از شرکت در مراسم مصدق تا سخنرانی در ده شب+اسناد
هشتم اردیبهشت زادروز سیمین دانشور، نخستین زن داستاننویس ایرانی است. به این بهانه نگاهی به سوابق او از دریچۀ اسناد سازمانهای امنیتی دورۀ پهلوی داشتهایم.
گزارشهای ساواک از زندگی سیمین دانشور
سیمین دانشور، نخستین زن داستاننویس ایرانی و همسر جلال آلاحمد، در هشتم اردیبهشت 1300ش در شیراز زاده شد. او که خود را مدافع زحمتکشان میدانست در آثارش از جمله سووشون که زمینهساز شهرتش شد، به مسائل سیاسی و اجتماعی ایران عصر پهلوی توجه کرد[1]. گرچه دانشور به هیچ حزب و گروهی نپیوست در اواخر دهۀ 1330ش به سبب عضویت همسرش در جامعه سوسیالیستهای ایران در جلسات این حزب شرکت میکرد و عضو هیات تحریریه مجلۀ علم و زندگی بود[2].
با این حال ساواک در گزارشی در 1350ش او را «طبق اطلاعیه تایید نشده، از طرفداران چین کمونیست» دانست و از شرکتش به اتفاق جلال آل احمد در مراسم چهلم دکتر محمد مصدق و مراسم روز هفتم و سالگرد خلیل ملکی یاد کرد. در دی ماه 1351ش گزارش ساواک حاکی از آن بود که سیمین دانشور «پس از مرگ همسرش در منزل سابق خود در شمیران کوچه فردوسی به اتفاق کلفت خود زندگی میکند ولی بیشتر اوقات دختر خواهر ایشان نیز در آنجاست. خانم دانشور در حال حاضر دانشیار غیرتمام وقت رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است که اخیرا تقاضا نموده در دانشگاه تمام وقت شود. مشارالیها در میان دانشجویان محبوب زیادی دارد و در کلاسهای نامبرده بجز دانشجویان درس مربوطه عدهای از دانشجویان علاقمند شرکت کرده و از درسش استفاده میکنند و با او آشنا میشوند و از آنجا که خود سیمین نیز نویسنده بود و با نظم و نثر سروکار دارد. منزل ایشان محفل نویسندگان و شعرای تقریبا چپرو است از آن جمله ساعدی و براهنی».
همین گزارش حاکی از آن بود که دانشور «از لحاظ روحی در حال حاضر توان و توانایی دخالت در تشکیلات و گروههای سیاسی را ندارد ولی بطور غیرمستقیم افراد طرفدار یا وابسته به افکار مخالف دولت که بیشتر تیپ ساعدی هستند با ایشان تماس دارند بدین سبب منزل او محفل چنین اشخاصی است ضمنا مرکز شایعه و شایعهسازی میباشد».
گزارش دیگری از ساواک متعلق به بهار 1356 حاکی بود که دانشور به عنوان استاد دانشگاه تهران «در گذشته نسبت به اوضاع مملکتی خوشبین نبوده و اظهار میداشت به هیچ وجه آزادی بیان و قلم و حتی زیست نیست و به خفقان در ایران اشاره مینمود. لیکن در سال تحصیلی جاری که اکثرا کلاسهای درس وی مملو از مشتاقان علم است هیچگونه بحث مخالفی ننموده و به پارهای از سوالات دانشجویان به اکراه جواب میدهد».
سخنرانی در ده شب و موضع سازمانهای امنیتی
چند ماه بعد از این گزارش در آغاز پاییز 1356ش کانون نویسندگان ایران با همکاری انستیتو گوته تهران (انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان) اقدام به برگزاری شبهای شاعران و نویسندگان معاصر ایران موسوم به ده شب (18 تا 27 مهر) کرد؛ برنامهای که با استقبال و حمایت ژان پل سارتر، سیمون دوبووار، لویی آراگون و بسیاری دیگر از روشنفکرانی روبرو شد[3]. سیمین دانشور دومین سخنران افتتاحیه این شبها بود.
