استقبال "ارتش" از تشکیل "سپاه"
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت 1358 برای حفظ و حراست از انقلاب اسلامی تشکیل شد. تا به حال از ابعاد مختلفی به ضرورتها، بسترها و چگونگی تشکیل سپاه پرداخته شده است. اما روایت ارتش از این رخداد نیز قابل توجه و تامل است.
به همین منظور در چهل و پنجمین سالگرد تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ امیر سرتیپ حسینی فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش و پژوهشگر ارشد دفاع مقدس در گفتاری به ضرورتهای تشکیل سپاه از نگاه ارتش پرداخته است.
مشروح این گفتار در ادامه از نظر میگذرد.
به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی عامل اصلی تشکیل سپاه بود، زیرا وجود یک بازوی مسلح مورد نیاز انقلاب بود. در اوایل انقلاب در تمامی شهرها وقصبات، مردم به صورت خودجوش کمیته تشکیل دادند تا امنیت را در داخل کشور تامین کنند، در آن شرایط نیاز بود یک نهاد بهصورت منظم و سازمانیافته تشکیل شود تا حافظ انقلاب شود، زیرا ارتش هم در آنزمان ماموریت و مسئولیت حفاظت از مرزها و مبارزه با دشمن خارجی را برعهده داشت، در آن زمان لازم بود یک نیرویی از طریق مردم و از دل انقلاب و برای حفاظت از انقلاب تشکیل شود، بنابراین سپاه پاسداران انقلاباسلامی تشکیل شد.
آنچه که مورد توجه ارتش هست، حکم و فرمان ضرورت تشکیل سپاه از جانب امام است. این فرمان هم مورد استقبال ارتش قرار گرفت و ارتش هم کمک کرد برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. در حقیقت سپاه باید تشکیل میشد به عنوان بازوی کمکی ارتش در داخل مرزهای کشور تا از انقلاب محافظت کند. تعدادی از تشکیلات ارتش نیز در این شرایط به کمک سپاه آمد. بنابراین تعدادی از ارتشیان مامور کمک به سپاه شدند. مرحوم شهید کلاهدوز در آن زمان سرگرد ارتشی بود، از طرف ارتش مامور شد و رفت داخل سپاه و برای تشکیلات سپاه کار کرد، سازماندهیکرد وآموزش داد. ارتش آموزشهای نظامی متمرکز در داخل سازمان خود را به سپاه منتقل کرد و ترویج داد. آموزشهای نظامی را همچنین بودجۀ نظامی را. اسنادی وجود دارد در مورد تجهیز کردن سپاه. ارتش تجهیزات نظامی خود را در اختیار سپاه قرارداد. و کمک-های همهجانبه از سمت ارتش انجام شد تا سپاه بتواند در داخل ماموریت حفاظت و نگه-داری از انقلاب را انجام دهد.
به طور کل میتوان گفت که ارتش جزء نیروهای موسس سپاه در قسمتهای مختلف سپاه هم بوده است. البته بعدها هم همینطور. چرا که هم از مراکز آموزشی و هم از پادگانها و تجهیزات ارتش استفاده کردند. در طول جنگ نیز حمایت ارتش از سپاه را داریم وهمکاری بسیار نزدیک و بسیار زیادی بین این دو نهاد وجود داشت. مخصوصاٌ در دوران جنگ این دو سازمان با هم همکار بودند. ارتش در جنگ حدود 419 عملیات زمینی با دشمن بعثی داشت. این عملیاتها به انواع مختلفی تقسیم میشدند. عملیاتهایی که ارتش به تنهایی آنها را طراحی میکرد و نیروهایی از سپاه هم تحت کنترل ارتش در این عملیاتها همکاری داشتند، مخصوصاٌ در سال اول جنگ در کردستان. دستهای دیگر از عملیاتها در سال دوم جنگ بود که به صورت مشترک بین ارتش و سپاه طراحی و اجرا میشد. و این وضعیت تا سال 64 ادامه دارد. در همان سالهای اول یکسری عملیات توسط ارتش طراحی و اجرا میشد یکسری هم توسط سپاه با پشتیبانی ارتش و با سلاحهای سنگین ارتش اجرا میشد. در واقع این همکاریهای تنگاتنگ بین ارتش وسپاه از ابتدا تا انتهای جنگ وجود داشت. بدینتریتب مجموعۀ دو تا سازمان با هم جنگ را به پایان رساندند.
سپاه ماهیتی مردمی داشت؛ حتی در درگیریهای اول انقلاب در کردستان، مردم کُرد مخالف جریانهای تجزیهطلبی با سپاه همکاری داشتند. چون سپاه در داخل مردم کُرد و با آنها بود یک تهدید جدی برای جریانهای تجزیهطب در کردستان محسوب میشد و بههمین دلیل نیروهای تجزیهطلب درصدد اخراج سپاه که پیوندی ناگسستنی با مردم کُرد داشتند بودند، البته سپاه سیاسی هم فکر میکرد و نیروهای تجزیهطلب سیاسی هم فکر میکردند، لذا حضور سپاه در کردستان را برای خود خطر میدیدند. هم زمان نیز سپاه شهرها و ارتش جادهها را در کنترل خود داشت و مکمل هم عمل میکردند. بنابراین نیروهای تجزیهطلب هدف اول خود را اخراج سپاه که از دل انقلاب بیرون آمده بود از شهرهای پُرالتهاب مانند کردستان قرار دادند و بعد از آن هم که البته اخراج ارتش را جزء هدف دوم خود میدانستند.
در جریان جنگ تحمیلی، بنیصدر قبول نداشت که سپاه وارد جنگ شود و باور داتش که سپاه به به ماموریت اصلی خود یعنی دفاع از انقلاب بپردازد و ارتش هم جنگ را اداره کند. اگر هم کمکی میخواهد داشته باشد تحت کنترل ارتش انجام دهد. ولی سپاه چون سبقۀ سیاسی داشت با تفکرات بنیصدر و گروهی که تشکیل داده بود موافقتی نداشت. البته نه تنها سپاه بلکه آن زمان حزب جمهوری هم با بنیصدر مخالف بود. البته بنیصدر با قدرتمند شدن سپاه و ورود سپاه در جنگ مخالف بود و این مخالفتها تا مرداد 60 ادامه پیدا کرد.