مارادونا را ول کنید؛ غضنفرهای نئولیبرال را بگیرید!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، گفت: فکر میکنی امیدی به اصلاح و ترمیم معیشت مردم در دولت چهاردهم هست؟!
گفتم: با این مشاورین معلومالحال و اقتصاددانان نئولیبرال که دور آقای پزشکیان حلقه زدهاند، من که چشمم آب نمیخورد از تنور این دولت آبی برای مردم گرم شود.
گفت: اینقدر ناامید نباش مرد! چرا آیه یاس میخوانی؟! آقای پزشکیان کار را به کاردان سپرده است. مگر یادت نیست مکررا میگفت من چیزی نمیدانم و سررشته امور را به کارشناسان خبره میسپارم؟!. پسخیالت از بابت همه چیز راحت باشد.
در عرصه اقتصادی هم غم به دلت راه نده؛ چراکه ظاهرا قرار است عنقریب جناب دکتر طیبنیا وزیر امور اقتصادی شده و معیشت تیغخورده مردم را در اسرع وقت گل و بلبل نماید.
گفتم: زهی خیال باطل!. شتر در خواب بیند پنبهدانه، گهی لپلپ خورد گه دانه دانه. مگر نشنیدهای که دکتر طیبنیا هنوز نیامده چه گفته و چه نقشهای در سر دارد؟! گفت: نه؛ مگر چی گفته که اینقدر ناامید و پریشان شدهای؟!
گفتم: آقای علی طیبنیا بعنوان فرمانده تیم اقتصادی دولت آقای پزشکیان اخیرا افاضه فیض نموده و فرمودهاند: «بنگاههای بزرگ را مجبور کردهاند ارز خود را به نرخ دستوری بفروشند که به صادرات لطمه میزند».
گفت: عه!!!، خدایی راست میگی؟! شوخی نکن!؛ این حرف که خیلی بو دار است و از آن بوی رهاسازی و گرانسازی مجدد نرخ ارز به شمام میرسد!. این حرف یعنی اینکه دولت دستور ندهد تا خامفروشان دستور بدهند و مطابق منافعشان قیمت ارز را تعیین کنند!.
زبانم لال؛ اگر غلط نکنم منظور جناب طیبنیا اینست که: «دولت نباید موی دماغ سرمایهداران زالوصفت شود!. دولت نباید مانع از سودهای نجومی و بادآورده و بخور بخور خامفروشان گردد!"
گفتم: مفهوم اظهارات جناب طیبنیا آن است که شرکتهای خامفروش و نیمهخام فروش (نظیر فولادیها، پتروشیمیها، پالایشیها و معدنیها) که صاحبان ۸۰ درصد صادرات غیرنفتی کشور محسوب میشوند، مجددا اجازه گرانفروشی دلار حاصل از صادرات را دارند.
یعنی به آنها چراغ سبز نشان دهیم تا دلار خود را به جای اینکه به نرخ نیما (۴۳ هزار تومان) بفروشند، از این به بعد به قیمت آزاد (۶۰ هزار تومان) به واردکنندگان بفروشند!.
گفت: وامصیبتا! پس یعنی میخواهی بگویی قرار است باز هم مثل همیشه (از زمان دولت هاشمی تا دولت رئیسی) تجویزهای معیشتسوز IMF مجددا اجرا شده، یک شوک ارزی جدید بوجود بیاورند و به این ترتیب یک فشار تورمی دیگری را به ملت تحمیل نموده، باز هم ارزش پول ملی را تنزل داده، قدرت خرید مردم را کاسته، برای هزارمین بار سفره اقشار مستضعف را کوچکتر کرده و در نتیجه فقر و فاصله طبقاتی بیشتر و بیشتر گردد؟؟؟!!!.
گفتم: بله؛ متاسفانه همین طور است. اما اگر طاقتش را داری و عصبانیتر نمیشوی بگذار برایت بگویم که این قصّه پرغصّه سر دراز داشته، این فقط گوشهای از مصیبت است و ماجرا به اینجا ختم نمیشود.
این شرکتهای خامفروش و صاحبان دلار علاوه بر اینکه میتوانند دلارشان را گرانتر از قبل بفروشند، محصولاتشان را هم گرانتر از قبل به ملت میفروشند. یعنی از دو طریق به سودهای نجومی و بادآورده دسترسی پیدا کرده و توبره خود را گندهتر میکنند!
گفت: مردهشورشان را ببرند!. الهی جِزّ جیگر بگیرند و به زمین گرم بنشینند! اون مصیبت کم بود، تازه یک مصیبت دیگر هم اضافه شد! آخه محصولاتشان را دیگر چرا گرانتر میفروشند؟!
گفتم: اولا توجه داشته باش با زرنگبازی که از حدود سال ۱۳۸۶ به بعد کردهاند، دیگر محصولات خود را ریالی به ملت نمیفروشند، بلکه به قیمت جهانی ضربدر نرخ دلار میفروشند.
ثانیا با مجوز و چراغ سبزی که آقای طیبنیا برای گرانفروشی دلار به این شرکتهای خامفروش و نیمهخامفروش نشان داده است، اگر تا دیروز (در دولت رئيسی) محصولات خود را به قیمت جهانی ضربدر دلار نیما (۴۳ هزار تومان) میکردند و میفروختند، حال در دولت آقای پزشکیان مجازند بیشتر از این گرانفروشی کرده، محصولات خود را به قیمتهای جهانی ضربدر دلار تازه گران شده (۶۰ هزار تومان) کرده و به ملت مظلوم بفروشند!
