۱۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۶
کد خبر: ۷۴۲۵۲

اجزاء و سطوح جهان اجتماعی

حجت الاسلام حمید پارسانیا
سخنراني حجت‌الاسلام حميد پارسانيا در مراسم گراميداشت وحدت حوزه و دانشگاه اصفهان


1- اجزاء مختلف
موجودات انداموار و زنده دارای اجزا و بخش‎ها و سطوح و لایه‎هایی متفاوت هستند، این اجزا و لایه‎ها به‎رغم اختلافاتی که دارند در یک ترکیب حقیقی از وحدتی واقعی بهره می‎برند.
اجزا و بخش‎های گوناگون را به اعتبارات مختلف به صورت‎های متنوعی می‎توان تقسیم کرد، برخی از تقسیمات به اعتبار بخش‎های کلانی هستند، که نقش واحدی را در تداوم حیات و زندگی موجود زنده بر عهده می‎گیرند، مثلا در گیاه بخش‎ها و اعضای مهمی نظیر ریشه، ساقه و برگ وجود دارد. هر جزء از اجزاءهر سلولی از سلول‎های گیاه در این نوع تقسیم متعلق به یکی از این بخش‎ها است. در حیوان نیز دستگاه گوارش، مغز و اعصاب، قلب، چشم، گوش، دست و پا، هرکدام یک عضوی است که بخشی از اجزاء بدن را در برمی‎گیرد.
تقسیمات دیگر اجزاء موجود زنده را به‎حسب مقدار و اندازه آن‎ها، و یا به اعتبار محسوس و عینی بودن و یا انتزاعی و ذهنی بودن، و یا به اعتبار اهمیت و جایگاهی که در سیستم بدن دارند، می‎توان انجام داد.
برخی از اجزاء موجود زنده، خرد و کوچک و بعضی دیگر کلان و بزرگ هستند، بخشی از آن‎ها، محسوس و عینی بوده و برخی دیگر با تأملات ذهنی شناخته شده و به کمک عقل انتزاع می گردند. قسمتی از اجزاء برای موجود زنده نقش حیاتی و تعیین‎کننده‎ای دارند و بخش دیگر به این درجه از اهمیت نیستند.

2- نظام‎های اجتماعی
پدیده‎های اجتماعی را همانند پدیده‎هایی که در محدوده یک موجود زنده حضور دارند، به صورت‎های مختلف تقسیم می‎کنند، یکی از رایج‎ترین آن‎ها تقسیمی است که در ابعاد کلان انجام می‎شود. مثلا یک جامعه را به‎حسب مناطق جغرافیایی، به چند بخش و مرکز و یا به چند استان تقسیم می‎کنند و به‎دنبال آن، اجزاء دیگر جامعه را در ارتباط با آن بخش‎ها در نظر می‎گیرند. هنگامی که یک کشور به‎چند استان تقسیم می‎شود شهرها، روستاها و سازمان‎های اجتماعی و حتی افراد و اشخاص با انتساب به هریک از این بخش‎ها شناخته شده و معرفی می‎شوند، در این تقسیم ممکن است، برخی از پدیده‎ها نیز هویت فرابخشی پیدا کنند. مثلا، بخشی از سازمان‎های دولتی، در اولویت با بخش‎های متفاوت قرار گرفته و تعریف می‎شوند.
برخی از جامعه‎شناسان هر جامعه را به‎تناسب نظام‎هایی تقسیم کرده‎اند که هر یک بخشی از نیازهای اجتماعی را تأمین می‎کنند. آن‎ها نظام‎های کوچکتر و به‎دنبال آن اشخاص و کنش‎های اجتماعی آنان را در ذیل این نظام‎ها، شناسایی نموده و از نظام اجتماعی وسیع‎تری که همه آن نظام‎ها را پوشش می‎دهند، یاد کرده‎اند.
پارسنز، جامعه‎شناس آمریکایی، جامعه را به چهار نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی تقسیم کرده است.
برای هریک از آن‎ها، اهداف، نقش‎ها، هنجارها و ارزش‎های ویژه‎ای در نظر گرفته است، و هریک از آن‎ها را در حکم یک عضو کلان از اعضای جامعه کل دیده است، او دیگر پدیده‎های اجتماعی را در ارتباط با این مجموعه‎های کلان تفسیر و تحلیل کرده است.

