۲۲ تير ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۸
کد خبر: ۷۳۷۹۹۷
آیت الله فاضل لنکرانی:‌

مبلغان و خطبا عظمت واقعه بزرگ مباهله را برای همگان تبیین کنند

مبلغان و خطبا عظمت واقعه بزرگ مباهله را برای همگان تبیین کنند
آیت الله فاضل لنکرانی با بیان اینکه بر مبلغان و خطبا، عظمت واقعه بزرگ مباهله را برای همگان تبیین کنند، تصریح کرد: مباهله در اثبات حقانیت امامت و ولایت اهل بيت عليهم‌السلام هم‌طراز غدیر و بلکه اقوی از آن است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، هم‌زمان با فرارسیدن ۲۴ ذی الحجه روز مباهله، آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی در سخنانی به تبیین مباحث مهم این قضیه پرداخته و با بیان نکات تفسیری و روایی، مبلغان و گویندگان را به تبیین این واقعه مهم دعوت کرد.

مشروح بیانات وی به شرح ذیل است:

از آیات بسیار مهم قرآن کریم که هم حقانیت اصل اسلام و هم حقانیت ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه افضل صلوات المصلین بعد از پیامبر اکرم را اثبات می‌نماید، آیه ۶۱ سوره آل عمران، معروف به آیه مباهله است.

اعتراف علمای فریقین به مباهله

مباهله، قضیه‌ای است که علاوه بر دلالت روشن قرآن کریم بر آن، در کتب شیعه و اهل‌سنت روایات فراوانی درباره‌اش نقل شده است.

برای نمونه، در کتاب شریف احقاق الحق بیش از 60 نفر از علمای اهل‌سنت نام می‌برند که اقرار دارند آنچه در این آیه شریفه آمده، مربوط به وجود مبارک پیامبر اکرم، علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین علیهم السلام است.

واقعه مباهله

اجمال قضیه مباهله این است که علمای مسیحیّت اولاً به پیامبر عرض کردند چه انتظاری از ما داری؟‌ إلی ما تدعونا؟ ما را به چه می‌خوانی؟

پیامبر فرمود: من از شما می‌خواهم شهادت بدهید به لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و أن عیسی عبدٌ مخلوقٌ یأکل و یشرب و یحدث، شما شهادت بدهید که خدا یکی است و من رسول خدا هستم و حضرت عیسی یکی از بندگان خدا بوده که مانند سایر موجودات و انسان‌ها می‌خورد و می‌نوشد و سخن می‌گوید.

علمای نجران عرض کردند اگر عیسی عبدٌ مخلوقٌ، پس پدرش کیست؟

وحی نازل شد که (ما تقولون فی آدم) یعنی پیامبر به اینها فرمود شما راجع به آدم، چه می‌گویید؟ کان عبداً مخلوقاً یأکل و یشرب و یحدث و ینکح.

در این هنگام، آیه 59 نازل شد که (انّ مَثَلَ عِیسىٰ عِنْدَ اَللّٰهِ کمثل آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرٰابٍ ثُمَّ قٰالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ) سپس در آیه بعد می‌فرماید: (الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ)

پیامبر وقتی این استدلال را فرمود، فبهتوا. اینجا مجاب شدند و دیگر جوابی نداشتند.

به دنبال این قضیه، آیه شریفه آمد که

(فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ) اگر علما و مسیحیان نجران یا هر مسیحی‌ دیگری با تو درباره حضرت عیسی مجادله و مخاصمه و محاجه کردند، آن‌هم بعد از اینکه برای تو روشن کردیم که او بنده‌ای از بندگان خدا بوده است و اینها نپذیرفتند، چون معلوم است که دیگر دنبال استدلال و منطق نیستند، به آنها بگو بیایید مباهله کنید.

مباهله امری است که در اسلام تأسیس شده، و ظاهرش این است که قبل از اسلام چنین چیزی در میان هیچ شریعتی از شرایع گذشته نداشتیم. این راهی بود که خدای تبارک و تعالی به پیامبر اکرم دستور فرمود تا برای اثبات حقّانیت اسلام به اینها بگویید بیایید ما فرزندان و زنان و آنهایی که نفس ما هستند را دعوت می‌کنیم و مباهله کنیم که عذاب خداوند بر آنانی که حق نیستند نازل شود.

مباهله معنایش این است که این گروه می‌گوید اگر من راست می‌گویم و شما برخلاف حق هستید، لعنت خدا و عذاب خدا بر شما نازل شود؛ گروه دیگر هم می‌گویند اگر ما حق هستیم و شما خلاف حقید، لعنت و عذاب خدا بر شما نازل شود. این معنای اجمالی مباهله است.

وقتی پیامبر چنین پیشنهادی را به مسیحیان نجران دادند آنها گفتند به ما مهلت بدهید تا با بزرگان خود صحبت و مشورت کنیم.

آنها با اسقف اعظم‌شان مشورت کردند و او گفت شما مباهله را بپذیرید؛ اگر دیدید شخصی که ادعای پیامبری کرده قوم و اصحاب خودش را آورده مباهله را بپذیرید؛ امّا اگر دیدید فرزندان یا اهل خودش را آورد زیر بار مباهله نروید! که چنین شخصی صادق القول است.

