وقتی ثروت هم گره گشا نیست

اشاره: امروزه بسیاری از افراد علت عدم ازدواج خود را دانسته یا نادانسته نداشتن وضعیت مالی مناسب و فراهم نبودن شرایط زندگی از لحاظ مالی می دانند؛ درحالی که موارد بسیاری در جامعه می توان پیدا کرد که با وجود برخورداری از شرایط مالی مناسب، اما دل به ازدواج و تشکیل خانواده نمی دهند.
عدم تمایل برخی افراد به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، حتی در شرایط مالی مناسب، به یک پدیده اجتماعی پیچیده تبدیل شده است. این افراد ممکن است به دنبال استقلال و آزادی شخصی که توهمی بیش نیست باشند و ترجیح دهند که زندگی خود را به تنهایی به پایان برسانند.
آنها ممکن است به دنبال تحقق اهداف شخصی با زیر عناوینی همچون هدف حرفهای خود باشند و صرفا به این دلیل خاص، ازدواج را به عنوان مانعی در این مسیر تلقی کنند.
علاوه بر این، تغییرات فرهنگی و اجتماعی در جوامع مدرن، نگرشها و ارزشهای جدیدی را به وجود آورده است که بر تصمیمگیری افراد تأثیر میگذارد. برخی از این افراد ممکن است به روابط غیررسمی و تجربیات جدید و ناپسند علاقهمند باشند و ازدواج را به عنوان یک گزینه ضروری تلقی نکنند.
همچنین تجربیات منفی از روابط گذشته یا مشاهده مشکلات در زندگی مشترک دیگران نیز میتواند بر این تصمیم تأثیر گذارد. متاسفانه این پدیده نشاندهنده تغییرات عمیق در ساختار خانواده و روابط انسانی بشر امروز است که نیاز به بررسی و واکاوی های بیشتری دارد.
در همین راستا خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، با علیرضا عطاپور جوان 26 ساله ای که در رشته پزشکی مشغول به کار بوده و از وضعیت مالی مناسبی برخوردار است، گفت وگویی انجام داده که مشروح آن را از منظر خوانندگان عزیز می گذرانیم تا نگاه افراد فارق از دیدگاه دینی یا غیر دینی را مورد بررسی قرار داده باشیم.
رسا- به نظر شما مشکلات مالی میتواند علت تامه و یا علت کافی برای عدم ازدواج افراد باشد؟
بله قطعا. در زندگی مشترک هزاران مشکل کوچک و بزرگ پیش می آید که نمیتوان همزمان هم با آنها دست و پنجه نرم کرد هم با مشکلات اقتصادی کمرشکن گلاویز شد.
وقتی امام علی علیه السلام فرمودند «فقر از هر در وارد شود ایمان از همان در خارج میشود» یعنی نمیتوان با شکم گرسنه به جزئیات مهم زندگی رسید و به مسائل دیگری جز رفع گرسنگی اندیشه کرد.
اگر از دیدگاه روانشناسی هم نگاه کنیم، طبق هرم مازلو پایه ای ترین نیازهای انسان نیازهای فیزیولوژیک هستند. مانند آب و غذا و...
وقتی فردی در تأمین این نیازها مانده است، دیگر نمیتواند به سطوح بالاتر فکر کند و مشکلات دیگری را حل کند.
رسا- نگاه شما به ازدواج چیست؟
نگاه من به ازدواج نگاه اخلاقی است. یعنی رعایت خطوط قرمز طرف مقابل و خودداری از انجام هرکاری که به خود و شخص مقابل آسیب برساند و تلاش برای رشد و تعالی شخصیت خود و طرف مقابل.
رسا- نگاه شما به همسر چیست؟
همسر را میتوان پناهگاه تعریف کرد. قلبش سکونتگاهی است که وقتی از بوران حوادث و ناکامی های دنیا خسته میشویم به آنجا پناه میبریم. رفیق است که انتخاب می کنیم مابقی عمر خود را کنارش سپری کنیم و در هنگام پیری زمانی که همه تنهایمان گذاشته اند، کنار هم بمانیم.
