۱۷ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۸:۴۶
کد خبر: ۷۷۴۰۵

ریگی در کفش فتنه گر

عابد باقری
نشست خبري شرور عبدالحميد ريگي


در روند شکل گیری نهضت اسلامی ایران به مواردی بر می خوریم که گروه های منحرف و طیف های وابسته به باورهای التقاطی سعی داشتند با فرصت سازی و ایجاد شرایطی،وانمود به حضور در جریان نهضت طلبی مردم کرده و حرکت خروشان و انقلابی جامعه را به نفع خود و همفکران غربی شان مصادره نمایند.
امام عزیز با تیز بینی و درک بسیار عمیق به روشنگری پرداخته و نگذاشتند سیر انقلاب که مبتنی بر اسلام خواهی،ظلم ستیزی و بازگشت به ارزش های دینی بود با نفوذ عناصر ضد دین و دنیا طلب به انحراف کشیده شود و مبانی آن دستخوش ناپاکی گردد. ایشان می دانستند که تنها اسلام می تواند ستونهای نظام خشونت بار و ظالمانه شاهنشاهی را متلاشی کند و مدینه فاضله مورد نیاز بشر را فراهم آورد و با اعتقاد به همین باور راسخ بود که توانستند نهضت را به پیش برده و به پیروزی نهایی برسانند.

بدین جهت با هر گونه سهم خواهی مکاتب ضلال و وابسته و یا تظاهر آنان در شکل گیری انقلاب مقابله مستمر کردند:«تمام این ناآرامی ها و اختلافات برای این بود که شاه،با استبداد و خیانت با این ملت عمل می کرد،این استبداد و خیانت باعث این مسائل شد.اگر شاه برود و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی جانشین این رژیم شود،تمام این ناآرامی ها برطرف می گردد و ایران صورت دموکراسی حقیقی به خود می گیرد؛ و اما مارکسیست ها و کمونیست ها هیچ نقشی در ایران که بیش ار 30 مسلم دارد و همه با فریادهای اسلام طلبی بپا خواسته اند آنها هیچ نقشی ندارند و ما هیچ خوفی از آنها نداریم»(1)

حضرت امام علاوه بر اینکه هر گونه دخالت کمونسیم،مارکسیست،توده ای ها و سایر جریانهای وابسته و منحرف را در انقلاب مردم ایران مردود می داند اساسا برای موجودیت آنها وقعی ننهاده و به جعلی بودن ماهیت آنان تصریح می کنند:« گاهی ملت را از خطر کمونیستها می ترساند که اگر او [شاه] برود مملکت به دست آنان می افتد؛ و شاید بعضی ها که از واقعیت ها اطلاع ندارند اغفال شوند.کمونیسم در ایران با دست امریکا، چنانچه حزب توده به دست انگلیس ایجاد شد.به گفتار مطلعین ،داغترین کمونیست ها در منطقه مهره های امریکایی هستند برای خنثی کردن قیامهای رهایی بخش »(2)

آن حکیم فرزانه به شیوایی اهداف استعماری احزاب دگراندیش و پایه ریزی هویت شومشان بر مبنای امیال مستکبرین را افشا کرده تا ضمن دور کردن طماعان از دخالت در هویت سازی قیام تاریخی ملت ایران، بر اخلاص دینی و آرمان خواهی اسلامی و انسانی آحاد مردم تاکید کنند.
ثمره این دوراندیشی در آینده انقلاب به زودی آشکار شد و امروز پس از گذشت بیش از سی سال از عمر پربرکت انقلاب شکوهمند اسلامی،جامعه بین الملل شاهد استقلال و اقتدار کامل یک حکومت مبتنی بر دین است.