اینها وقتی دیدند که در آن روز پیامبر فقط چهار نفر را آورده: علی علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها، حسن و حسین علیهما السلام و وجود مبارک خودشان را؛ بزرگشان گفت چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدای تبارک و تعالی بخواهند کوه‌ها جابجا شود جابجا می‌شود، مبادا زیر بار مباهله بروید که هلاک می‌شوید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روایتی فرمودند که اگر در آن روز، مباهله تحقق پیدا می‌کرد، تمام آنها به صورت میمون یا خوک مسخ می‌شدند و یک مسخی در وجود آنها به وجود می‌آمد.

به هر حال مسیحیان نجران از مباهله منصرف شدند و به پیامبر عرض کردند که اجازه بدهید ما مصالحه کنیم و قرار شد جزیه پرداخت کنند.

نکات مهمی راجع به آیه

آیه شریفه 61 سوره آل عمران اولاً معجزه‌ای از معجزات پیامبر است که آن‌قدر ایمان حضرت به نبوت و رسالت قوی است که فرزندانش را به میدان آورده است. این آیه،  بهترین دلیل بر حقانیت اسلام در مقابل مسیحیت ونیز یهودیت است.

ثانیا یکی از مهمترین آیاتی که بر حقانیت و افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام دلالت دارد همین آیه مباهله است؛ در روایتی وارد شده که به حضرت امیر عرض کردند که از فضایل خودتان به ما بگویید. حضرت مقداری را ذکر کردند و آنها گفتند فضائل بیشتر و مهم‌تری بگویید و حضرت همین قضیه مباهله را مطرح کردند.

کیفیت استدلال به آیه

استدلال بر این مدعا به این است که پیامبر سه گروه را متعلق دعوت قرار داده و فرموده: ندع ابناءنا و ابناءکم؛ فرزندانمان را، و نساءنا و نساءکم زن‌هایمان را، انفسنا و انفسکم.

 نکته اوّل اینکه در آیه‌ از کمترین شروع کرده یعنی از فرزندان که مرتبه پایین‌تر هستند، بعد مرتبه بالاتر از آنها که زن‌ها هستند، بعد هم مرتبه بالاترینش که خودمان.

روشن است که منظور از ابناءنا و ابناءکم، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است و روی همین جهت است که وقتی به زیارت هر امامی می‌رویم می‌گوییم السلام علیک یابن رسول الله؛ با اینکه فرزندان امیرالمؤمنین هستند، اما طبق این آیه، خدای تبارک و تعالی فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام را ذریه رسول خدا شمرده‌اند.

نساءنا هم فقط فاطمه زهرا سلام الله علیها است؛ و انفسنا امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه افضل صلوات المصلین است که علی نفس پیامبر و خود رسول الله و جان اوست.

در بعضی روایات داریم که پیامبر به علی بن ابی‌طالب فرمود: یا علی من قتلک فقد قتلنی و من ابغضک فقد ابغضنی و من سبّک فقد سبنی؛ هر کسی تو را بکشد مرا کشته، هر کسی بغض تو را داشته باشد بغض من را دارد، و هر کسی به تو اهانت کند به من اهانت کرده است و بعد تعلیل می‌آورد و می‌فرماید: لأنک منی کنفسی؛ چون تو مثل جان منی، روحک من روحی، طینتک من طینتی، روح تو از روح من و طینت تو از طینت من است.

آیه مباهله و اشاره مستقیم به وجود امیرالمؤمنین علیه‌السلام

پس در این آیه، عنوان انفسنا بر علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام اطلاق شده، یعنی قرآن به صراحت دلالت دارد که علی علیه‌السلام نفس پیامبر صلی الله علیه وآله است.

می‌گویند چرا در قرآن اسم علی علیه‌السلام نیامده است؟ آیا از این بهتر می‌شود بیان کرد که خداوند بفرماید، علی علیه السلام نفس پیامبر صلی الله علیه و آله است.

این آیه به خوبی دلالت دارد که بعد از پیامبر، امیرالمؤمنین، افضل از همه بشر است و همان‌طور که خود پیامبر، افضل از همه انبیاء بوده، علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام هم افضل از همه انبیاء‌ است.

پس آیه به خوبی دلالت بر این مطلب بسیار مهم دارد و شیعه باید افتخار به آن کند.

در روایتی داریم که در مجلسی که به دستور مأمون تشکیل شده بود و دانشمندان حضور داشتند، حضرت رضا علیه السلام بوده تشریف داشتند.

علمایی که در آن مجلس بودند به حضرت رضا علیه السلام عرض می‌کنند که آیا خدای تبارک و تعالی، اصطفاء و مصطفون را در قرآن بیان کرده است؟ که حضرت می‌فرماید: بله.

سپس در یک قسمتی می‌فرماید: خدای تبارک و تعالی، پاکان و طاهرین از خلقش را در آیه مباهله ذکر کرده، یعنی ما اشخاصی از اینها بهتر و مقرّب‌تر در نزد خدای تبارک و تعالی نداریم.

