۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۲
کد خبر: ۷۴۳۳۰۳
یادداشت؛

انقلاب سفید یا سرکوب خونین

انقلاب سفید یا سرکوب خونین
امام خمینی بر این مسئله تاکید می کنند که اسلام مخالف پیشرفت و ترقی نیست و عنوان می‌‌نمایند که مخالفت‌شان با این مسئله مخالفت با فساد است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در تیرماه ۱۳۴۱ خورشیدی اسدالله عَلَم به نخست وزیری رسید. علم از نزدیک ترین افراد به محمد رضا شاه و مطیع اوامر او بود از جمله مهمترین اقدامات ننگین علم تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود که هنگام تعطیلی مجلس به صورت غیرقانونی در هیات دولت به تصویب رسید. بنابراین در ۱۶ مهر ۱۳۴۱خورشیدی دولت اعلام می‌کند که لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیات دولت تصویب شد.

مفاد لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی

مفاد این لایحه این بود که کشور به صورت فدرال یعنی شبیه آمریکا و ‌آلمان اداره شود و هر استان و ‌ایالتی تقریباً مستقل از مرکز به وسیله شورا و انجمن شهر با دولتی که تشکیل‌ ‌می دهند، اداره شود و از هر استان و ایالت نماینده یا نمایندگانی برای هماهنگی با ‌قوانین و سیاست های کلی کشور به مجلس ملی و دولت مرکزی فرستاده شود. بدین ترتیب ظاهر طرح انجمن های ایالتی و ولایتی مقبول و معقول بود اما هدف اصلی رژیم پهلوی از این طرح آن بود که با نفوذ در انجمن ها و شوراهای استان ها و شهرها و با طرح‌ ‌مسایلی با عنوان پیشرفت، توسعه و آزادی به تدریج با نام مردم با اسلام و فرهنگ‌ ‌اسلامی و ایرانی مقابله کند زیرا مواد این طرح مانند ‌حذف قسم به قرآن و جایگزین کردن قسم به کتاب آسمانی در مراسم تحلیف برای‌ ‌انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان یا دادن حق رأی و انتخابات به زنان در حالی که حق‌ ‌رأی واقعی برای مردان هم وجود نداشت، نشان می داد که رژیم پهلوی اهداف دیگری را از این لایحه دنبال می کند.

این در حالی بود که تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی در اصول ۹۱ و ۹۲ متمم قانون اساسی پیش‌بینی و شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان در نظامنامه انجمن مصوب دوره نخست مجلس شورای ملی معین شده بود. این شرایط به این شرح بود: باید متدین به دین حنیف اسلام باشند و فساد عقیده نداشته باشند. هنگام سوگند باید به قرآن مجید سوگند یاد کنند. طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.

نظر مخالفان لایحه

اما امام خمینی(ره)  اهداف واقعی محمدرضا پهلوی و عَلَم را با فرستادن تلگراف ها و نامه‌های سرگشاده به همه گوشزد کردند،  امام(ره) بر این باور بودند که لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی با ظاهری زیبا و عوام فریبانه عرضه شد.

از نظر مخالفان مهم ترین هدف حکومت پهلوی فراهم کردن تمهیدات و تغییرات مدنظر آمریکایی ها بود به همین دلیل می خواهند دین اسلام را به حاشیه بکشانند. مخالفان بر این باور بودند، عنوان کردن حق دخالت بانوان در انتخابات از طریق هیات حاکمه که تاکنون تمایلی به محترم شمردن حقوق مسلم ملت ایران نشان نداده است، چیزی جزء منحرف کردن افکار از مسایل مهم و اساسی تعبیر نمی‌شود و در واقع ماهیت اعطای حق رأی به زنان، جز به فساد کشاندن زنان چیزی دربر نداشت و با فرستادن چند زن به انجمن دردی دوا نمی شد. آنها می گفتند: مخالفت با تصویب‌نامه، مخالفت با آزادی زنان نیست، بلکه مخالفت با توسعه فساد است که رژیم در جهت آن پیوسته گام برمی‌دارد.

