کلانشهرها و معضلاتی که کمتر دیده و شنیده میشوند
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، زندگی شهرنشینی و فرهنگ وابسته آن، دارای ویژگیهای خاص شهری و شهروندی است. در کلانشهرها انسان بسیار بیشتر از دیگرانی که در روستایی ساکت و آرام یا شهری کوچک به سر میبرند، در معرض تصمیم و کنش ذهنی قرار میگیرد. روح و روان انسان شهرنشین که هر روزه در برابر ارتباطات روزمره با آدمها و وقایع گوناگون قرار میگیرد، بسیار تحریکپذیر و پرتنش است. ذهن شهروندان کلانشهرها هر لحظه در حال تصمیمگیری تازه و جدیدی برای بهتر و سادهتر زندگی کردن است. هنگام عبور از خیابان، رانندگی، ارتباطهای کاری، دوستانه و عاطفی با دیگران هر لحظه در حال تنظیم کنش و واکنشهایش است.
بنابراین بسیار بیشتر از دیگر شهرنشینان و روستانشینان در معرض تحریک و مبارزه هنجارها و ناهنجارها در خویش است. آنچه موجب میشود، یک نفر در موقعیتی خاص (مثلا زمانی که کسی در هنگام عبور از پیادهرو به او تنه زده و کنترل اش را به هم زده است) تصمیم خاصی بگیرد از فرهنگ و تربیت ویژهای که از آن برخاسته است، نشأت میگیرد؛ بنابراین لزوم اهمیت فرهنگ و حتی خردهفرهنگی که سازنده خلقیات، عادات و روحیات انسانی است بیش از پیش احساس میشود.
واکنشها به مسائل روزمره در زندگی شهرنشینی بسیار مهم است. گاه این واکنشها سبب فاجعهای میشود و گاه اثرش تنها بر روح و روان افراد دیده میشود. عوارض اجتماعیای که واکنشهای توده آدمها در سیستم پیچیده و گاه نابسامان زندگی شهری برجای میگذارد سبب زیانهای عمده مالی، روحی و روانی میشود. واکاوی دقیق و درونمایه بررسی آسیبهای پنهان روحی و روانی ناشی از زندگی در کلانشهرها به منشأ تأثیرات مخرب و راهکارهای پیشگیری و درمان آنها میپردازد.
در فضای شهری که بوق زدنهای پیدرپی در ترافیک یا در آمد و شد شهری یک رفتار ناهنجار و عصبی است، درصورت استمرار و شدت آن تبدیل به یک سندروم میشود و حتی میتواند فراگیر شده و همچون یک ویروس واگیردار به سایر رانندگان سرایت کرده و دیگران را نیز وادار به بوق زدن کند و نتیجه آن تولید آلودگی صوتی و ایجاد آسیبهای عصبی در تمامی کسانی است که در معرض شنیدن صدای بوق قرار میگیرند، عدمرعایت حقوق مسلم و بدیهی شهروندان بنا بر تعریف جریان غربگرا از شهروند جهانی نمیتواند مردم بخشی از دنیا را با دوگانه صفر و 100 مواجه کند و هرگونه بیتوجهی به حقوق شهروندان و سکوت در برابر اینگونه نابرابری قابل توجیه نیست.
در روزگاری که شهرنشینی و شهروندی در شهری یا کلانشهری در هر نقطه از دنیا با آسیبها و معضلات فراوانی روبهروست و تبعات و آثار آداب و رفتار شهروندی تا مدتهای طولانی در جامعه تأثیر میگذارد باید به این سؤال اساسی پاسخ داد که در برابر حجم عظیمی از اتفاقات ناگوار و تلخ این روزهای غزه، چه چیزی میتواند پاسخگوی تخریبهای رفتاری فردی و جمعی مردمان مظلوم و مقاوم فلسطین باشد؟ چرا مدعیان شهروند جهانی درخصوص این گروه از مردم مظلوم جهان هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند؟ واکاوی و تحلیل محتوای رسانههای توسعه یافته جهانی در بخشهای گوناگون و نوع ارتباط تعریف شده آنها، هر انسان دارای فطرت و آزادهای را به پیدایی این مسئله و روندی تازه در مواجهه کشورهای معاند با مردم مقاوم مقاومت و فلسطین، آگاه میسازد.
این آگاهی و ترسیم پیش رو که ورای ظاهر و اهداف رسانههای جهانی، هدفهای پنهان و زنجیرهای را نمایان میسازد دارای ترکیب واژگانی هماهنگ است که دائم از نظر چیستی تغییر مییابد، اما در ضرباهنگهایی یکسان ضربه زدن به امنیت جهانی و تخریب جبهه مقاومت و در نهایت اسلامهراسی را مدنظر دارد. آیا سکوت هدفمند رسانههای مدعی صلح و دمکراسی در دنیای معاصر در برابر این حجم از ناجوانمردی و کشتار دستهجمعی جمعیت مظلوم شهروندان فلسطین دلیل قانع کنندهای دارد؟ در پی ۲۳روز حملات بیوقفه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، ۸۳۰۶نفر به شهادت رسیدند که ۳۴۵۷کودک و ۲۱۳۶ زن هستند. ۲۱هزار و ۴۸ تن نیز مجروح شدند.
کمیساریای کل آژانس آوارگان فلسطینی در سازمان ملل گفته یک میلیون نفر یا بهعبارتی نیمی از جمعیت غزه طی 3 هفته از شمال نوار غزه به سمت جنوب آواره شدند. رئیس دفتر اطلاعرسانی حماس در غزه اعلام کرده در نتیجه حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به غزه بیش از ۵۰درصد واحدهای مسکونی تخریب شده است و به عبارتی این سوال را از مدعیان مطالبهگر حقوق بشر در حوزه جهانی باید پرسید که در برابر این معضلات و مشکلات شهروندان غزه، جز سکوت و بیتفاوتی آیا واکنشی داشتهاند؟ کنوانسیونهای بینالمللی که همواره داعیه مسئولیت کیفری اتفاقات جهانی را دنبال میکنند در این بازه زمانی دنبالکننده مصوبات کدام کنوانسیون در چارچوب میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هستند و درباره کودککشی انجام شده که با کنوانسیون حقوق کودک در تضاد است، چگونه و چرا سکوت کردهاند؟
مهدی توکلیان