دانشمندان هستهای چگونه شناسایی شدند؟
در دهههای اخیر، پیشرفتهای ایران در حوزه فناوری هستهای و علمی، همواره توجه قدرتهای جهانی و منطقهای را به خود جلب کرده است. این موفقیتها نهتنها نماد استقلال و توانمندی علمی ایران بوده، بلکه به عنوان عاملی کلیدی در ایجاد بازدارندگی و پیشبرد برنامههای استراتژیک کشور عمل کرده است. با این حال، این پیشرفتها هزینههای گزافی نیز به دنبال داشته، از جمله ترور و شهادت دانشمندان برجستهای که ستونهای اصلی این حرکت علمی بودند.
یکی از جنبههای کمتر مورد توجه این پروندهها، استفاده از رویدادها و پروژههای علمی بینالمللی به عنوان بستری برای شناسایی و هدف قرار دادن دانشمندان ایرانی است. پروژههایی نظیر «سزامی»، با پوشش علمی و تحقیقاتی، تبدیل به ابزاری برای شناسایی توانمندیها و افراد کلیدی در برنامههای علمی ایران شدهاند.
حضور ایران در پروژههای علمی بینالمللی، هرچند گامی مثبت در جهت تبادل دانش و بهرهمندی از امکانات پیشرفته جهانی بوده، اما در برخی موارد به بهای سنگینی برای کشور تمام شده است. بررسی این روند میتواند درک بهتری از ابعاد مختلف تهدیدات موجود و لزوم اتخاذ رویکردهای هوشمندانهتر در مجامع علمی فراهم آورد.
در ادامه به فرازی از زندگی شهید علیمحمدی براساس کتاب تاریخ شفاهی زندگانی او با عنوان «دغدغهای برای ایران» که بهتازگی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میپردازیم که درآن به موضوع حضور ایشان در پروژه سزامی پرداخته شده است:
«با ورود به دهه هشتاد و هستهای شدن بیش از پیش ایران، زندگی علیمحمدی نیز دچار تغییر و تحولات جدیتری نسبت به دهههای قبل شد که سرانجام به شهادت ایشان منتهی گردید.
تأسیس و مدیریت بخش ذرات بنیادی و گرانش در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران، همکاری با پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM)، حضور در پروژه هستهای سزامی به عنوان نماینده ایران، همکاری با پروژههای پژوهشی دانشگاه امام حسین(ع) و وزارت دفاع، همکاری با شرکتهای خصوصی در مورد پیشبرد مباحث هستهای کشور، همکاری با کمیتههای مختلفی نظیر کمیته فیزیکدانان هستهای ایران زیر نظر دکتر عباسی و... گوشهای از فعالیتهای قابل ذکر علیمحمدی در راه هستهای کردن ایران است.
برخی از کارشناسان، همکاران، دوستان و اعضای خانواده علیمحمدی، حضور ایشان و شهید شهریاری را در اجلاس سزامی از جمله عوامل شناسایی و ترور این شهیدان قلمداد میکنند.
پروژه سزامی پروژهای منطقهای است که توسط سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) پایهگذاری شد. ایده این مرکز توسط یک دانشمند آلمانی به نام آدولف ووس و یک دانشمند آمریکایی به نام هرمان وینیک ارائه شد. این مرکز که مرکزی تحقیقاتی در زمینه تابش سینکروترون میباشد، با حضور کشورهایی چون ایران، اردن، ترکیه، فلسطین، پاکستان و رژیم اسرائیل در سال ۲۰۰۲ در اردن تشکیل شد و پس از مدتی کشورهای دیگری نظیر مصر، بحرین، قبرس و... به آن پیوستند.
دکتر علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، در باب شرایط سزامی میگوید: «سزامی پروژهای است در خاورمیانه که پنج شش کشور در آن عضو هستند. محل این پروژه در اردن است که یک سینکروترون آنجا راهاندازی میکنند که آلمانیها این را هدیه دادهاند و بهنگامش کردهاند [که] وقتی این سینکروترون آنجا راهاندازی شد، این پنج شش کشور بتوانند از امکانات وسیع ایجاد شده در آنجا استفاده کنند که محلش در اردن است.»
همسر مسعود علیمحمدی، شهادت او را با این نشستها بیارتباط نمیداند و با نقل خاطرهای میگوید: «بین ترورها و سزامی شاید ارتباط داشته باشد. بالأخره آدمهای علمی یک چیزهایی را خواهناخواه بیان میکنند. من یادم است مسعود خودش آمد برای من تعریف کرد. خوب، اینها هر استاد دانشگاهی که میخواستند بگیرند برای گروه فیزیک، میگفتند چند دفعه باید بیاید سخنرانی علمی داشته باشد. یک فردی که یک آقای دکتری بوده، رشتهشان هستهای بوده، میآید سخنرانی میکند در دانشگاه و مسعود خیلی ریز از او در باب سخنرانیاش سؤال میکند. میگذرد تا مثلاً یکی دو سال بعدش مسعود در سازمان انرژی اتمی کار داشته، برای کاری به سازمان انرژی هستهای میرود. آن آقا را آنجا میبیند و تعجب میکند. بعد میگوید: آقای دکتر، شما اینجا چه کار میکنی؟ میگوید: من کاری داشتم ولی به کسی نگویی من را اینجا دیدهای. آن هم میگوید: پس شما هم نگو که من را اینجا دیدهای. ولی من تازه شکم برطرف شد. میگوید: برای چه؟ میگوید: آن سؤالهای ریزی که شما از من در آن سخنرانی کردی، من تعجب کردم. شما رشتهات هستهای نبوده، چطور اینقدر ریز میتوانی به موضوع اشراف داشته باشی که توانستی ریز به ریز سؤال کنی؟ و آنجا من شک کردم اصلاً به شما که چهطور آدمی هستی. اینها را از کجا مثلاً میدانی؟ مسعود این موضوع را وقتی آمد خانه برای من تعریف کرد: ببین چقدر جالب است. من اصلاً فکر نمیکردم که یک چنین سوتیای بدهم. از روی یک سخنرانی ایشان به من شک کرده بود. خوب، امکان دارد در سزامی راجع به یک موضوع علمی صحبت کردهاند که شاخکهای آنها خوب تیز که هست، تیزتر هم شده. در ضمن، اطلاعاتی هم قبلاً به قول دوستان امنیتی میگفتند این یک پازل است. اینها ذره ذره یک کلمه از شما میگیرند و دو تا کلمه از یکی دیگر میگیرند. اینها را میچینند کنار هم، به همدیگر ربطش میدهند و یک موضوعی برایشان مشخص میشود.»
دکتر صالحی نیز در تأیید این ارتباط میگوید: «وقتی که نمایندههای ما میرفتند در مجامع علمی آنجا، بالاخره حضور پیدا میکردند و اظهار نظر علمی میکردند، شناسایی شدهاند. متأسفانه بعد از علیمحمدی، شهریاری میرود و جایگزین ایشان میشود. یعنی همه کسانی که در سزامی نماینده ایران بودند، شناسایی میشوند. وقتی میبینند که اینها چه آدمهای علمی و با تجربه و فهیم و مطلع و دانشمندی هستند، فضا را برای ترور فراهم میکنند.»
منبع:
دغدغهای برای ایران (شهید مسعود علیمحمدی)، امیرحسین نباتی، تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳.