۰۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۵
کد خبر: ۷۴۶۸۴۰

اگر «توماج» در عصر پهلوی بود!

اگر «توماج» در عصر پهلوی بود!
توماج صالحی رپری است که چندی پیش، حکم اولیه او به حبس تقلیل یافت و پس از آن علیرغم جنجال فراوان، با قرار وثیقه آزاد شد. اگر چنین اتفاقی در دوران پهلوی می‌افتاد، واکنش رژیم در مواجهه با او چگونه بود؟

اخیرا خبری در رابطه با توماج صالحی رپری که در پی ناآرامی‌های سال گذشته به تشویش اذهان عمومی پرداخت در رسانه‌ها سر و صدای زیادی به راه انداخت که در آن حکم اولیه این رپر طی چند ماه، به حبس تقلیل یافت. اما چند روز پیش، بعد از گذشت چند ماه، وی با قرار وثیقه آزاد شد.

اما اکنون قصد داریم بررسی کنیم که اگر چنین اتفاقی در زمان پهلوی رخ می‌داد، واکنش آنان نسبت به این اتفاق چه بود. با توجه به اعتراض حامیان پهلوی و سلطنت‌طلبان به بازداشت توماج صالحی و حمایت همه‌جانبه از او، نگاهی به وضعیت زندانیان سیاسی در دوران پهلوی انداخته و چند سند تاریخی را بررسی می‌کنیم.

فِرِد هالیدِی، نویسنده روابط بین‌الملل و خاورمیانه، در کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» می‌نویسد:

«ساواک دست‌کم به سه شیوه متمایز آدم می‌کشت. اولاً عده زیادی را مستقیماً به گلوله می‌بندد. از هنگامی که در سال ۱۳‌۵۰شمسی مقاومت چریکی آغاز شد، ده‌ها جوان رسماً به این طریق کشته شده‌اند. گرچه، شاید رقم واقعی از این بیشتر باشد! به نظر می‌رسد گاهی ساواک ترجیح می‌دهد مخالفان را بجای دستگیری عمداً بکشد. ثانیاً عده‌ی قابل ملاحظه‌ای پس از محاکمه در دادگاه‌های نظامی تیرباران می‌شوند. در دهه‌ی ۱۹‌۵۰میلادی [دهه ۱۳۳‌۰شمسی]، پیش از تأسیس ساواک، وزیر امورخارجه سابق در حکومت مصدق و حداقل ۳۶ افسر ارتش به این ترتیب تیرباران شدند. از ۱۹‌۷۱ تا ۱۹‌۷۶ میلادی [۱۳‌۵۰ تا ۱۳‌۵۵ هجری شمسی] ، بیش از ۳۰۰ نفر پس از محکومیت در دادگاه‌های نظامی رسماً تیرباران شدند. ثالثاً عده‌ی بسیاری بر اثر بدرفتاری، با شکنجه زیر بازجویی یا در زندان جان خود را از دست می‌دهند.»

عمده سلطنت‌طلبان، یک تصویر غیرواقعی از دوران پهلوی منعکس می‌کنند؛ تصویری رویایی و افسانه‌ای که شبکه‌های ماهواره‌ای در قالب مستند برای مخاطبانشان ساخته‌اند. فعالان رسانه‌ای سلطنت‌طلب نیز در فضای مجازی، یک دروغ بزرگ را در مورد آزادی‌ در دوران  پهلوی دائم تکرار می‌کنند. برای مثال شاید شما هم دروغِ «ایران در سال ۱۳‌۵۲ آزادترین کشور جهان شناخته شد» را شنیده باشید.

برای اثبات این دروغ شاید این نکته جالب باشد؛ پروفسور جیمز بیل، استاد روابط بین‌الملل کالج ویلیامزبورگ ویرجینیا، در کتاب خود که تحت عنوان «عقاب و شیر: تراژدی روابط ایران و آمریکا» منتشر شده، می‌نویسد: «مارتین انالز، دبیرکل عفو بین‌الملل، در سال ۱۳‌۵۲ شمسی گفت: سابقه هیچ کشوری در جهان در زمینه حقوق‌بشر، بدتر از ایران نیست.»
با توجه به اظهار نظر دبیر کل عفو بین‌الملل در همان سال، چگونه می‌توان گفت که ایران آزاد ترین کشور جهان شناخته شده بود؟

اما در رابطه با موضوع حقوق بشر و وضعیت زندانیانی توماج صالحی در دوران پهلوی نیز، می‌شود به اسناد دیگری اشاره کرد. مثلا یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی ـ آمریکایی در کتاب«ایران بین دو انقلاب» می‌نویسد: «در اوایل سال ۱۳۵‌۶ هجری شمسی، سازمان عفو بین‌الملل در لندن که در گذشته بیشتر بر زندانیان سیاسی بلوک شرق متمرکز بود، توجه خود را به کشورهای غیرکمونیست معطوف داشته و کشف کرد که ایران یکی از «شدیدترین نقض‌کنندگان حقوق‌بشر در جهان» است. کمیسیون بین‌المللی حقوق‌دانان در ژِنِو که محافظه‌کارتر بود، رژیم [پهلوی] را به «استفاده سیستماتیک از شکنجه و نقض حقوق اولیه مدنی شهروندان» متهم کرد. انجمن بین‌المللی حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد نیز، نامه سرگشاده‌ای خطاب به شاه صادر کرد و در آن، رژیم را به نقض شدید حقوق‌بشر متهم نموده و از او خواست که به وضعیت اسف‌بار حقوق بشر در ایران سر و سامان دهد.»


زندان ساواک

اکنون که به اعدام زندانیان سیاسی اشاره شد، شاید نظر شخص محمدرضا پهلوی نیز برای شما جالب باشد. اسدالله علم در یادداشت روز ۶ خرداد ۱۳‌۵۱ می‌نویسد: «عرض کردم: اگر واقعاً دست کسی به خون آلوده نباشد چرا باید کشته شود؟ برای صِرف همکاری با محرّکین، مجازاتِ اعدام، زیادی است.

شاهنشاه فرمودند: ولی در قانون محاکمات نظامی، اینها هم متهم در آشوب و بَلوا هستند و باید اعدام شوند!
عرض کردم: درست است ولی وجداناً صحیح نیست؛ چه بسا راه بیایند و بعدها اصلاح شوند.
فرمودند: مثل اینکه تو هم پفیوز شده‌ای...«!»
خاطرات عَلَم، جلد دوم، چاپ چهارم، صفحه ۲‌۸۸.»

حتی می‌شود به تعداد و تکثر زندانیان سیاسی در آن دوره نیز اشاره کرد؛ جان فوران، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰‌۰ میلادی تا انقلاب» می‌نویسد:

«اگرچه تأیید این آمار دشوار است اما [به هرحال] عفو بین‌الملل در ۱۳‌۵۵ هجری شمسی ، این تعداد را بین ۲۵ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر برآورد کرد و اعلام داشت: «هیچ کشور دیگری در جهان از نظر تعداد سوء سابقه در حقوق بشر به پای ایران نمی‌رسد». از دهه ۱۳‌۴۰هجری شمسی، شکنجه، بخش غیرانسانی و ددمنشانه ولی معمولِ روند بازداشت و بازجویی بود.

هدف از این اقدامات ساواک، «گسترش جَو وحشت، بدگمانی، بی‌اعتقادی و بی‌تفاوتی» در سراسر کشور بود و از این لحاظ ساواک بخش جداناشدنی رابطه کلی دولت با جامعه ایران را تشکیل می‌داد.»

احسان قنبری نسب
منبع: فارس
ارسال نظرات