اگر دیروز عده ای در این واقعیت که دین عامل رشد و کمال جامعه و حکومت است تردید می کردند و به ناروا آن را افیون ملت ها معرفی می کردند امروز حکومت اسلامی ایران مصداق تجربه شده حاکمیت دینی است که جامعه ایرانی را به اوج اقتدار علمی ،سیاسی و ... رسانده و هر روز خبری جدید از موفقیت و جهشی نو در عرصه پیشرفت از آن به اقصی نقاط دنیا مخابره می شود و موجبات بهت ملتها را فراهم می آورد.«آنهایی که یک قدری جراتشان زیادتر بوده است ، گفتند که : "ارتجاع " است اصل دین در بین بشر که آمده است ، برای این است که مردم را خواب کند؛ . . . و از آن طرف روحانیون را معرفی کردند که قدرتها اینها را روی کار آوردند برای اینکه افیون باشند از برای جامعه . اینها مردم را خواب کنند، سست کنند، که اگر آنها ببرند [اموال مردم ] را، اینها نتوانند حرف بزنند؛ ... اسلام را اصلش می گفتند کاری ندارد به سیاست . . . . سیاست و دیانت ازهم جداست . سیاست مال آنها و دیانت مال ما! مراکز قدرت دست آنها که هر کاری می خواهند بکنند، و مساجد و پیرمردهای توی مسجد هم مال ما!»(3)

حضرت امام، غبار مهجوریت را از بعد سیاسی اسلام زدودند و بر آن پافشاری کردند.ایشان خشکاندن ریشه های کفر و نفاق را ثمره بیداری اسلامی و اجرای قوانین دینی می دانستند:«الان که می بینید این آشوب ها را در اطراف مملکت راه انداخته اند همه اش برای این است که نگذارند شما به حال خودتان باشید و آرامش در مملکت باشد و یک مملکت اسلامی درست بشود.اینها از اسلام می ترسند.ضربه دیدند اینها از اسلام،اینها چند دفعه از اسلام ضربه دیده اند...اینها از اسلام و از ملای اسلام و از کاسب اسلام و از دانشمند اسلامی ضربه دیدند.چون ضربه دیدند الان آنها توجه دارند نگذارند این کار انجام بگیرد»(4)

این آزمون پیروزمند حاکمیت دینی، امروز تئوری های پر طمطراق امپریالیسم ،سکولارهای دور از واقعیت و مکاتب الحادی را نه تنها به چالش جدی، بلکه به بن بست و نابودی کامل کشانده و ماهیت اغفال گری و چپاول آن را برای ملت های جهان آشکار نموده است.
دشمنان کینه توز که خیلی زود خطر را احساس کردند هرگز از مبارزه با نظام اسلامی دست نکشیدند و انحاء مختلف اعم از ترورهای کور،تحمیل جنگ طولانی،اختلاف افکنی،تحریم های ممتد اقتصادی،مبارزات دیپلماسی و بین المللی و ... سعی کردند چرخ حکومت اسلامی را از حرکت بازدارند که به لطف الهی هرگز موفق نشدند.

حوادثی تلخی که پس از انتخابات دهم در کشور روی داد حاصل بیش از سی سال دشمنی و کینه توزی آشکار جهان کفر با انقلاب اسلامی بود تا اصطلاحا با بهره گیری از همه تجربیات گذشته، حمله ای همه جانبه را طرح ریزی کند.
کودتای نرم واقعیت شومی بود که با همه تلاش کودتاگران داخلی و حمایت تمام عیار دشمنان خارجی از آنها به لطف خدای متعال و درایت شگفت انگیز ولایت و هوشیاری مردم، در نطفه خفه شد.

اما اجرای این کودتا مقدماتی نیاز داشت که از مدتها قبل کلید خورده بود.سناریوی دلخراش و هولناکی که علیرغم پلیدی، برای عده ای نقش حیاتی را ایفا می کرد.شرور ریگی و گروهک تروریستیش می توانست به خوبی نقش یکی از مهره های تامین مقدمات این سناریوی وحشت را بازی کند تا هم کسانی در داخل کشور از منافع آن بهره ببرند و همه طراحان خارجی آن به اهداف ننگین خود برسند.
کودتاگران جنگ نرم برای آمادگی بیشتر و انجام هماهنگی های لازم درون تشکیلاتی به فضای التهاب و تفرقه در کشور احتیاج داشتند تا بتوانند به دور از توجه سایرین رایزنی های لازم و مقدمات اولیه را صورت دهند.

