حقیقت ناگفته لانه جاسوسی در کتابی که تقریظ رهبر انقلاب شد
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بیش از چهار دهه از تسخیر سفارت آمریکا میگذرد، اما همچنان روایت غالب در کتابها و رسانههای جهان، روایت آمریکاییهاست. این ضعف در تولید محتوای مستند، باعث شده است تا برخی حتی ریشه تنشهای موجود با غرب را به ۱۳ آبان ۱۳۵۸ نسبت دهند.
بعد از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در روز ۱۳ آبان ۱۴۰۴ و تأکید ایشان بر مطالعه کتابهایی درباره تسخیر لانه جاسوسی، شاید این پرسش پیش بیاید که «کدام کتاب را بخوانیم؟» در این مطلب، یکی از خواندنیترین روایتها از آن روز تاریخی را معرفی میکنیم.
کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» نوشته محمد محبوبی که دارای تقریظ رهبر معظم انقلاب است، با تکیه بر انبوهی از اسناد داخلی و آزادشده غربی، سرانجام پرده از تحریفهای تاریخی برداشته و به تعبیر رهبر معظم انقلاب با یک «گزارش متقن» به قلب این رویداد میزند.
در آستانه سالروز تسخیر لانه جاسوسی، با محمد محبوبی به گفتوگو نشستهایم تا ضمن بررسی چالشهای تولید «روایت ایرانی»، به این سوال کلیدی پاسخ دهیم که آیا واقعاً تسخیر سفارت، سرآغاز دشمنی ایران و آمریکا بود یا صرفاً یک واکنش به مداخلات پنهان؟
خلأ «روایت ایرانی» از واقعه
محبوبی در ابتدای سخنان خود، به منبعیابی آثار منتشر شده در حوزه تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ اشاره کرد و گفت: کتابهایی که در این حوزه در بازار وجود دارند و در دسترس خوانندگان هستند، اغلب آثار ترجمهایاند که بهصورت خاص از نویسندگان آمریکایی به فارسی برگردانده شدهاند.
وی افزود: بخشی از این کتابها روایتهای دستاولی است که شامل خاطرات گروگانها و مقامات آمریکایی از این واقعه است و بخش دیگر نیز منابع دستدومی هستند که نویسندگان، پژوهشگران و اساتید دانشگاه به تحلیل موضوع پرداختهاند.
نویسنده «ایستگاه خیابان روزولت» وجه تمایز کتاب خود را اینگونه تشریح کرد: کمتر کتابی وجود دارد که با تکیه بر اسناد متنوعی که آزاد شده و در اختیار عموم قرار دارد، از زاویه دید جامعه ایران به این موضوع نگریسته باشد. این همان وجه تمایز کتاب حاضر با موارد مشابهی است که در بازار نشر موجود است.
تکیه بر اسناد داخلی و خارجی
محبوبی در ادامه به منابع اسنادی که برای تدوین این اثر مورد استفاده قرار گرفته است، اشاره کرد و توضیح داد: اسنادی که در این پژوهش استفاده شده، به چند گروه تقسیم میشوند و از بایگانیهای مختلفی گردآوری شدهاند. اسناد آزادشده غربی که در کتاب به کار رفتهاند، از مراکز رسمی مانند وزارت امور خارجه آمریکا، وزارت دفاع آمریکا، آرشیو ملی بریتانیا، کتابخانه ملی کانادا و آرشیو سازمان ملل به دست آمدهاند.
وی تأکید کرد: از آنجا که اینها همگی سازمانهای رسمی دولتهای مختلف هستند و بهصورت رسمی این اسناد را آزاد کرده و در اختیار پژوهشگران قرار دادهاند، و تقریباً تصویر اسناد را نیز ارائه میکنند، میتوان به صحت آنها تکیه کرد و آنها را مورد قبول دانست.
این نویسنده همچنین به منابع داخلی اشاره کرد و گفت: دسته دیگری از اسناد از بایگانیهای رسمی داخل ایران بوده که شامل سازمان اسناد ملی (بهعنوان متولی جمعآوری و نگهداری اسناد)، دفتر مطالعات وزارت امور خارجه (که اسناد دیپلماتیک را نگهداری میکند)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی است. دسته سوم نیز شامل اسناد خود سفارت آمریکا بود که در قالب کتابهای «اسناد لانه جاسوسی» بارها منتشر شده است.
نقد بزرگترین سوءتفاهم تاریخی
محبوبی در تحلیل روایات نادرست پیرامون این واقعه، بزرگترین سوءخوانش تاریخی را مطرح کرد و اظهار داشت: بزرگترین سوءخوانش یا تحریفی که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و حوادث پس از آن تا آزادی گروگانها صورت میگیرد، این است که گفته میشود سرآغاز مناقشات و تنشهای موجود در روابط بین ایران و آمریکا از این واقعه شروع شده است.