در همان روایت است که علمای آن جلسه به حضرت عرض کردند که این انفسنا مقصود خود پیامبر است نه علی بن ابی‌طالب!

امام رضا علیه السلام فرمود: شما اشتباه می‌کنید و استشهاد کرد به کلمات پیامبر که در کلمات متعددی، آن حضرت، در جنگ‌ها و مواضع مختلف ازعلی بن ابی‌طالب به عنوان جان و نفس خودش یاد کرده است، مانند لأبعثن إلیهم رجلاً کنفسی.

سپس در همین روایت که در عیون اخبار الرضا آمده است، حضرت بعد از قرائت این آیه، فرمودند: فهذه خصوصیةٌ لا یتقدمهم فیها احد؛ این خصوصیت و اینکه پیامبر، برای اثبات حقانیت اسلام، طاهرترین، پاک‌ترین، مؤمن‌ترین و مقرب‌ترین انسان‌ها نزد خدا را برای مباهله می‌برد، و قبل از این واقعه احدی این خصوصیت را نداشته است.

و فضلٌ لا یلحقهم فیه بشر، و بعد از اینها هم، هیچ انسانی تا قیامت چنین فضیلتی را پیدا نمی‌کند؛ و شرفٌ لا یسبقهم إلیه خلقٌ؛ یک شرافتی است که هیچ خلقی به این شرافت نمی‌رسد.

پاسخ به برخی سخنان سست

در پایان این بحث اشاره کنم به مطالبی که در کتاب روح المعانی آلوسی از علمای اهل‌سنت آمده است: ایشان منکر این قضیه است و می‌گوید مراد از انفسنا خود پیامبر است. بعد اشاره می‌کند و می‌گوید که مرحوم طبرسی در کتاب مجمع البیان می‌گوید شما اهل‌سنت که می‌گویید انفسنا یعنی خود پیامبر، معنا ندارد که پیامبر خودش را دعوت کند! چون در آیه آمده است: ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا، اگر بگوییم نفس،خود پیامبر است؛ به این معناست که پیامبر خودش را دعوت کرده است!

بعد تعبیر موهنی می آورد و می‌گوید در کلمات عرب خیلی رایج است که انسان خودش را به تقوا و قناعت دعوت می‌کند. این چه اشکالی دارد؟

 در جواب این مطلب آلوسی می‌گوییم که  اولاً پیامبر در این آیه، خودش سه گروه را متعلق دعوت قرار می‌دهد، ثانیاً در آن تعابیری که انسان خودش را به تقوا دعوت می‌کند‌، آن دعوت برای مباهله که اشخاص و گروه‌ها بیایند، فرق می‌کند.

مطلب دیگری که آلوسی در همین روح المعانی در ذیل این آیه دارد می‌گوید: اصلاً ممکن است نفس به معنای جان نباشد؛ چرا که گاهی اوقات، کلمه نفس در قرآن به معنای نزدیکان است.

برای شاهد مثال آیه 84 سوره بقره (و لا تخرجون أنفسکم من دیارکم) نزدیکان خود را از شهرهای خود بیرون نکنید می‌آورد.

پاسخش این است که اولاً در این آیه، قرینه وجود دارد و ثانیاً کلمه نفس بر هر شخص نزدیکی اطلاق نمی‌شود؛ بلکه بر  کسی که در همه خصوصیت مثل خود انسان است اطلاق می‌شود.

مطلب دیگری هم که به مرحوم طبرسی اهانت کرده، باید بگوییم خودش مستحق آن تعبیر است چرا که آیه را تفسیر به رأی کرده و حقیقت آن را کتمان کرده است.

آیه به خوبی دلالت دارد بر اینکه امیرالمؤمنین بعد از پیامبر صلوات الله علیهما افضل از هر انسانی است در علم، در شجاعت، در عصمت و در تقوا.

اینها بیان کنند که بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله، غیر از علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام، کدام یک از افرادی که در آن زمان مطرح بودند علم اولین و آخرین را داشتند و در شجاعت و تقوا دارای آن مقام رفیع بودند؟!

سخن پایانی

به هر حال، همان اندازه‌ای که غدیر برای شیعه مهم و عظیم است و دلیلی قوی برای حقانیت ولایت و امامت اهل بيت عليهم‌السلام است، آیه مباهله

نیز اگر اقوی نباشد، به همان اندازه،  دارای اهمیت است.

حقیر به نوبه خودم از علما، خطبا، هیئات و عزیزانی که این‌ روز بزرگ را احیا می‌کنند تقدیر و تشکر می‌کنم.

از همه خطبا و مبلّغان تقاضا می‌کنم این آیه را در منابر و مجالس مورد بحث قرار بدهند و در عظمت این واقعه مهم سخن بگویند؛ چرا که اگر کسی اهل انصاف باشد، حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام را از این آیه به خوبی می‌تواند استفاده کند.

امیدوارم بتوانیم ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را روز به روز در خودمان و در جامعه و نسل خودمان تقویت کنیم.

ارسال نظرات