ریگی می توانست با اجرای طرح شوم جنایت و فرار، هم فضای التهاب لازم را برای عناصر داخلی کودتا فراهم آورد و هم به نارسایی تامین امنیت و ایجاد ترس و وحشت و ناامنی دامن بزند تا عناصر قدرت طلب بتوانند با این نارسایی در راستای برنامه خود حداکثر سیاه نمایی و بهره برداری را انجام دهند.
بدین منظور شرور ریگی سالها مرزهای شرقی کشور را دچار ناامنی شدید کرد و صدها ایرانی بی گناه را کشته و یا سر بریده بود.از این جوانک خام ولی بسیار سنگدل چهره ای جهانی ساختند که دنبال دموکراسی و دفاع ار حقوق بشر است!.با پوشش خبری بنگاه های خبرپراکنی غرب، ریگی شهرت کاذب یافت و ترورهای وحشیانه خود را جهاد برای رفع موانع دموکراسی و اجرای قوانین مدافع حقوق بشر معرفی کرد!.

حمایت تبلیغاتی در شبکه های خبری جهانی و پشتیبانی از او لحظه ای قطع نمی شد و پس از سالها از ریگی عنصری ساختند که به توهم ایشان بتواند در ایجاد چالش و بحران،ترور و انفجار و موج نارضایتی عمومی در کشور موفق عمل کند.حتی تلاش شد با الحاق گروهک مضمحل شده منافقین به این تیم شرارت، پتانسیل مبارزه را در آنها تقویت کنند.

با تامل بر خیزش بر اندازی که درعرصه جنگ نرم تحت عنوان موج سبز در کشور اتفاق افتاد بی گمان گروهک ریگی روی دیگر سکه ای بود که غرب آنرا ضرب کرده بود تا به مرور نقش فعالی را برای جنبش به اصطلاح سبز ایفا کند.آنچه شرور ریگی مرتکب شد با آنچه رهبر یا رهبران فتنه سبز مرتکب شدند نسخه های راهبردی و القا شده کینه توزترین دشمنان نظام بود که بطور کاملا موازی مورد بهره برداری آنها قرار گرفت.باعث تعجب نیست که می بینیم شرارتهای علنی ریگی و فعالیت های منافقانه سبزها از یک سرچشمه، حمایت مالی،تبلیغاتی و سیاسی می شد.

آنها که ریگی جنایتکار را می ستودند جلو دار فرقه سبز را نیز تمجید می کردند و آنها که آن تروریست کوردل را نماد دموکراسی خواهی نشان می دانند، همه ی قانون گریزی ها و ساختارشکنی های جنجال گران پس از انتخابات را نیز اقدامات حامیان دموکراسی! تعریف کردند.بیانه گروه ریگی در حمایت از آشوبگران جریان فتنه و ترغیب و تشویق آنها به ادامه هنجارشکنی دلیل روشنی بر اتحاد ماهیت نامشروع فتنه گری های گروه ریگی و آشوب طلبان متعرض به ارزش های اسلام و انقلاب است.

آنچه دستگیری ریگی را توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جهوری اسلامی بسیار چشمگیر کرد و سبب باتاب گسترده جهانی شد همزمان شدن فروپاشی شعبه دوم مهاجمانی بود که شعبه اصلی آن قبلا در 9 دی و 22 بهمن توسط مردم انقلابی سرنگون شده بود.آنگاه که آحاد ملت سنگر تئوریسین های نرم را با هوشیاری تمام فتح کردند نیروهای امنیتی نیز در برابر شجاعت مردم، همتی مضاعف نشان داد تا در فاصله زمانی نزدیک، پایگاه مهمی از حامیان جریان سبز که از ارکان مهم بیگانگان بود به تسخیر درآورد و این تقارن فروپاشی از یک طرف و هم سنخ بودن دو پایگاه فتح شده، سبب اوج اقتدار کشور گردید و گرنه دستگیری این شرور در برهه ای دیگر نمی توانست چنین بازتاب گسترده ای را ایجاد کند.