وی تصریح کرد:آنچه ما از اسناد مابین ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (یعنی ۸ ماهی که روابط دوجانبه برقرار بود) مشاهده میکنیم، این است که در این دوره، آمریکاییها تمام تلاش خود را کردند که با انقلاب مقابله کرده و منافعی که در ایران دوره پهلوی داشتند را مجدداً به دست آورند. بخشی از این اقداماتشان آشکار و بخشی قابل توجهی نیز اقدامات مخفیانهای بود که در اسناد کشف شده سفارت بهخوبی میتوان آنها را ملاحظه کرد.
او همچنین افزود که ذهنیت منفی تاریخی جامعه ایران نسبت به مداخلات آمریکا، بهویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در شکلگیری این واقعه مؤثر بوده است.
جنگ روایتها و خطر شعارزدگی
نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» با تأکید بر لزوم پاسخگویی دقیق به شبهات، بیان کرد: جنگ روایتها، علاوه بر رسانهها و مراکز تبلیغاتی، بخش مهمترش در دستگاهها و سازمانهای تولید فکر مانند دانشگاهها و اندیشکدهها جریان دارد. کاستیها در این حوزهها مشاهده میشود.
وی در نقد آثار ضعیف این حوزه گفت: بسیاری از آثاری که تولید میشود، گرایش پیدا میکند به کارهای شعاری، بدون دقتهای پژوهشی لازم و بدون روش تحقیق قابل قبول. پیامد جدی این کارهای شعاری، تبلیغاتی و نمایشی این است که چون نمیتواند پاسخگوی ابهامات موجود و تبیینکننده جزئیات باشد، مورد توجه قرار نمیگیرد و پژوهشگران به همان منابع ترجمهای از متون آمریکایی اکتفا میکنند.
او راهکار برونرفت از این وضعیت را «ورود به مطالعات عمیق و مستند» در این حوزه و حوزههای مشابه دانست.
تمایز نقش دولت و جامعه در مسئله دیپلماسی
محبوبی در پاسخ به این پرسش کلیدی که آیا اقدام دانشجویان نقض قوانین دیپلماتیک توسط ایران محسوب میشود، تأکید کرد: ما باید یک تمایز صریح بین نقش دولت ایران و جامعه ایران قائل شویم.
وی درباره موارد نقض دیپلماتیک مطرح شده، توضیح داد: مواردی که گفته میشود ایرانیها نقض کردهاند، متوجه دولت ایران است؛ برای مثال، نقض کنوانسیون وین در ۱۹۶۱ و متمم آن در ۱۹۶۳ مطرح میشود که میگوید ایران کنوانسیونها را نقض کرده و به سفارتخانه تعدی کرده است.
اما محبوبی دلایل پایبندی دولت ایران را اینگونه شرح داد: دولت ایران در آن مقطع به تمام تعهدات خود پایبند بود و حفاظت سفارت آمریکا را برقرار کرده بود؛ از جمله در ۲۵ بهمن ۵۷ که حمله گروهی از چپگرایان را خنثی کرد و در موارد متعدد تظاهرات، محافظان پرتعدادی را در محل مستقر نمود. در روز ۱۳ آبان نیز مدارک نشان میدهد که دولت از طریق کمیتههای انقلاب و شهربانی (که دولت موقت بر حفاظت توسط آنها تأکید داشت)، پایبند به قوانین بینالمللی بوده است.
او دانشجویان را «بازیگران اجتماعی» و «جمعیتی از دانشجویان» توصیف کرد که وابستگی نهادی و سازمانی به دولت نداشتند و بهعنوان یک «اقدام خودجوش» دست به کار شدند تا مواضع و اعتراض خود را به سیاستهای آمریکا اعلام کنند.
محبوبی نتیجه گرفت: از این جهت، دولت ایران قوانین بینالمللی را نقض نکرده و تا حد توانش تلاش کرده است که از سفارت محافظت کند. در حوادثی که بعد از تسخیر پیش میآید و باعث طولانی شدن ماجرا میشود، ما فراز و نشیبها و بازیگران متعددی داریم. اما دولت ایران همچنان پایبند به قوانین بینالمللی است و دانشجویان را تحویل نمیگیرد؛ چون تحویل گرفتن دانشجویان به معنای مداخله مستقیم دولت در گروگانگیری خارجی است و بار حقوقی در پی دارد.
وی افزود که دولت ایران در ادوار مختلف (شورای انقلاب و ریاستجمهوری بنیصدر) نیز تحویل نگرفت و حلوفصل نهایی مسئله به «رأی مردم» محول شد که در مجلس شورای اسلامی متجلی شد و تا تشکیل مجلس و تصویب نحوه حلوفصل، چند ماه طول کشید.
او در پایان خاطرنشان کرد: تا لحظه آخری که گروگانها تحویل هیئت الجزایری داده میشوند و از کشور خارج میگردند، آنها تا پای پرواز در اختیار دانشجوها بودند و دولت ایران آنها را تحویل نگرفت تا بار حقوقی برایش نداشته باشد.