سرانجام با توجه به شرایطی که در جامعۀ آن روز حاکم شد، لایحه ای که در مهر 41 به تصویب دولت رسیده بود، دو ماه بعد لغو شد.

انقلاب سفید یا سرکوب خونین؟

مصوبه ی مورد مناقشه لغو شد، ولی تعهداتی که محمدرضا شاه به آمریکا داشت، می بایست صورت می پذیرفت. بنابراین شاه تصمیم گرفت خود مجری آن باشد تا شاید با مخالفت جدی روبه رو نشود. به این ترتیب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی با حذف و اضافاتی بازگشت و شاه در نوزدهم دی ماه 1341 به طور رسمی اعلام کرد قصد دارد اصول شش گانه ای را به رفراندوم بگذارد و نام «انقلاب سفید» را بر این اصول نهاد.

پس از تشکیل جلسات متعدد و شکست مذاکرات میان نمایندگانی از سوی علما با شاه، بالاخره امام خمینی طی اعلامیه ای در دوم بهمن 41 در واکنش به اصرار شاه برای رفراندوم، آن را اجباری خوانده و تحریم کرد. به دنبال انتشار این اعلامیه، بازار تهران تعطیل شد و کسبه با سر دادن شعارهایی علیه رفراندوم به تظاهرات پرداختند. حکومت از ابتدای بهمن ۱۳۴۱ و در آستانه ی برگزاری رفراندوم ششم بهمن به بازداشت تعداد زیادی از فعالین سیاسی و دانشجویی و حتی سران جبهه ی ملی و نهضت آزادی اقدام کرد. با تمام مخالفت هایی که صورت گرفت سرانجام رفراندوم در ششم بهمن ماه 1341 برگزار شد و بنا به اعلان رسانه های گروهی آن زمان، پنج میلیون و ششصد هزار نفر به لوایح مذکور رأی مثبت دادند. پس از آن شاه در 23 اسفند 41 در پایگاه وحدتی دزفول طی سخنانی از مراجع و روحانیان به زشتی یاد کرد و نسبت به یک سرکوب قریب الوقوع هشدار داد؛ امام نیز با صدور اعلامیه ای، نوروز سال 42 را عزای عمومی اعلام کرد. (امام خمینی، ج 1، ص336)

شهر قم در روز اول فروردین همواره پذیرای تعداد زیادی از مردم برای زیارت حضرت معصومه(ع) است. آن سال به دلیل شرایط سیاسی کشور، حضور مردم بهانه ای برای اعتراض علیه رژیم پهلوی شد. شاید به همین علت دوم فروردین که مصادف با سالگرد شهادت امام صادق(ع) بود و مراسم عزاداری در مدرسه ی فیضیه برگزار می شد؛ تعداد زیادی مأمور به طور ناشناس وارد قم شدند. آن ها به مدرسه ی فیضیه یورش برده و طلاب و مردم شرکت کننده در مجلس را مورد ضرب و شتم قرار دادند و تعدادی از آن ها را مجروح کرده و به شهادت رساندند. فاجعه ی فیضیه، دلیل دیگری بر شدت ایستادگی امام خمینی در مقابل اقدامات غلط حکومت پهلوی شد. با فرارسیدن ماه محرم در خرداد ماه آن سال، ساواک که خطر خیزش مردمی را احساس کرده بود، اقدام به احضار تعدادی از وعاظ کرد و آنان را ملزم ساخت تا علیه شاه سخن نگویند، علیه اسرائیل مطلبی به زبان نیاورند و به مردم نگویند اسلام در خطر است.

امام خمینی(ره) در نشستی با مراجع و علمای قم خواستند تا روز عاشورا از جنایات رژیم بگویند و خود نیز بعدازظهر عاشورای 42 که مصادف با سیزده خرداد بود، به ایراد سخنرانی در مدرسه ی فیضیه پرداختند و حمله ی مأموران شاه به فیضیه را تشبیه به واقعه ی کربلا و به تحریک اسرائیل دانستند و گفتند اسرائیل نمی خواهد در این مملکت، علمای اسلام باشند، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت، احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه ی فیضیه را کوبید....

