۰۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۰
کد خبر: ۷۶۴۲۱۶

روایاتی از دوران تبعید امام در نجف؛ جهانی نشسته در گوشه‌ای

روایاتی از دوران تبعید امام در نجف؛ جهانی نشسته در گوشه‌ای
مخالفت‌های علنی امام خمینی با برنامه‌های اصلاحی رژیم پهلوی منجر به دستگیری و انتقال ایشان به نجف در پنجم شهریور ۱۳۴۴ شد و تا زمانی که صدام حسین، امام خمینی را از عراق اخراج نکرد، یعنی به مدت ۱۳ سال، ایشان در شهر نجف اقامت داشتند.

بعد از تبعید امام خمینی به نجف و ورود ایشان به حوزه‌ی علمیه، محمدرضا پهلوی گمان می‌کرد به دلیل کم فروغ بودن حوزه‌ی نجف، امام در این شهر دست از فعالیت سیاسی بکشد. اما امام خمینی به دلیل داشتن دافعه و جاذبه و خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد خویش، توانست از این فضا استفاده کند. یکی از مهم‌ترین عواملی که می‌توانست موقعیت امام را در حوزه‌ی نجف تثبیت نماید، پرداخت شهریه بود. بعد از تبعید امام، شهریه‌ی ایشان در قم به همت آقایان اشراقی و پسندیده کماکان پرداخت می‌شد؛ اما ایشان در حوزه‌ی نجف توانایی پرداخت شهریه نداشت. لذا به پیشنهاد و اصرار و کمک‌های آقای شیخ نصرالله خلخالی، امام در حوزه‌ی نجف، ابتدا نوعی تقسیمی به طلاب اعطا می‌کرد. تفاوت تقسیمی و شهریه در آن بود که شهریه هر ماه پرداخت می‌شود ولی تقسیمی هر زمان که موجود باشد. [1] حجت الاسلام والمسلمین ستاری درباره‌ی چگونگی آغاز شهریه‌ی امام و نحوه‌ی پرداخت آنان چنین می‌گوید: «امام جلسه‌ای با آقا شیخ نصر‌الله خلخالی و سایرین تشکیل دادند، پس از آن تصمیم گرفته شد که به طلاب یک تقسیمی داده شود. تقسیمی بعد از چندی تبدیل به شهریه شد. اولین تقسیمی امام تحت عنوان افطاری در نخستین ماه رمضان ورود امام نجف در میان طلاب آن‌جا توزیع شد.»[2]

 

پرداخت شهریه بدون تبعیض

امام نوعی تحول در سیستم پرداخت شهریه‌ی حوزه‌ی نجف ایجاد کرد. علمای نجف در پرداخت شهریه میان طلاب عرب و ایرانی با طلاب افغانی پاکستانی تفاوت قائل بودند.[3] امام برخلاف رسم حوزه‌ی نجف در تقسیم شهریه مبنا را بر تجرد و تأهل گذاشتند و به طلاب متأهل دو برابر مجردین شهریه پرداخت کردند. این اقدام امام در نجف موجب جلب توجه طلاب به امام ‌شد. ایــن ویژگی در نجف منحصر در حضرت امام بود.[4] روش امام در پرداخت شهریه منحصر به فرد بود. امام وجهی را جهت پیشامدهای ناگوار در نظر می‌گرفت؛ برای مثال به کسی که مریض می‌شد یا زنش زایمان می‌کرد، مبلغی را می‌دادند و در این تقسیم امام به تمام طلبه‌ها یکسان کمک می‌کردند.[5] اقدامات بدیع و عادلانه‌ی امام در پرداخت شهریه، موجب جلب توجه و اقبال طلاب و فضلا به ایشان گردید. علمای نجف نیز با پیروی از روش امام در دادن شهریه‌ی عمومی تبعیض‌ها را برداشتند و به طلاب عرب، ایرانی، پاکستانی، افغانی و... یکسان شهریه پرداخت کردند. [6] آیت الله خاتم یزدی درباره‌ی تأثیر اقدام عادلانه‌ی امام چنین می‌گوید: «به این ترتیب امام محبوب القلوب طلاب و فضلا و توده‌ی مردم نجف گردید. این اقدام باعث شد که دل‌های فضلا و طلاب و عمده‌ی آخوندهای نجف و در پی این‌ها اکثر مردم که چشم به روحانیونشان دوخته بودند، متوجه حضرت امام گردد.»[7]

روایاتی از دوران تبعید امام در نجف؛ جهانی نشسته در گوشه‌ای

 

آیت الله طالقانی واسطه‌ی آشنایی امام خمینی با سازمان مجاهدین خلق

از رویدادهای درخور توجه در مدت زمان اقامت امام خمینی در تبعید، رفت و آمد افرادی از سازمان مجاهدین خلق به بیت امام در نجف بود. اولین موضوعی که باعث آشنایی امام با این گروه شد، هواپیماربایی آن‌ها از دبی و فرود در بغداد بود. حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی در این باره می‌گوید: «اولین پدیده‌ای که امام با آن مواجه شدند، در رابطه با این جریان [مجاهدین خلق]، ماجرای هواپیماربایی ایرانی از دبی به بغداد بود. در آن زمان هنوز موجودیت سازمان انعکاس نیافته بود، چند نفر از آن‌ها که در دبی پایگاهی درست کرده بودند، توسط پلیس دبی دستگیر شدند تا تحویل نیروهای ایرانی داده شوند. یک هواپیما آماده می‌شود که آن‌ها را به ایران تحویل دهد، آن‌ها هواپیما را می‌ربایند تا به بغداد بیاورد. ولی بعد از آن‌که هواپیما را به بغداد آورده بودند، حاضر نبودند هویت خود را فاش کنند.