این سرنوشت تلخ، پایانی درس آموز برای تفکر حزبی است که نتوانست در کشور اسلامی تفاوت حاکمیت دینی را با سایر حکومتها به درستی تشخیص دهد و با افراط های گسترده و سوء استفاده از عناوین ارزشی و واژه های لعاب یافته،بارها زمینه تعرض بیگانگان را به ارزشهای دینی و اسلامی فراهم کرد و فراموش نمودند که اصلاحات در ماهیت حکومت دینی پی ریزی شده و واقعیتی نیست که بتوان آنرا از غرب و دول استکباری وارد کرد و با علم به کژراهه خود سعی کردند با دامن زدن به خشونت،نظام را به تفاهم و تواضع در برابر خود سوق دهند.
امروز متعرضان به حیثیت نظام و همه ناآگاهان بدانند که اصلاحات تقلبی ایشان مدفون شد و امام عزیز سالها پیش موضع شفاف خود را در برابر دروغگویان آشکار کرده است:«خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد.با سرنیزه نمی شود اصلاحات کرد.با نوشتن خمینی خائن به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی شود.دیدید غلط کردید؛دیدید اشتباه کردید؛خاضع به احکام اسلام شوید...»(5)

«باز من نصیحت می کنم شماها را که تا دیر نشده است به جای خودتان بنشینید و از تحریکات عناصر فاسد که در گوش های شما مطالبی می خوانند پرهیز کنید و آنها را از خودتان برانید که من با آرامش، کسی اگر مخالفت کند با او سخت عمل خواهم کرد... مبادا این گروهک های فرصت طلب به بهانه اینکه چه شده و چه شده بخواهند راهپیمایی کنند و بخواهند آشوب کنند.محرکین آشوب را هر کسی می خواهد باشد،با قلم،با زبان،با هرچه می خواهد باشد معرفی کنند.من او را خواهم منزوی کرد... به آنها نصیجت می کنم و خاضعانه از آنها می خواهم که دست بردارند از این شیطنت ها و اگر چنانچه احساس خطر بکنم همانطوری که با محمدرضا عمل شد با همه آنطور عمل خواهد شد »(6)

حال که مدتی است غبار فتنه فرو نشسته و سنگرهای معارضین متلاشی شده و کشور روزهای شیرینی را تجربه می کند، همه ی نگاه های عدالت خواه معطوف به چگونگی برخورد قوه قضائیه با متعرضان به جان و مال و ارزش های نظام اسلامی است. خوب است که بلافاصله پس از دستگیری شرور ریگی از دستگاه قضا شنیده شد که پرونده این جنایتکار خارج از نوبت رسیدگی و به مجازات می رسد.اما این همه ی حقیقتی نیست که از دستگاه عدالت انتظار می رود.
اگر قتل و خونریزی و جنایت آشکار ریگی،عقوبت و مجازات قاطعانه و صریح در پی دارد قطعا همراهان وی در سناریوی خطرناک براندازی که رهبری هجوم نرم را بر عهده داشتند تافته جدا بافته ای نیستند که سرنوشت قضایی جداگانه ای تجربه کنند.آنان که علاوه بر جنایت و خونریزی دست به فتنه انگیزی گستره زدند و آثار «الفتنه اشد من القتل»(7) را به وضوح آشکار ساختند انتظار خلافی نیست که در سرانجام فتنه انگیزی نیز عبرت همگان شوند.
---------------------------------------------------------------------
(1) صحیفه نور،ج3،ص166
(2) همان،ج3،ص422
(3) همان،ج4،ص17
(4) همان،ج10،ص279
(5) همان،ج1،ص65
(6) همان،ج14،ص271
(7) بقره،191


ی / 701
ارسال نظرات