البته واقعاً در جنگل هم اینطور نیست، نظم و نسخ و قاعده اگر در جنگل وجود نداشت، همه جنگلها هم از بین میرفت و گونههای جانوری و زیستی نابود میشدند.
«لا اکراه فیالدین» به چه معناست؟
وی ادامه داد: پس «لا اکراه فیالدین» به چه معناست؟ چند معنای صحیح را میتوان گفت. برخی براساس شأن نزول این آیات میگویند بله وقتی اسلام کشورگشایی و گسترش پیدا کرد، لزومی نداشت اهل ذمه یعنی بیدینان و کافران را اجباراً مسلمان کند. اصلاً اسلام چنین اجازهای نداشت. اسلام تبلیغ میشد اگر میپذیرفتند مسلمان میشدند اگر نمیپذیرفتند بر دین آسمانی قبلی باقی میماندند، ولی در عوض باید یک حق مالی به نام جزیه به حکومت بدهند و صد البته آنها هم در ملاءعام برخی دستورات دینی مثل شرب خمر و بیعفتی و فحشا را حق ندارند، انجام دهند و به عموم قوانین حکومت پیامبر اسلام باید تن میدادند؛ جز اینکه احوال شخصیه را بر دین خود انجام میدادند. بنابراین لا اکراه فیالدین یعنی در پذیرش اصل دین اسلام اجباری نیست.
میرلوحی تصریح کرد: معنای دیگری نیز از این آیه صحیح است و آن این است که ما حکم اکراهی که «بیخود» افراد را به زحمت و سختی بیندازد، در اسلام نداریم. مثلاً روزه یک امر بسیار مهم و از بنیانهای احکام اسلامی تلقی میشود و در آن حدیث معروف، جزو 5 ستون اسلام است. اما اگر همین روزه باعث تشدید بیماری فردی شود، براساس نبود حکم اکراهی و لاضرر، این روزه از آن فرد برداشته میشود بلکه حتی بر او حرام میشود. معنای دیگری که صحیح است آن است که اساساً مساله اعتقادات و متدین شدن به امور دینی یک امر اجباربردار نیست. یعنی هیچکس بدون پذیرش عقل و قلب و یا به قول قرآن، فواد خودش، هیچ گزارهای را اساساً نمیتواند بهصورت اجباری بپذیرد.
حرف خاتمی این است: قانون نگذارید تا افراد به زحمت نیفتند!
این استاد حوزه اضافه کرد: شما نمیتوانی به زور به کسی بگویی آقا باید قبول داشته باشی دو دوتا چهارتا میشود. حالا هر چند گزاره تو صحیح باشد، مردم نمیتوانند اگر عقل و قلبشان مریض باشد، گزاره صحیح تو را بپذیرند؛ اما به این معنا نیست که نباید قوانین اجتماعی را رعایت کنند. مثلاً اگر کسی خیلی راننده عجولی هست و هیچ جوره نمیتواند بپذیرد که باید پشت چراغ قرمز بایستد، خُب بگوییم برای اینها قانون نگذاریم که خدای نکرده کسی را اجبار نکرده باشیم! این حرف مضحک و خندهدار را هیچ کس نمیزند. در همین فضای قانون راهنمایی رانندگی در اواخر دهه 70، برای جای انداختن مسأله کمربند ایمنی چطور مأموریت سنگینی به پلیس تا مدتها داده شده بود که ماشینها را جریمه یا بعضاً متوقف کند! نتیجه اینکه امری محال از نظر برخیها، الآن جزو عمومات است و بسیاری رعایت میکنند.
وی با طرح این سوال که آیا منظور خاتمی این است که اگر حکومت اسلامی تشکیل شد، برخلاف همه حکومتهای جهان، دادگستری یا ضابطی مثل پلیس برای متخلفین نداشته باشد، گفت: الآن امپراطوری رسانهای غرب که استاد جنگ روانی و القا و حقنه پیامهای گوناگون در مغز جامعه خودش هست، آیا آنها هم از پلیس و دادگستری مستغنی شدهاند و هیچ نیازی به قوه قاهره ندارند؟ اصلاً و ابدا این چنین نیست. آیا به خود نباید بیاییم که از این حرفهای شعاری مضحک دست برداریم؟
میرلوحی در پایان خاطرنشان کرد: مطلب دیگر آن است که از ابتدا مساله نظام اسلامی دو تار مو نبوده است که مسأله را سخیف کنند. بله در روایات ما حتی آن دو تار مو هم گناه است، اما از همان روز اول، نوع پوشش بسیار زننده و اغواکننده محل اشکال بود و جایی بود که گشت امنیت اخلاقی وارد میشد.