اقتصاد و جامعه و تأثیر آن بر قیام امام حسین
سرمایه های کلان، همواره با سیاست و حکومت داری تعامل تنگاتنگ داشته است. افراد فرصت ساز، همواره سیاست و قدرت را وسیله ی دست یابی به ثروت های کلان قرار داده و از سوی دیگر، ثروت ها را در راه فراهم آوردن بسترهای حکومت داری و جذب آرا و نظر مردم با شیوه ها و حیله های گوناگون هزینه کرده اند.
ثروت اندوزی اعراب در جریان فتوحات، یکی از آسیب ها و مشکلاتی بود که هر قوم فاتحی ممکن بود گرفتار آن گردد، ولی آنچه بدیهی به نظر می رسد؛ این است که این ثروت اندوزی در پی خود، گرایش به تجمّل، عیش و نوش، سستی و بسیاری مشکلات و آسیب های دیگر را به ارمغان می آورد و این عوامل می تواند دلایل عمدهای بر سقوط و انحراف هر قوم فاتحی باشد؛ بنابراین در اندک زمانی در کنار خانه های ویران، خانه های مجلّل در سرزمین های فتح شده، مثل کوفه و بصره ساخته شد.(١)
جهل عوام و فساد خواص و نیز مال حرام از ویژگی های مشکلات اقتصادی جامعه و گرایش به تجمل گرایی و عیش و نوش و بی توجهی به جریان اقتصاد در جامعه اسلامی است، که باید اقتصاد جامعه اسلامی در جهت رشد و شکوفایی حکومت شود، نه با نابرابری اقتصادی و توزیع سرمایه های عمومی از ثروتهای ملّی به نفع افرادی مشخص و خواص جامعه، جامعه به دو بعد فقرا و اغنیا شکل داده شود. اما در زمان بنی امیه این اتفاق افتاد، اقتصاد جامعه از مسیر اصلی خود خارج شده و فساد اقتصادی و اختلاف طبقاتی و مال حرام در جامعه رواج پیدا کرده. (٢)
در زمان حکومت معاویه نظام پرداخت، به کلّی از میان برداشته شد و دوباره نظام طبقاتی، برقرار گردید ؛ ولی این بار، ملاک های فضیلت و سابقه در اسلام و شرکت در جنگ ها، لحاظ نگردید ؛ بلکه میزان تقرّب به دستگاه اُموی و مقدار سرسپردگی به حکومت، ملاک قرار گرفت.(٣)عطای موالی، حذف شد و تنها معاویه در برهه ای از زمان، دستور پرداخت پانزده درهم در سال به آنان را صادر نمود که آن هم پرداخت نگردید.(۴) به همین جهت، مَوالی، ناچار به ارتزاق از حاصل کار و تلاش خود شدند.
بنا بر این، اصلی ترین منابع درآمد مالی و تأمین زندگی مردم کوفه، در دست حاکمیت بود و اکثر مردم برای امرار معاش، راهی جز همکاری با حکومت نداشتند.
به نظر می رسد که نظام اداری و اقتصادی موجود در کوفه، مؤثّرترین عامل در روی گردانی مردم از نهضت امام حسین(ع) و پیوستن آنان به هواداران حکومت بود، چنان که ابن زیاد، پس از ورود به کوفه و ایراد یک سخنرانی سیاسی، از نظام اداری و اقتصادی این شهر برای تهدید و تطمیع مردم، نهایت بهره را برد. متن گزارش طبری در این باره، چنین است:
ابن زیاد، بر رؤسا و مردم، سخت گرفت و گفت: به رؤسای قبایل بنویسید : هر کس از مخالفان امیر مؤمنان و حَروریه (خوارج) و اهل تردید ـ که کارشان اختلاف افکنی و نفاق و تشتّت است ـ، در میان شما باشد و امان نامه بنویسد، در امان است ؛ امّا هر کس امان نامه ننویسد، باید کسی از رؤسا، او را ضمانت کند که با ما مخالفتی نمی کند و بر ما خروج نمی نماید، و اگر چنین نکند، ذمّه ام از او بری است و خون و مالش حلال است و خونش ریخته می شد.
