چرا ضد انقلاب به «اژدهای کومودو» تبدیل شده است؟
ضدانقلاب از زمان حوادث سال گذشته تا به امروز هر روز رادیکالتر و غیرمنطقیتر از گذشته عمل کرده است و در این راه یک به یک از خط قرمزهای مختلف عبور کرده و ارزشها و منزلتهای سیاسی و ملی - میهنی را زیر پا گذاشته است تا جایی که در این روند حتی مردم ایران را نیز نشانه گرفته است.
این رفتار ضدانقلاب در واکنش علی کریمی به حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان که از شهادت عدهای از هموطنانمان ابراز خرسندی کرد، بیشتر از گذشته جلوهگر شد، اما این روندی است که خصوصا از زمان حوادث سال گذشته آغاز شده و ضدانقلاب در این راستا انواع و اقسام منزلتهای سیاسی را بلعیده است از این رو میتوان این رفتار معاندین را به مانند زیست «اژدهای کومودو» تشبیه کرد.
«اژدهای کومودو» یکی از گونههای عجیب جانوری است که جزو درندگان استثنایی شناخته میشود. این حیوان گوشتخوار تقریبا همه چیز خوار است و حتی هم نوع خواری نیز میکند و ظرف چند ساعت یک گاومیش و یا اسب را قورت میدهد و با خونسردی کامل ظرف مدت چند ثانیه حیوانات کوچکتر را به طور کامل زنده زنده میبلعد.
درحال حاضر تنها سیاست ضدانقلاب نیز نفرت پراکنی و بلعیدن و دریدن همه ارزشها و منزلتهای سیاسی و اجتماعی است. جایی که فرهنگ سیاسی ضدانقلاب آنقدر متزلزل و تقلیل یافته که رها کردن بغضها و ضربه زدن به حریف با هر شرایطی اصل قرار گرفته است. سئوال اساسی اینجاست درحالی که ضدانقلاب هیچ چیزی را باقی نگذاشته است، پس از این میخواهد در چه فضای سیاسی زیست کند؟!
از حمله به سرود ملی تا خوشحالی از باخت ورزشکاران ایرانی
ضد انقلاب روزگاری به سرود ملی کشورمان حمله کرد و با فشار به ویژه به بازیکنان تیم ملی فوتبال در جام جهانی و دیگر تیمهای ایرانی سعی کرد آنان را از خواندن سرود ملی کشورمان نهی کند.
این ماجرا با همراهی هیجانی برخی از بازیکنان (تیم ملی فوتبال ساحلی و واترپلو) موجب شکل گیری انتقاداتی نسبت به این افراد شد که اگر سرود ملی کشورشان را نمیخوانند چرا پیراهن تیم ملی ایران را بر تن کردهاند؛ تناقضی که بعدها گریبانگیر همین ورزشکاران را گرفت و مثلا بعد از باخت تیم ملی فوتبال کشورمان برابر انگلستان در جام جهانی عده معدودی به خیابان آمده و خوشحالی کردند و پرچم انگلستان را در دست گرفتند.
در همین رابطه برخی از اعضای ضدانقلاب از جمله «مصی علینژاد» و «شیرین عبادی» نیز پروژه شکست خورده تحریم ورزش حرفهای و قهرمانی ایران در میادین بین المللی را کلید زدند. درواقع ضدانقلاب در اینجا نشان داد که استراتژی بعلیدن همه چیز را در دستور کار خود قرار داده و بعد از حمله به سرود ملی و پرچم کشورمان، تضعیف غرور ملی را نیز دنبال میکند و هر باری که ورزشکاران حرفهای ایرانی در رقابتهای بین المللی میبازند، برخی از معاندین جشن میگیرند. خوشحالی برخی از بدنه ضدانقلاب پس از واگذاری عنوان قهرمانی «حسن یزدانی» در مقابل «دیوید تیلور» از جمله این موارد است.
این درحالی است که «میهنپرستی» و «ملیگرایی» از جمله پایههای کلاسیک و تاکنون پابرجای هر فرهنگ سیاسی هر ملتی بوده است و اینکه ضدانقلاب برای رسیدن به اهداف سیاسی این موارد را نیز قربانی میکند و برای رسیدن به هدف هر رفتاری را مجاز میشمارد، بسیار قابل تامل است.
حمله به مردم و خوشحالی از کشتار ایرانیان در گلزار شهدای کرمان
تحریم شدید ملت ایران از جمله درخواستهای مکرری است که ضدانقلاب به عنوان یک نسخه، همواره در دیدار با سران و کارگزاران کشورهای غربی این موضوع را از آنان طلب کرده است. «مصی علینژاد» در دیدارهایی که با سیاستمدارن غربی داشته تحریم مردم را از گزینههای مهم ضربه به کشورمان قلمداد کرده است؛ درحالی که خود به عنوان کاسب تحریم خصوصا نزد اعضای ضدانقلاب شناخته میشود. افرادی، چون «شاپرک شجریزاده» از دستیاران مصی علینژاد نیز در پارلمان کانادا همین درخواست را داشتند.
همچنین «نازنین بنیادی» از جمله اعضای ضدانقلاب بود که در حمایت از تحریمهای غرب علیه ایران معتقد بود «تحریمهای اقتصادی مثل شیمی درمانیست، با هدف نابود کردن سرطان، اما به باقی بدن هم آسیب میرساند.»