رسا- نگاه شما به زندگی اجتماعی و ضرورت تشکیل خانواده چیست؟
به نظر من انسان عصر جدید به شدت تنها شده است. همه ما در سیاه چال های مجزای خود گرفتار شده ایم و صرفا با یک گوشی تلفن که جایگزین همدم برای ما شده، روزگار میگذرانیم.
وقتی از این تنهایی به ستوه می آییم سعی میکنیم کسی را وارد زندگی خود کنیم تا حداقل در این انزوا باهم شریک باشیم. ترس از تنها ماندن و تنها مردن انسان ها را به سمت ازدواج سوق میدهد و این کار اگر درست انجام شود هر دو نفر را از قلعه تنهایی درآورده و به اوج آسمان ها میرساند.
رسا- آیا از عواقب عدم ازدواج اطلاع کافی و کامل دارید؟
به نظر من عدم ازدواج درست در زمان مناسب، نتیجه عکس داده وانسان را تنهاتر میکند. نداشتن کسی که بتوانی عشق خود را نثار او کنی و او نیز عشق خود را نثارت کند بعد از مدتی انسان را فرسوده و افسرده میکند. در سنین بالاتر درد تنهایی جانکاه میشود و احتمال بیشتری است که انسان برای فرار از این درد به روابط سست بنیاد و فعالیت های غیر اقلانه روی آورد. لازم به یادآوری هست که عدم وجود همسر و شکل گیری روابط سالم میتواند افراد را پرخاشگر، عصبی و افسرده کند.
رسا- آیا تجربه منفی ازدواج ناموفق اطرافیان تاثیری در عدم ازدواج شما داشته است؟
بله قطعا همین طور است. وقتی با نگاه به زندگی اطرافیان، می بینم که تصمیم عجولانه و انتخاب اشتباه همسر آینده چه تبعات دردناکی می تواند داشته باشد، خواه ناخواه در انتخاب همسر و تصمیم به ازدواج سختگیرتر می شوم.
به نظر شما فضای زیست افراد و فرهنگ خانوادهها در شکلگیری نگاه درست یا غلط افراد نسبت به ازدواج تاثیری می گذارد؟
هر مدل سبک زندگی فرهنگ خاص خودش را به دنبال میآورد و هر فرهنگی نظر خود را در مورد ازدواج دارد. عموما ما انسان ها دنبال چیزی هستیم که نداریم ولی همین ها را در طرف مقابل میخواهیم. کسی که در خانواده ای با عشق و محبت اما از لحاظ مالی در مضیقه بزرگ شده به افراد ثروتمند تمایل بیشتری نشان میدهد و برعکس.
کسی که در خانواده مرفه اما از لحاظ احساسی سرد، بزرگ شده، معیار اصلی اش عشق و علاقه میشود؛ ولی باید بتوانیم ورای این نیازها و کمبودها را ببینیم و دنبال کنیم.
رسا- در گذشته، زندگی فردی برای زنان و مردان سخت یا غیر ممکن بود و تاثیر زیادی در ازدواج افراد داشت ...؟
بله. میتوان گفت جامعه نسل قبل تا حد زیادی مرد سالار بود. چنانکه نقل قول هایی هست که در گذشته ازدواج فرد را بدون رضایت فرد، همچون پدر، برادر بزرگ تر یا حتی پدربزرگ و عمو تعریف میکردند و داماد یا عروس اجازه مخالف نداشت. البته آن زمان از آن سوی بام افتاده بودیم و الان از این سوی بام.
رسا- برخی یکی از دلایل عدم ازدواج فرزندان خانوادههای پولدار را انتظارات بالای آنان و خانوادههایشان از شریک زندگی و سختگیری در تطابق با معیارهای خود میدانند... نظر شما در این باره چیست؟
برخی افراد متمول که خودشان را تافته جدا بافته از دیگران میدانند، مصداق این حرف هستند. فکر میکنند که نسبت به دیگران برتری دارند و باید با کسی وصلت کنند که آنها هم تافته جدا بافته هستند. از طرفی فرزندان این خانواده ها، چون همه امکانات برایشان فراهم است و به سبب ثروت، دور آنان شلوغ است، حس میکنند نیاز به ازدواج ندارند و این ثروت می تواند جایگزین همه چیزهایی باشد که ازدواج به ارمغان میآورد و نمیخواهند زیر بار مسئولیت و تعهد ازدواج بروند.
