گزارش محرمانهی سیا دربارهی حمایتهای ایران از حزبالله لبنان
حملهی ارتش اسرائیل به لبنان، در ۶ ژوئن ۱۹۸۲، که از سوی متجاوزان صهیونیست «عملیات صلح برای الجلیل»، و نزد مردم لبنان «جنگ اول اسرائیل» خوانده میشود، با هدف سرکوب نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در جنوب لبنان و به بهانهی ترور سفیر اسرائیل در بریتانیا انجام شد. در این نوشتار قصد بررسی علل و عوامل شکلگیری این حمله و اثرات بعدی آن را نداریم، اما یکی از اثرات مهم آن، توجه ویژهی ایران به تقویت نیروی مقاومت در میان شیعیان لبنان برای مبارزه با اسرائیل بود. در این ایام، که تنها ۴ سال از وقوع انقلاب اسلامی ایران گذشته بود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقدام به اعزام نیروی مستشاری جهت آموزش و توانمندسازی شیعیان جنوب لبنان برای مقابله با تهدیدات نظامی اسرائیل کرد.
سندی که امروز منتشر میشود، در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۵ (۵ تیر ۱۳۶۴)، حاوی گزارش سازمان سیا از فعالیتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لبنان جهت تقویت یک نیروی نظامی شیعی به نام حزبالله است. این سند که به شدت مورد جرح و تعدیل و سانسور قرار گرفته، مواردی را که سازمان سیا احتمال نقش داشتن ایران در حمایت از حزبالله لبنان را مطرح میکند، فهرست کرده است. از مهمترین این موارد، بمبگذاری سفارت آمریکا در بیروت در سال ۱۹۸۳ و ربایش هواپیمای ۸۴۷ هواپیمایی ترنس ورلد قاهره به سن دیگو در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۵ است. البته در این سند، سخنی از نقشآفرینی مرحوم هاشمی رفسنجانی در مذاکره با ربایندگان هواپیما و تلاش او برای پایان پیدا کردن بحران و تقویت جایگاه استراتژیک و تعیینکنندهی ایران در منطقه به میان نیامده یا لااقل در شکل فعلی سند حذف شده است.
محتوای اصلی این سند بیشتر به دلایل حمایت ایران از حزبالله و دیگر جریانات مقاومت میپردازد. در واقع گفتمان حاکم بر این سند چیزی بیش از کشتن آمریکاییها در منطقه است. سازمان سیا بیش از همه چیز نگران گسترش گفتمان امامخمینی است. نگرانی آنها از اعتقاد امامخمینی بر وظیفهی شرعی در جهت گسترش و صدور انقلاب اسلامی بود. علاوهبراین، نویسندگان برخی از پیچیدگیهای شرایط در داخل ایران را درک کرده و به رقابتهای دو جریان رژیم به دو اردوگاه «انقلابیون» و «عملگرایان» اشاره میکنند – اگرچه در متن سند تأکید شده که فرقی بین این دو طیف بر سر ایدهی صدور انقلاب اسلامی وجود ندارد، اما این سند رویکرد عمومی کاخ سفید را برای تلاشهای بعدی برای برقراری تماس با به اصطلاح میانهروها برای بهبود شرایط و رهایی گروگانهای آمریکایی در لبنان که در نهایت منجر به ماجرای ایران-کنترا شد توضیح میدهد.
متن سند
یادداشت ویژه جهت اطلاع:
- مدیر اطلاعات مرکزی
- معاون سازمان اطلاعات مرکزی
- معاون اداره اطلاعات
از : گروه ویژهی پیگیری موضوع هواپیماربایی
موضوع: دخالت ایران در عملیاتهای تروریستی در لبنان
سطح امنیت: فوق محرمانه
تاریخ: ۲۶ ژوئن ۱۹۸۵
منبع:
Central Intelligence Agency, CREST Database, CIA RDP85T01058R000406550001 6 and CIA RDP87T00434R000300240059
ملاحظه: به دلیل رعایت پایبندی به متن سند، عین عبارات ترجمه شده لیکن بدیهی ست بسیاری از این تعابیر همچون اطلاق تروریسم به جریانهای مقاومت مورد تأیید نیست.