گفت: اینکه دقیقا شبیه همان کاری است که در دولت شهید رئیسی با مشورت نئولیبرالهای ریشو برای حذف ارز ۴۲۰۰ و سپس ۲۸۵۰۰ هزار تومانی انجام گرفت؛ با این استدلال اغواگرانه که دو نرخی بد است، فلذا ارز دولتی را به نرخ آزاد باید بچسبانیم تا مانع از رانت و فساد و قاچاق شوند، اما پس از اندکی دوباره کبوتر دلار آزاد به یک شاخه بالاتر پریده، دوباره چند نرخی بوجود آمده و دوباره به منزل اول بازگشتیم!
گفتم: بله؛ و این تسلسل باطل همچنان ادامه دارد و هنوز هم دولتمردان ما درس عبرت نمیگیرند. متاسفانه دولت اصلاحطلب جناب پزشکیان نیز همچون دولت اصولگرای شهید رئیسی دارد با آدرسهای غلط و با طناب پوسیده مشاورین نئولیبرال به چاه تورم فرو میرود.
ظاهرا دولت چهاردهم نیز میخواهد از همان سوراخی گزیده شود که دولت سیزدهم گزیده شد. یعنی همان پوست موزی که نئولیبرالهای ایرانی زیر پای دولت شهید رئیسی گذاشتند و موجب زمین زدن او شدند، حالا بنا دارند همان پوست موز را زیر پای دولت پزشکیان بگذارند و او را هم به زمین بزنند.
گفت: بنابراین میتوان پیشبینی کرد جناب پزشکیان اگر با همین دست فرمان حرکت کند و دیکته لیبرالها را طوطیوار اجرا نماید، دیر یا زود همچون دولت قبلی و قبلی و قبلی و قبلی و قبلی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده و گرفتار خشم و نارضایتی عمومی خواهد شد.
کما اینکه دولت ژنرال پینوشه در کشور شیلی همین اشتباه را مرتکب شد، همین شوکدرمانیها را انجام داد و گرفتار سیل خشمگین تودههای مردم شد و نهایتا دولتش سقوط کرد!
کما اینکه دولت خاویر میلی در کشور آرژانتین همین عمل سفیهانه را اجرا کرده و با پیادهسازی سیاستهای نئولیبرالی و شوکدرمانی متاسفانه آقایی دلار را افزونتر ساخته، ارزش پزو (پول ملی آرژانتین) را ساقط کرده و اکنون گرفتار اعتراضات و اغتشاشات متعدد مردم گشته است!
گفتم: در کشور ایران نیز حدود ۴۰ سال است که قواعد زمین بازی اقتصاد را نئولیبرالها تعریف میکنند، آنگاه هر دولتی که بر سر کار آید (اعم از اصولگرا یا اصلاحطلب، ریشو یا بیریش، با عمامه یا بدون عمامه، چپی یا راستی، عمامه سفید یا عمامه سیاه، اینوری یا اونوری) در این زمین نئولیبرالی بازی کرده و در نتیجه به آتش تورم دامن زده، ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر میکنند!
گفت: این وسط فحش و ناسزایش را نظام اسلامی و انقلاب میخورد اما حال و کیفش را سرمایهداران زالوصفت میبرند.
حکایت آنست که: "گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری".
واقعا باید به حال این مردم گریست و ناله کرد که مرتبا از اقتصاد نئولیبرالی ضربه میخورند اما نمیدانند دقیقا از کجا و چگونه آسیب میبینند.
گفتم: به جای ناله کردن و گریستن باید اسلحه روشنگری برداشت و به جنگ نئولیبرالیسم رفت.
باید جهاد تبیین را آغاز کرد. باید فریاد زد که امان از فریب "اقتصاد بازار آزاد"!؛ امان از مکتب غیرعلمی و استعماری "نئولیبرالیسم"!
امان از اعتماد بیجا به «بچههای شیکاگو»! امان از مشاورین ناباب! امان از اقتصاددانان نئولیبرال حزباللهینما! امان از خوشبینی به تجویزهای معیشتسوز و نابرابریساز صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی! امان از سیاست تعدیل اقتصادی که توسعه منهای عدالت را برایمان به ارمغان آورد!
گفت: بهتر است بگویی امان از جهل! امان از خودیها! امان از گل به خودی! گفتم: از قدیم الایام یه جوک داشتیم در وصفالحال دوستان نادان که مرتبا آب به آسیاب دشمن میریزند و گل به خودی میزنند.
میگویند تیم آرژانتین با تیم ایران مسابقه فوتبال داشت. مربی ایران مرتب فریاد میزد و تاکید میکرد: "بچهها مارادونا رو بچسبید و حسابی کنترلش کنید که گل نزند".
بازی که شروع میشه همه میچسبن به مارادونا که گل نخوریم، ولی از اون طرف غضنفر مرتکب اشتباه میشود و یک گل به خودی میزند!. مربی میگوید: "غضنفر حواست را بیشتر جمع کن. بچهها مارادونا را بچسبید".
دوباره بعد از چند دقیقه غضنفر به جای اینکه توپ حریف را دفع کند، اشتباها گل به خودی میزند. مربی دومرتبه میگوید: "غضنفر حواست را بیشتر جمع کن. بچهها مارادونا را بچسبید".
مرتبه سوم مجددا غضنفر دروازه ایران را با آرژانتین قاطی میکند و گل به خودی میزند. این دفعه مربی با عصبانیت فریاد میزند: "بچهها مارادونا را ول کنید! غضنفر را بچسبید!"
رسول رضایی