این سخنان افشاگرانه سبب شد که دو روز بعد، روز پانزده خرداد ۱۳۴۲، امام را در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و به تهران ببرند. به دنبال انتشار خبر بازداشت امام، همان روز اعتراضات گسترده ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد. این تظاهرات با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند و مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند. تظاهرات تا دو روز بعد ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند.

چرا امام خمینی پس از پیروزی انقلاب، زنان را به مشارکت در امور سیاسی تشویق می‌نمود؟

با این حال، امام خمینی بعد از انقلاب اسلامی و برطرف شدن زمینه‌های فسادی که پهلوی به دنبال اجرای آن بود، همواره بر کرامت زنان و اینکه آنان نیز مانند مردان باید در کشور مشارکت داشته باشند، تأکید می‌کردند. به عنوان مثال، در این باره می‌فرمایند: «در نظام اسلامى، زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأى دادن، حق رأى گرفتن. در تمام جهاتى که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. لکن در مرد هم مواردى است که چیزهایى به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردى هست که به دلیل اینکه مفسده مى ‏آفریند حرام است. اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانى‏ شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد.»

 همچنین در جای دیگری درباره‌ی وضعیت زنان در جمهوری اسلامی می‌گویند: «در مبارزات اخیر ایران، زنان ایران نیز سهمى چون مردان دارند. ما همه گونه آزادى را به زن خواهیم داد. البته جلوى فساد را مى‏ گیریم و در این مورد دیگر بین زن و مرد فرقى نیست.»

در جای دیگری نیز بر مشارکت زنان تأکید می‌کنند: «شما باید در همه صحنه‏ ها و میدان ها آن قدرى که اسلام اجازه داده وارد باشید. مثل انتخابات که امروز عملى است که باید انجام بگیرد و صحبت روز است در ایران، خانم ها همان طورى که مردها فعالیت مى‏ کنند براى انتخابات، خانمها هم باید فعالیت بکنند براى اینکه فرقى مابین شما و دیگران در سرنوشتتان نیست‏.(صحیفه امام ج18، ص 403)

این گفته‌های امام خمینی (رحمت الله علیه) نشان می‌دهد که ایشان مشارکت زنان در ساختن جامعه‌ی اسلامی را نه تنها مجاز، بلکه ضروری می‌دانستند. به همین جهت، در مناسبت‌های گوناگون، زنان را به فعالیت‌های اجتماعی ترغیب می‌کردند.

در واقع با بررسی مواضع امام (رحمت الله علیه) در قبل و بعد از انقلاب اسلامی، متوجه می‌شویم که ایشان نه تنها مخالف مشارکت اجتماعی زنان نبوده‌اند، بلکه همواره مشارکت اجتماعی زنان و حضور فعال در عرصه‌های گوناگون کشور توسط آن‌ها را تشویق می‌کردند. با این حال، آنچه باعث شد تا ایشان در زمان پهلوی با اعطای رأی به زنان مخالفت کنند، نه اصل اعطای رأی، بلکه مخالفت با بسترسازی استفاده‌ی ابزاری از زنان در جامعه بود. از این روست که ایشان در اظهار نظرهایی که در زمان ارائه‌ی لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی انجام می‌دهند، بر این مسئله که اسلام مخالف پیشرفت و ترقی نیست تأکید می‌کنند و عنوان می‌‌نمایند که مخالفت‌شان با این مسئله مخالفت با فساد است. از این رو، می‌توان استنباط کرد که امام، چه قبل از انقلاب و چه بعد از استقرار جمهوری اسلامی، مشارکت اجتماعی زنان در جامعه‌ی اسلامی را نه تنها مجاز، بلکه ضروری می‌شمردند و اگر جایی با این مسئله مخالفت کرده‌اند، فقط به دلیل جلوگیری از دستیابی پهلوی‌ها به اهداف دیکته‌شده از سوی آمریکا در جامعه‌ی ایران بوده است.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۹
عالی بود
خیلیا گیر میدن امام حرفاش تناقض داره خوب جوابشون رو دادید
0
0