متن سند:
دولت ایران اکنون در تلاش است تا از گروگانگیری به نفع خود استفاده کند، هرچند به نظر نمیرسد در برنامهریزی یا اجرای هواپیماربایی دخالت داشته باشد. بااینحال، اکثریت شواهد نقش ایران را در کارزار خشونتآمیز حزبالله علیه آمریکاییها و دیگر غربیها در لبنان در دو سال گذشته نشان میدهد. ایران از شیعیان تندرو در لبنان حمایت مادی و سیاسی قابلتوجهی میکند، اما نقش کنترلکننده و هدایتگر نسبت به عملیاتهای آنها نداشته است. روحانیون ارشد ایرانی و مقامات وزارت خارجه در حمایت از تروریسم در لبنان نقش دارند.
ایران و مسئلهی ربایندگان هواپیما
مقامات ایرانی بهصراحت حزبالله لبنان را تشویق میکنند که وضعیت گروگانگیری را تداوم دهند؛ ولی ما فکر میکنیم که ایران در طراحی و اجرای عملیات هواپیماربایی نقش داشته است. اطلاعات در دسترس ما حاکی از آن است که هواپیماربایان از یک گروه کوچک شیعه در جنوب لبنان هستند که تقریباً مستقل از هر جریان گستردهتر یا دولت خارجی عمل میکنند. [سانسور شده]
اگرچه مقامات ایرانی درگیر موضوع شدهاند، اما پس از آنکه عوامل حزبالله تعداد اندکی از آمریکاییها را پس از سفر دوم به لبنان در فرودگاه بیروت دستگیر کردند [سانسور شده]
ایران و حزبالله
دولت ایران توانسته روابط مستحکم و خوبی با شیعیان جنوب لبنان ایجاد کند که منجر به تقویت شبکهی حزبالله لبنان شده است. در طول دو سال گذشته، ایران به طور ویژه حزبالله را از طریق تزریق منابع مالی، نظامی، لجستیک، مستشاری و سیاسی تقویت کرده است.
[سانسور شده]
رهبران حزبالله در برخی اقداماتشان با مقامات ایرانی همراهی داشتهاند. سپاه پاسداران در درهی بقاع پایگاهی ساخته که عموماً در اختیار نیروهای حزبالله است.
[۶ خط سانسور شده]
بااینحال، علیرغم تلاشهای ایران، حزبالله تا حد زیادی یک جنبش سیاسی داخلی لبنان با دستور کار سیاسی خود باقیمانده است. درحالیکه کمکهای ایران ممکن است در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳ حیاتی بوده باشد، جنبش حزبالله برای وجود خود به ایران وابسته نیست. بنیادگرایی شیعه که به دلیل دههها محرومیت شیعیان و اشغال وحشیانهی اسرائیل برانگیخته شده است، به شدت در لبنان ریشه دوانده است و به شتاب خاص خود دست یافته است. عناصر حزبالله میتوانند بسیاری از فعالیتهای خود را بدون اطلاع ایرانیان انجام دهند و اغلب همین کار را میکنند. تروریسم حزبالله با اهداف داخلی جنبش هدایت میشود. اصولگرایان شیعهی لبنان، در درجهی اول مقامات غربی را هدف قرار نمیدهند زیرا ایران به آنها دستور داده است. همکاری حزبالله و ایران در مبارزه با تروریسم غربی از این باور مشترک ناشی میشود که اولین قدم در انقلاب اسلامی، حذف نفوذ غرب از لبنان است. رهبران حزبالله در هدف نهایی تأسیس یک دولت اسلامی در لبنان با ایران شریک هستند و بنابراین، اغلب پذیرای تشویقها و توصیههای ایران هستند. با این حال، برخی از عناصر حزبالله به دلیل نگرانیهای دیگری مانند تمایل به آزادی هممذهبیهای لبنانی خود در زندان به جرم تروریسم در کویت و جاهای دیگر، انگیزه دارند.
جنبش حزبالله لبنان به طور فزایندهای مستقل شده است و از نظر عضویت و منابع بهشدت گسترشیافته است. رهبران حزبالله اکنون رقبای جدی برای رهبری جمعیت بزرگ شیعهی لبنان هستند و شاید وفاداری و حکمروایی به هزاران مبارز مسلح را در اختیار دارند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد شیعیان لبنان، اگرچه به خمینی و انقلاب ایران احترام میگذارند، پس از این، تلاشهای ایران برای دیکتهکردن سیاستهای خود را تحمل نخواهند کرد. رفتارهای سنگین ایران و رقابت بین عناصر رقیب در داخل حکومت ایران، رهبران حزبالله لبنان را نیز آزار داده است. به طور خلاصه، شبکهی حزبالله بهخودیخود به یک مشکل تروریستی خودمختار تبدیل شده است. ایران از حزبالله حمایت میکند و به آن مشاوره میدهد؛ اما نمیتواند آن را کنترل کند. دیگر نمیتوان تصور کرد که مقامات ایرانی از قبل از همهی عملیاتهای حزبالله مطلع هستند.
دخالت ایران در عملیاتهای [تروریستی] اخیر حزبالله
درحالیکه به نظر نمیرسد ایران مسئول هواپیماربایی فعلی باشد، شواهد قابلتوجهی از حمایت ایران از تروریسم در لبنان وجود دارد. شواهد و قرائن حاکی از آن است که بمبگذاری سفارت آمریکا در بیروت در آوریل ۱۹۸۳، کار شیعیان لبنانی طرفدار ایران بوده است، اما هیچ مدرک محکمی وجود ندارد که مستقیماً این اقدام را به تهران مرتبط کند.
[۱۵ خط سانسور شده]
«سازمان جهاد اسلامی» که مسئولیت بمبگذاری سفارت را بر عهده گرفته احتمالاً یک گروه شیعهی لبنانی تحت حمایت ایران است. سازمان جهاد مسئولیت حملهی ماه مارس به تفنگداران دریایی ایالات متحده را که در قالب نیروهای حافظ صلح چندملیتی فعالیت میکردند بر عهده گرفته است. این سازمان همچنین مدعی است که حداقل یک حملهی دیگر را علیه گروه فرانسوی نیروهای چندملیتی انجام داده است.
[۳ خط سانسور شده]
همچنین شواهد به شیعیان لبنانی تحت حمایت ایران بهعنوان عاملان بمباران نیروهای چندملیتی ایالات متحده و فرانسه در لبنان در اکتبر ۱۹۸۳، اشاره کرد. مسئول حملات [۱یا ۲ کلمه سانسور شده] چندین وانتبار از نوع مورد استفاده در حملات در مقابل یک دفتر [سید عباس] موسوی در بیروت پارک شده بودند. طرفداران موسوی با گروه اسلامی امل مستقر در درهی بقاع و با نیروهای انتحاری حسینی مستقر در جنوب بیروت درگیر هستند.
[۱.۵ خط سانسور شده] تقریباً ۱۰ دقیقه پس از وقوع بمبگذاریها، همهی مسئولان دفتر سفارت ایران در غرب بیروت با عجله با اتومبیل از آنجا خارج شدند. گمان میرود این دفتر ایرانی منحصراً در فعالیتهای اطلاعاتی شرکت داشته است.
بعید به نظر میرسد که این سرعت عمل بدون اطلاع قبلی، امکان داشته باشد. یک مقام عالیرتبهی ایران پس از بمبگذاریها علناً اعلام کرد که «مردم مسلمان» در لبنان بر اساس اصول انقلاب خمینی عمل کردهاند و امیدوار است آمریکا و فرانسه «درس خود را گرفته باشند».