روایاتی از دوران تبعید امام در نجف؛ جهانی نشسته در گوشه‌ای

در این زمان یکی از افراد مرکزی سازمان، آیت الله طالقانی و آقای سیدابوالفضل زنجانی را از قضیه آگاه می‌کند و از آن‌ها نامه می‌گیرد برای امام در عراق که به مسئولین عراقی اطمینان بدهند که این‌ها افراد پاکی هستند و آن‌ها را شکنجه نکنند و رها سازند. تراب حق‌شناس آورنده‌ی نامه بود. من و ایشان خدمت امام رفتیم. آقای طالقانی در نامه از امام خواسته بود امام به آن‌ها کمک کند. فردا که من رفتم خدمت امام، ایشان فرمودند: «من مطمئن هستم که ایشان از طرف آقای طالقانی آمده‌اند، ولی نمی‌خواهم خودم در این قضیه دخالت کنم چون دو احتمال را می‌دهم. اولاً اگر من از این‌ها حمایت کنم، عراقی‌ها بیشتر نسبت به آن‌ها حساس می‌شوند. چون عراقی‌ها نسبت به فعالیت‌های مذهبی و اسلامی حساس هستند. ثانیاً بر فرض هم این طور نباشد و به خاطر درخواست من آن‌ها را رها کنند، این شروع یک درخواستی می‌شود که ما از عراقی‌ها داریم و طبیعتاً عراقی‌ها انتظار اجابت درخواستی از من خواهند داشت و من نمی‌خواهم با عراقی‌ها زمینه‌ای فراهم شود که با آن‌ها داد و ستدی داشته باشم و ناگزیر از اجابت خواسته‌های آن‌ها باشم. بنابراین من مصلحت نمی‌بینم که در این قضیه دخالت کنم».

روایاتی از دوران تبعید امام در نجف؛ جهانی نشسته در گوشه‌ای

 حتی امام یک تعبیر زیبایی کردند و گفتند: «مثلاً فرض کنید که آقای طالقانی و آقای زنجانی اینجا نشسته‌اند، من دارم با آقایان صحبت می‌کنم، استدلال من اینست و به این دلیل من مصلحت نمی‌دانم. اما تو خودت اگر راهی داری برای پیشبرد کار می‌توانی بروی پیگیری کنی. من وقتی به تراب حق شناس گفتم که امام استدلالش این است متنها اجازه دادند که من خودم قضیه را دنبال کنم، تراب استدلال امام را پذیرفت و گفت ما درک می‌کنیم، منتها من وقتی رفتم برای کشف این‌ها را از زیر شکنجه بیرون آورده بودند و تقریباً زیر شکنجه چیزهایی لو داده بودند. این‌ها در اختیار پناهیان جانشین تیمور بختیار قرار گرفتند. پناهیان مرا برد که با این‌ها ملاقات کنم و مطمئن بشوم که سالم هستند و در عین حال می‌خواست مانوری بدهد، من این موفقیت را کسب کرده‌ام که این گروه رزمنده‌ی ایرانی را در اختیار گرفتم. من وقتی پیش آن‌ها رفتم از طریق تراب حق شناس برای آن‌ها پیغام داشتم و بنا بود عبارت رمزی که‌ بین این‌ها و سازمان وجود داشت به آن‌ها بگویم. تراب این رمز را به من گفت که مطمئن بشوند من از طرف تراب آمدم این را من گفتم و این‌ها مطمئن شدند و به دنبال آن با تک‌تک آ‌ن‌ها در حالی که مصافحه می‌کردم و آن‌ها را می بوسیدم دم گوش تک‌تک این‌ها به آهستگی گفتم شما الآن در اختیار پناهیان جانشین تیمور بختیار هستید. وی از عناصر افسرهای کا.گ. ب و عنصر نامطمئنی است و همه‌ی آن‌ها فهمیدند بدون اینکه پناهیان متوجه بشود. در واقع در گوش تک‌تک آن‌ها به عنوان اینکه دعایشان می‌کنم این مطالب را به آن‌ها گفتم سرانجام آن‌ها به سازمان الفتح که دفتر آن در بغداد بود متوسل شدند و سازمان الفتح آن‌ها را تحویل گرفت و به بیروت فرستاد. این مرحله‌ی آشنایی امام با آن‌ها بود.[8]

 

برگرفته از تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امام خمینی (س) درنجف؛ علی اکبر صالحی، تهران: نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰

 

[1] . حاجب بیگی کندری، محمد علی ( ۱۳۷۹) تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۸۴

[2] . همان، ص ۸۵

[3] . خاتم یزدی، عباس ( ۱۳۹۹) خاطرات آیت الله خاتم یزدی، تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۱۶

[4] . همان، ص ۱۱۹

[5] . مهرورزیان، طاهره ( ۱۳۸۵) خاطرات آیت الله علی آل اسحاق، ص ۱۲۸

[6]. عبدالرحیم،‌ اباذری (۱۳۸۵) خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی، ص ۱۹۳

[7] .خاتم یزدی، همان، ص ۱۲۳

[8] . مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمين سيد محمود دعايی، جلسه‌ی ،٢ شماره‌ی ،١١٥٤٧ صص ٣١ ـ ٣

ارسال نظرات