کار کارستان حاجآقای جوان این محله حاشیهنشین!
به گزارش خبرگزاری رسا، «از بچگی تمام آسیبهای منطقه را دیده بودم و میشناختم، چون نسبت به محل زندگیام علقهای خاص داشتم و احساس مسئولیت میکردم، رفتم حوزه، ولی برگشتم؛ برگشتم تا هر آنچه در توان دارم با حمایتهای جبهه مردمی به کار گیرم.
از زمانی که برگشتم در خانهام در همین محله حاشیهنشین به روی همه باز است و صبح تا شام همه ساعته در خدمت مردم هستم.
بنا دارم اگر کاری از دستم برآمد با جان و دل انجام دهم تا حول محور مسجد تراز انقلاب تحولها ایجاد شود، چنانچه که شد و من از دعای خیر خانوادههای بهبودیافته از دام اعتیاد یا از ذوق محصلهای به تحصیل برگشته و رفاقت با مردم و جذب جوانان بیشتر به وجد آمدم و اگر مقبولیت اجتماعی حاصل شده به برکت مسجد و گرداگرد مسجد حضرت امیرالمومنین (ع) است.»
آنچه خواندید سر گُل حرفهای حاج آقای جوان محله حاشیهنشین پشت بیمارستان اسدآباد است، راستش پشت همین چند جمله و چند واژه ساده تلاش چهار ساله حاج آقا و حاج خانم، همسرش نهفته است. نه اینکه حاج آقا و حاج خانم خطاب میشوند یعنی سن و سالی دارند نه! حتما و قطعا این الفاظی است که اهالی محله حاشیهنشین، این زوج با صفت جوانی را خطاب قرار میدهند، نشان از مقبولیت خاصه آنها دارد.
و، اما تلاش چهار ساله و تحول از کجا تا کجا هم که اصلا نقل محافل شده و کارستان حاج آقا گوش به گوش رسیده و همکاری و همراهی حاج خانم زبانزد شده تا جایی که گوش فلک را پر کرده، اگر سراپا گوش هستی و چشم، حاج آقای جوان محله حاشیهنشین پشت بیمارستان راز باز کند از تحول و تلاش و انقلاب مسجد تراز انقلاب.
همه گرداگرد مسجد
«این گوی و این میدان»، ضربالمثلی است که هادی خسروی امام محله خیلی جوان اسدآبادی با جان درک کرده و به خوبی از عهده فرصت داده شده برآمده؛ این را وقتی فهمیدم که با آرامش و طمانینه در مسجد نشسته و لبش قوس گرفته و آماده پاسخگویی است.
او از ب بسمالله شروع میکند و میگوید: «سال ۹۷ به عنوان امام محله و مبلغ در محله پشت بیمارستان و مسجد حضرت امیرالمومنین (ع) خدمت را شروع کردم، مسجدی تازه ساز و محلهای حاشیهنشین و پر از آسیب اجتماعی.
با هدف ارتقای سطح محله ورود کردیم تا بلکه این محله ترفیع پیدا کند و جزو محلات خوب استان شود آن هم با محوریت عالم دینی و یک طلبه، همچنین با محوریت مسجد و کار تشکیلاتی چراکه هر آنچه گریبانگیر ماست از ترک مسجد است که هم عقوبت دنیوی دارد و هم عقوبت اخروی.
دوری از فضای مسجد سبب میشود آسیبهای اجتماعی بیشتر گریبانگیر شود، مسجد تازهساز محله در ابتدای کار ما برنامه داشت، اما مدون و مرتب نبود با توجه به عِرقی که نسبت به محله داشتیم تصمیم گرفتیم محله را زیر و رو کنیم تا در اصل خدمتی به عرصه دین کرده باشیم.»