[حدود ۲۰ خط سانسور شده]
ما همچنین مشکوک هستیم که ایران در بمباران سفارت آمریکا در شرق بیروت در سپتامبر ۱۹۸۴، دست داشته است، اما در این مورد شواهد مشخص کمتری داریم.
[حدود ۱۰ خط سانسور شده]
سیاست ایران در قبال تروریسم
حمایت تهران از تروریسم اساساً ناشی از این تصور فرماندهان آن است که وظیفهی شرعی دارد انقلاب اسلامی خود را صادر کند و به هر وسیلهای که لازم باشد مبارزهی مستمری را علیه جهان غیراسلامی بهویژه ایالات متحده شکل دهد. هدف تهران ازبینبردن نفوذ غرب، سرنگونی رژیمهای طرفدار غرب و ایجاد جمهوری اسلامی است. رهبران ایران، اعم از روحانیون و غیر روحانیان، کاملاً توسط [آیتالله] خمینی متقاعد شدهاند و معتقدند که سایر جوامع مسلمان از آن سود خواهند برد. این انگیزهی مذهبی برای رهبران ایران توجیه اخلاقی برای استفاده از تروریسم را فراهم میکند.
رهبران ایران بین انقلابیون و عملگرایان تقسیم شدهاند که هر دو به دلایل مختلف از استفاده از تروریسم حمایت میکنند؛ ولی محافظهکاران و میانهروهایی هم هستند که عموماً مخالف این اقدامات هستند. تا زمانی که افرادی مانند شیخالاسلام، معاون وزیر امور خارجه، و یکی از رهبران دانشجویان تسخیرکنندهی سفارت آمریکا و مجید کمال، که فعالیتهای اطلاعاتی را از دفتری در وزارت خارجه هدایت میکند، بر سرکار هستند، فعالیتهای تروریستی مشروعیت دارند. از نظر آنها سیاست حاکمیت ناشی از آمیختگی سیاست و مذهب و بهرهگیری از هر وسیلهای برای صدور انقلاب را توجیه میکند. علاوهبراین، روحانیون تندرو در قم که ممکن است هیچ جایگاه و سِمت رسمی در داخل حکومت نداشته باشند، منابع درآمدی مستقلی دارند و قادر به تأمین مالی و حمایت از عملیات تروریستی بدون مجوز دولت هستند. عملگراهایی مانند رئیسجمهور خامنهای، رئیس مجلس رفسنجانی و آیتالله منتظری مایل به حمایت از هر سیاستی، از جمله تروریسم، هستند که احتمالاً منافع ایران را پیش میبرد. هر کدام از این افراد بهنوعی به تأمین مالی و حمایت از گروههای تروریستی مورد حمایت ایران مرتبط بودهاند. آنها از تروریسم حمایت میکنند؛ زیرا میتواند ابزار بسیار مؤثری برای سیاست باشد، اما آنها همزمان برای بهبود روابط اقتصادی دولت تلاش میکنند و به دنبال مهار افراطوتفریطهای تندرو هستند. عملگرایان ترجیح میدهند از تروریسم بهصورت موردی و گزینشی استفاده کنند و اهداف مهم برای منافع ملی ایران را نسبت به اهداف صرفاً انقلابی اولویت دهند. سیاست ایران در مورد تروریسم اکنون درگیر جنگ قدرت داخلی میان تندروها، عملگرایان و محافظهکاران است، زیرا ایران به سمت دوران پس از [آیتالله] خمینی حرکت میکند. تا زمانی که عملگرایان ایرانی هزینه کمی برای حمایت از عملیات تروریستی پرداخت کنند، طرفداران [آیتالله] خمینی به مشارکت عمیق خود در تروریسم ادامه خواهند داد. ایالات متحده همچنان یک هدف با اولویت برای تروریسم ایران باقی خواهد ماند.