رسا- تغییر سبک زندگی افراد و ترس از اجرای تعهدات چه تاثیری در عدم ازدواج افراد دارد؟
امروز بسیاری از ارزش ها تغییر پیدا کرده است. در دوران قدیم، باورها بیشتر اعتماد بر مردانگی بود. حرف هایی مثل حرف مرد یکی است (بحث جنسیت در میان نیست منظور صداقت کلام و عدم وجود دروغ و غش در سخن است) و فلانی سرش برود قولش نمیرود الگوی رفتاری جامعه بود و ارزش حساب می شد. گذشتگان، به دوش کشیدن بار سنگین را نشان شرف میدانستند و از انجامش فرار نمیکردند.
به همین دلیل اگر قول ازدواج به کسی داده میشد یا میگفتند «دوستت دارم» سر آن حرف تا آخر عمر میماندند و رنج مسئولیت و تعهد برایشان شیرین بود؛ اما امروز ارزش ها برعکس شده است.
متاسفانه در عصر حاضر کسی را که با چرب زبانی و دروغ و هزار دوز و کلک بتواند سر دیگران کلاه گذاشته و تا میتواند از زیر بار مسئولیت در بررود، زرنگ میخوانیم. این فرد در جامعه امروز نماد آدم موفق شده است.
این مدل شخصیت فقط خودش برایش مهم است و ذره ای به دیگری اهمیت نمیدهد. دقیقا برعکس چیزهایی که لازمه ازدواج است.
رسا- امروزه برخی همراه با فضای کلی حاکم بر جامعه - به اشتباه - اینگونه فکر میکنند که در این دوران دیگر نمیتوان فرد متناسب با خود را پیدا کرد. به نظر شما این چنین است؟
به نظر من هرچند سخت است؛ ولی این امر ممکن میشود. انتظارات بالارفتن اوضاع اقتصادی پریشان است. کمتر کسی حاضر و لایق به دوش گرفتن تعهد است. همه این ها باعث میشود تا پیدا کردن فرد مناسب سخت باشد؛ ولی هستند کسانی که ستاره دلشان باهم جور باشد.
رسا- نقش دوستان و فضای کاری افراد در عدم ازدواج و تغییر نگاه انسانها در عدم ازدواج را چه مقدار موثر میدانید؟
در جواب این سوال باید ابتدا با شعر بگویم که:
گلی خوش بوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
اگر در محیطی باشید که افراد صادق با پشتکار و وفادار، دوستان شما باشند، شما تمایل به ازدواج پیدا می کنید و اگر در محیطی باشید که ارزش ها در به اصطلاح زرنگی و فرار از مسئولیت باشد، احتمال ازدواج کمتر و یا زیر صفر خواهد بود.
رسا- مشکل اصلی جامعهِ برخوردار و مرفه بر عدم ازدواج را در چیزی میدانید؟
متاسفانه امروزه پول تبدیل به کعبه آمال شده است. اگر مرفه باشید آدم های زیادی دورتان جمع میشوند و بعضی ها تلاش میکنند شما را برای ازدواج با فردی مشخص ترغیب کنند.
در این صورت، چند سوال مهم پیش میآید که آیا این افراد، من را به خاطر خودم دوست دارند یا به خاطر ثروتم؟ آیا اگر روزی ثروتم را از دست بدهم او هم همراه با ثروتم مرا ترک می کند؟ باید ابتدا پاسخ های این پرسش ها داده شده و برای افراد حل و فصل شود.
رسا- آیا داشتن اطلاعات عمومی کافی نسبت به ازدواج، معایب و محاسن آن از سوی افراد و یا داشتن نگاه غربی افراد نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده را موثر در عدم ازدواج خود میدانید؟
خیر. ازدواج مسئله بزرگی است و صرفا یک بُعد ندارد. هر کسی میتواند با نگرش خاص خود به موضوع نگاه کند و حداقل در یک مورد درست بگوید. همانطور که ساعت خراب در روز حداقل دو بار زمان را درست اعلام میکند.
حال مسئله چیست؟ باید کسی را پیدا کرد که زاویه نگاهش نزدیک به زاویه دیدگاه ما باشد آنوقت میشود ازدواج موفق داشت.