او پس از سخنرانی رحمتالله مقدم مراغهای، در سخنرانی خود با عنوان مسائل هنر معاصر چنین گفت:« در اُپانیشادها، تدوینشده در هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح در هند، به این پرسش ازل و ابد بر میخوریم: عالم از چه بوجود میآید و به چه منتهی میشود؟ و این پاسخ ازل و ابد را هم میخوانیم که عالم از آزادی به وجود میآید، در آزادی میآساید و در آزادی منحل میگردد. دفاع از آزادی این سر وجود، مهمترین مسالهای است که در هنر معاصر مطرح میشود. هر هنرمندی در هر زمانی، و پیش از هر زمانی، در دوران ما، چشم به آزادی داشته است، کوشیدهاست از آن دفاع کند، و به آن برسد، و هنرمند راستین امروز، رسالت دارد که برای احقاق این حق برگ نژاد شریف انسانی تا پای جان بکوشد. در بسیاری از کشورها و همچنین در کشور خودمان دیدهایم که هنرمندان واقعی با وجود عوامل بازدارنده، این رسالت مهم را از یاد نبردهاند و در حد توان خود کشیدهاند تا سنگی از دیوارۀ بلند باروها بکنند و به آب روان دامنۀ قلعه بیفکنند به این امید که صدای آب، یعنی آزادی را بشنوند. سخنم را با ستایش آزادی فتح باب میکنم، به این امید که این حق برای هنرمندان و همگان همواره بازشناخته شود»[4].
دانشور در ادامه تصریح کرد:«هنرمند راستین آزادیخواه است و علیه نابسامانیهای جامعۀ خود مبارزه میکند و وقتی با عوامل بازدارنده مواجه میشود محکوم به خاموشی میشود و به هر جهت، دیگر نمیتواند واقعگرا باشد. ... حکومتها هر قدر هم که حسننیت داشته باشند نمیتوانند برای هنرمند تصمیم بگیرند و الگو و دستورالعمل تعیین نمایند. متاسفانه حتی در کشورهای سوسیالیستی اجازه انتقاد به هنرمندان نمیدهند»[5].
هنگامی که برخی از سخنرانان دربارۀ سانسور سخن گفتند و شماری از هزاران شرکتکننده در شب آخر برنامه به خیابانها ریخته، با نیروهای انتظامی درگیر شدند[6]، سخنرانی دانشور نیز مورد بررسی سازمانهای امنیتی قرار گرفت. گرچه واحد اطلاعاتی کمیته مشترک ضد خرابکاری در گزارش یکم آبان 1356 ضمن بررسی اظهارات سیمین دانشور در انجمن ایران و آلمان، سخنان او را «بدون شعار و بدون هدف تحریک افراد شرکتکننده» و با هدف «کسب آزادی انتشار کتاب» و «نه مبارزه با رژیم» دانست، مقامات ساواک در اواخر آبان در پی «گزارشی مبنی بر رفتار ناشایست و توهینآمیز روزمره» دانشور «به مقدسات ملی و تربیت ناصحیح دانشجویان»، مقرر کردند «راجع به کارهای خلاف سیمین دانشور اطلاعات تازهتری جمعآوری و پیرو سابقه قبلی به دانشگاه نوشته شود که او را بازنشسته نمایند». گرچه گویا با تشدید فعالیتهای مخالفان بر ضد حکومت پهلوی طی ماههای بعدی این موضوع به دست فراموشی سپرده شد.
پینوشت:
[1] میلانی، فرزانه، «نیلوفر آبی در مرداب هم میروید»، نیمه دیگر (ویژه سیمین دانشور)، ش8، پاییز 1367، ص8.
[2] «پای صحبت سیمین دانشور»، الفبا، ش4، پاییز 1362، ص148.
[3] بازخوانی ده شب، به کوشش ماندانا زندیان، هامبورگ: بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطهخواهی، 1392، ص10.
[4] ده شب (شبهای شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان)، به کوشش ناصر موذن، تهران: امیرکبیر، 1357، ص11.
[5] همان، ص13.
[6] آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی، تهران: نی، 1384، ص623.