داستان پیشگیری، درمان و صیانت
حاج آقا خسروی برای بیان عظمت کار بزرگی که به همت اهالی انجام شده با جزییات بیشتر شرح و ادامه میدهد: «اولین کار ما شناسایی بود؛ از مشکلات تا گرفتاریها، از کم و کاستها تا جزییات بیشتر و در نهایت ۶ آسیب شناسایی شد؛ از سوی دیگر اطلس دقیقی هم از محله گردآوری کردیم و کار به شناسایی محل و کوچهها و جمعیت حدود ۷ هزار نفری رسید که در این بین اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی پرخطر شناسایی شد در حدی که بیداد میکرد.
کارگروه دوم بعد از شناسایی؛ کارگروه هیات اعتیاد تشکیل شد و بنای کار رسیدگی به افراد درگیر و خانواده این قشر و همین طور فروشندههای مواد مخدر شد، البته که برنامهها حول محور مسجد پیش رفت از کلاسهای آموزشی و پیشگیرانه حوزه اعتیاد برای خانوادهها گرفته تا ترک افراد درگیر و معرفی به کمپها و تامین هزینههای ترک و کمپ و موارد این چنینی.
مرحله بعد وارد صیانت از این افراد شدیم و کارگروه صیانت کار خودش را آغاز کرد، بالاخره خانواده و فرزندان افراد درگیر اعتیاد به نوعی دچار مشکلاتی بودند به طور مثال بعضا فرزندان هم درگیر شده بودند و نیازمند حمایت بودند این اقدامات هم به شکل سلسلهمراتبی انجام شد.
داستان پیشگیری و درمان و صیانت؛ حکایتی بود که از صفر تا صد با تمام قوا پیگیری شد و صیانت مهمتر از دیگر موارد با جدیت بیشتر مد نظر قرار گرفت و این افراد از لحاظ دینی، فرهنگی، هیاتی و کارآفرینی و اشتغالزایی صیانت شدند.»
نگاه به انسان از دید رهبری.
اما چه شد که کار بزرگ حاج آقا و حاج خانم نمود پیدا کرد و با موفقیت روبرو شد، سوال بعدی بود که آقای خسروی در این باب میگوید: «حتما در فواصل اقدامات گاهی اتفاقاتی هم بود که دل انسان را به درد میآورد مثل کارتنخوابی چند ساله برخی افراد یا ۶، ۷ ماه حمام نرفتن دیگری، با این حال این افراد با حفظ شان انسانیت هدایت شدند و با یاری خدا امروز با سلامت کامل مشغول به کار هستند.
از این دست موارد به وفور در محله عیان بود و خانواده و یک منطقه درگیر شده بودند و نتایجی جز بازماندگی از تحصیل و آسیبهای ریز و درشت و بازار داغ خرید و فروش مواد نداشت به طور مثال حد فاصل بین مسجد تا بلوار ۱۰۰ متر بیشتر نبود که در این فاصله ۱۰، ۱۵ هروئینفروش مستقر بودند، به این قضایا نگاه کردیم و کمر همت برای پاکسازی محله و کمک به افراد درگیر بستیم تا کارگروه تربیت و آموزش در این بین جای خود را باز کرد.
این کارگروه خیلی مهم بود، چون بنا داشتیم برای دخترها و پسرهای محله پشت بیمارستان برنامه داشته باشیم، کارگروه تربیت هم برکاتی داشت مثالزدنی، از جذب ۱۷، ۱۸ نفر از بچههای مسجد در ارگانهای دولتی و نظامی تا جذب تعداد قابل توجهی از جوانان به حوزه علمیه، پس رویکرد آموزش و تربیت هم در ادامه تلاشها مثمرثمر بود و تاثیرگذار.
القصه که با همکاری همسرم که او هم طلبه است در این راه پرفراز و نشیب موفقیتهای زیادی حاصل شد و بسیاری از افراد معتاد بهبود یافتند و بسیاری دیگر که از خرید و فروش مواد ارتزاق میکردند به راه آمدند و پایان قصه اعتیاد در محله پشت بیمارستان اسدآباد رقم خورد البته و دوباره صدالبته با محوریت مسجد.»