3- اجزای خرد و کلان
پدیده‎های اجتماعی را از جهت حجم و اندازه آن‎ها نیز به دو بخش خرد و کلان می‎توان تقسیم کرد، تقسیم پدیده‎های اجتماعی به‎خرد و کلان، یک پیوستاری را به‎وجود می‎آورد که در یک سوی آن خردترین و در سوی دیگر کلان‎ترین پدیده‎ها قرار می‎گیرد، و بین دو سوی پیوست طیف وسیعی از پدیده‎های اجتماعی قرار می‎گیرد که جایگاه آن‎ها در قیاس با دو طرف طیف، به‎تناسب حجم و گستردگی آن‎ها تعیین می‎شود.کنش‎های افراد انسانی و آگاهی و اراده‎ای که در کنش حضور دارد، از خردترین پدیده‎های اجتماعی به‎حساب می‎آیند. و نظام کلان اجتماعی، بلکه نظام‎های جهانی، با همه عناصر، اجزاء ، ارتباطات و پیچیدگی‎هایی که در درون آن است، به‎عنوان بزرگ‎ترین و کلان‎ترین پدیده‎های اجتماعی شناخته می‎شوند.
کنش‎های متقابل، نمادها، هنجارها، گروه‎ها، سازمان‎ها، نهادها، عقاید، آرمان‎ها و جوامع، از دیگر پدیده‎هایی هستند که در درون طیف قرار می‎گیرند. بسیاری از اندیشمندان اجتماعی به‎این طیف توجه داشته‎اند. برخی از نظریه‎های اجتماعی، ناظر به پدیده‎های خرد سازمان یافته و حتی پدیده‎های کلان را به افق آن‎ها تقلیل داده‎اند. و برخی دیگر از نظریه‎ها به پدیده‎های کلان نظر دوخته و یا آن‎که پدیده‎های خرد را به پدیده‎های کلان ارجاع داده‎اند. نظریه‎های نوع اول، نظریه‎های خرد و نظریه‎های نوع دوم نظریه‎های کلان نامیده می‎شوند. برخی از نظریه‎ها کوشیده‎اند سطوح مختلف خرد و کلان را در خود جمع کنند.

4- پدیده‎های عینی و ذهنی
تقسیم پدیده‎های اجتماعی به عینی و ذهنی، خالی از نوعی تسامح نیست، زیرا هیچ‎یک از اجزاء جهان اجتماعی بدون یک معنا، و برداشتی انسانی از آن، به قلمرو زندگی اجتماعی وارد نمی‎شود.
مثلا ساختمان از آن جهت که سنگ و سیمان و آهن است، پدیده‎ای اجتماعی نیست بلکه پدیده‎ای طبیعی است، و از این جهت نیز موضوع علوم طبیعی قرار می‎گیرد. ساختمان از آن جهت پدیده‎ای اجتماعی است که به‎عنوان خانه، محل کار، مدرسه و به‎صورت بخشی از شهر و مانند آن لحاظ می‎شود.
پدیده‎های ناخواسته و غیرمترقبه طبیعی و یا اجتماعی نظیر زلزله، تصادف و یا بحران‎های اقتصادی و سیاسی نیز از آن جهت به جهان اجتماعی تعلق دارند که بر قلمرو معانی زیستی انسان تأثیرگذار هستند، بنابراین پدیده‎های اجتماعی همواره از بعدی معرفتی و ذهنی برخوردارند. و لکن همه آن‎ها دارای بعد محسوس نیستند، و پدیده‎های اجتماعی را به همین اعتبار یعنی از جهت این‎که دارای بعد محسوس و عینی باشند، و یا آن‎که بعد محسوس نداشته باشند به دو بخش، عینی و ذهنی می‎توان تقسیم کرد.
این تقسیم نیز پیوستاری را به‎وجود می‎آورد، که در میان آن پدیده‎های مختلف به‎تناسب گستردگی ابعاد محسوس و جسمانی آن قرار می‎گیرند.
برخی از پدیده‎ها نظیر فرهنگ، عقاید و آرمان‎ها کاملا عقلی و غیرمحسوس هستند، و یا آن‎که نظیر ساخت و نظام اجتماعی از اموری هستند که ذهن و عقل با مفاهیم انتزاعی به آن‎ها پی می‎برد.
و بعضی دیگر همانند کنش و رفتار افراد، معماری و تکنولوژی، دارای مصادیق حسی و جسمانی هستند.
بسیاری از جامعه‎شناسان به‎تقسیم پدیده‎های اجتماعی در سطوح ذهنی و عینی توجه داشته‎اند؛ جایگاه پدیده‎های اجتماعی را در نموداری که مرکب از دو پیوستار خرد- کلان، و ذهنی – عینی باشند، می‎توان ترسیم کرد./916/د103/ع
منبع: نشریه پنجره

ارسال نظرات