بر پایه برخی از گزارش ها، در روز عاشورا، هنگامی که امام حسین(ع) با کوفیان، اتمام حجّت می نمود و آنها با سر و صدا، تلاش می کردند که از سخنرانی ایشان ممانعت کنند، امام(ع) به موضوع «عطا» و حرامخواری آنان از این طریق، به عنوان یکی از علل انحراف و نافرمانی آنان، اشاره کرد و فرمود :
وَکلُّکم عاصٍ لِأَمری غَیرُ مُستَمِعٍ لِقَولی، قَدِ انخَزَلَت عَطِیاتُکم مِنَ الحَرامِ، وَ مُلِئَت بُطونُکم مِنَ الحَرامِ، فَطُبِعَ عَلی قُلوبِکم.(۵)همه تان از فرمان من، سرپیچی می کنید و به سخنانم، گوش فرا نمی دهید. عطایای حرام، شما را سست [و سنگین] کرده و شکمتان از حرام، آکنده شده است. از این رو، بر دل هایتان مُهر خورده است.
قرآن در آیه ۲۴ سوره عبس، صراحتاً بر مال و آنچه توسط انسان به عنوان طعام بلعیده می شود اشاره دارد "فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ" که انسان باید به آنچه می خورد توجه نماید؛ چراکه اثر مستقیم بر رفتار و نیات او دارد. عاشورا؛ در جبهه ای که نفس زکیّه امام حسین(ع) و یارانش قرار داشتند و در سوی دیگر هزاران نفر که شکم هایشان پر شده بود از مال حرام در زمان و مکان خاصی رخ داده است.
عاشورایی که سعه زمان و مکان، یارای نگهداری آن در برهه ای خاص را ندارند و "کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا" و کلام حقی که از جان امام معصوم(ع) بر لسان مبارکش جاری می شد و گوش ها و قلب هایی که در اثر مال حرام هیچ گاه نمی شنیدند "وَ کُلُّکُمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ..." و دلیل آن چیزی جز پر بودن شکم هایشان از مال حرام نبوده است و آخر آن اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد.
در زمان بنی امیّه به علّت حاکمیّت قوم برتری طلب آنان، نابرابری عمیقی در فرآیند ساختار اقتصادی جامعه پدیدار شد.
پس بی تردید، تعدیل سرمایه، توزیع سرمایه های عمومی و تعدیل بهرهمندی از ثروت های ملّی که برآیند آن، استقرار عدالت اقتصادی است؛ میتواند یکی دیگر از علّتهای قیام حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) باشد.
نتیجه
با توجه به نکاتی که بیان گردید توجه به اقتصاد و ثروت های ملی و توزیع عادلانه آن در بین مردم و همچنین استفاده از این سرمایه ها در مسیر فرهنگ سازی اسلامی برای عموم مردم، بسیار اهمیت دارد و باعث روی آوری مردم به نظام اسلامی می شود. نکته دوم که باید به آن توجه داشت این است که باید حکومت اسلامی جلوی ورود مال حرام به زندگی مردم را گرفته و از اقتصاد ربوی و حرام جلوگیری کند.
طبق آیه شریفه و سخنان معصومین علیهم السلام یکی از علت های انحراف و عدم پیروی از حق که باعث قیام سید الشهدا شد و مردم با حضرت همراهی نکردن پر شدن شکم مردم از مال حرام می باشد که این نکته باید مورد توجه مردم و مسئولان حکومت باشد.
حجت الاسلام میرزاخان
١).احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ترجمهی دکتر محمّد توکّلی، ج 2، ص 197.
٢). زهرا رئیسی، جامعه شناسی نهضت عاشورا، نامه جامعه 1385 شماره٢٩
٣).تنظيمات الجيش العربى الإسلامى : ص ۹۲ .
۴). الحياة الاجتماعية و الاقتصادية فى الكوفة في القرن الأول الهجرى : ص ٨٧
۵). ر . ك : ج ۶ ص ۱۱۸ ح ۱۶۳۰ .