توانمندسازی در اوج آسیب
حسی شبیه رضایت بیشتر از قبل در چهره آقای خسروی جا خوش میکند و ادامه میدهد: «قدم بعدی کارِ گروهی ما حمایت از خانوادهها بود، مردم و افرادی که امکان کمک داشتند در کارگروه جهادی و خیرین دست به کار شدند تا بستههای معیشتی تهیه شود و ادامهدار از آن زیر پوشش قرار دادن ۳۵۰ خانواده بیبضاعت، ساخت و ساز مسکن محرومان و اردوهای پزشکی با توجه به نیاز خانوادههای محله و خلاصه که فعالیتهایی با رویکرد جهادی رونق گرفت از درمان بیماران صعبالعلاج تا سرکشی به خانوادههای بیماران.
در مجموع توانمندسازی ساکنان محله اهم فعالیت ما شد و برای این کار از هیچ اقدامی فروگذار نبودیم؛ در همین راستا اقداماتی مثل فرآوری محصولات کشاورزی منطقه و آموزش خیاطی هم در برنامه بود که اقتصاد این خانوادهها در کنار ابعاد دیگر رشد پیدا کند و مورد توجه باشد.
ظرفیتهای مختلف اشتغال در منطقه را مد نظر دادیم، چون یکی از مباحث مهم کارگروه مهارت شغلی بود که این موضوع هم در ادامه کار تشکیلاتی با هدف رشد اقتصاد خانوادهها اساسی بود؛ گزینه بعدی کارگروه قرآن و عترت شد، برنامههای حفظ قرآن به ویژه برای گروه سنی نونهالان و کودکان با جدیت پیگیری شد.
ناگفته نماند برکات فعالیتهای فرهنگی کم از اقدامات اجتماعی ندارد و تاثیر مثبتی به همراه داشته است. نکته قابل توجه دیگر و نظام این کار، همهجانبه مردمی است؛ اساس کار تغییر با پشتیبانی جبهه مردمی به دست آمد و به نتیجه رسید تا جایی که رفته رفته ابعاد کار در محله توسعه پیدا کرد و بعد از رفع مشکلاتی، چون اعتیاد و برچیده شدن بساط خرید و فروش مواد مخدر، حمایتهایی از مادران جوان و چندفرزندی باب شد یا ترویج حجاب و استفاده از ظرفیت مردم و مسجد برای اهدای حجاب فاطمی، همینطور راهاندازی صندوق قرضالحسنه مسجد.»..
محله حضرت امیر (ع)
آقای خسروی هنوز هم خشنود از فرمانبرداری حضرت آقا و اطاعت از ولی امر کلامش را پیوند میدهد به مسجد و امام محله جریان استثنایی مسجد تراز انقلاب و ادامه میدهد: «نگاه ما نسبت به مسجد فقط برگزاری نماز نبود و بنده هم فقط امام جماعت نبودم به عنوان امام محله، امام کل مردم محله خدمت کردم و برنامههای پرفایده با محوریت برادران و خواهران با همکاری همسرم برپا کردیم تا روز به روز به موفقیت نزدیک شدیم.
هدف اول و آخر هم این است که در قضایای مختلف کلام حضرت آقا روی زمین نماند و در جریان مسجد اتفاقات سپری شود؛ هدف تقویت دین و روحانیت است برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی مد نظر حضرت آقا و نمود آن میشود محلهای که مسجد نبوده و سپس مسجدی ساخته و امام محله میآید و تحول ایجاد میشود.»
حاج آقا با ذوقی زایدالوصف حرف پایانیاش را متصل میکند به تلاش برای تغییر نام محله و میگوید: «محله حضرت امیرالمومنین (ع) نامی است که تصمیم گرفتیم روی محله بگذاریم، چون مسجد، پایگاه بسیج، مرکز خیریه و بیمارستان به همین نام است و چه چیزی پربرکتتر از این نام، که خودش برکت است و نشان از تحول بنیادی دارد.»