۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۰
کد خبر: ۸۰۰۹۳۵

گزارشی از شانزدهمین پیش‌همایش «تربیت اسلامی؛ رویکرد مبنایی، تفسیری و تمدنی»

گزارشی از شانزدهمین پیش‌همایش «تربیت اسلامی؛ رویکرد مبنایی، تفسیری و تمدنی»
شانزدهمین پیش‌همایش از سلسله پیش‌همایش‌های «همایش بین‌المللی علوم انسانی اسلامی» با عنوان «تربیت اسلامی؛ رویکرد مبنایی، تفسیری و تمدنی» به همت گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شانزدهمین پیش‌همایش از سلسله پیش‌همایش‌های «همایش بین‌المللی علوم انسانی اسلامی» با عنوان «تربیت اسلامی؛ رویکرد مبنایی، تفسیری و تمدنی» به همت گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، با همکاری انجمن تعلیم و تربیت اسلامی حوزه، اندیشکده قدر و شورای عالی انقلاب فرهنگی، 27 آذر ماه در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
 
در این نشست علمی، حجت‌الاسلام محمد عالم‌زاده نوری، حجت‌الاسلام محمدجواد زارعان، حجت‌الاسلام علی‌نقی فقیهی، حجت‌الاسلام سیداحمد رهنمایی، حجت‌الاسلام سیدمحمدصادق موسوی‌نسب، حجت‌الاسلام هادی رزاقی و حجت‌الاسلام سیدنقی موسوی به ایراد سخنانی پرداختند.
 
 
حجت‌الاسلام محمد عالم‌زاده نوری، با تأکید بر اهمیت علم اخلاق، آن را علم بیان ارزش‌ها و تشخیص خوب و بد، باید و نباید، حسن و قبیح، فضیلت و رذیلت معرفی کرد و افزود: در طول تاریخ، عالمان اخلاق همواره به دنبال تبیین نظام ارزش‌های انسانی بوده‌اند و هر گزاره اخلاقی، موضوع و محمول خود را دارد که بیانگر ارزش‌ها و ضد ارزش‌هاست.
 
وی با اشاره به سابقه طولانی مفاهیم اخلاقی در آثار تاریخی، یادآور شد که در قرآن و احادیث اهل بیت نیز مفاهیم مشابهی همچون معروف و منکر، بر و اسم، تقوا و فجور، طیب و خبیث، طاعت و معصیت مطرح شده است.
 
حجت‌الاسلام عالم‌زاده نکته برجسته قرآن کریم در این زمینه را ایجاد یک تقسیم‌بندی سه‌گانه اخلاقی عنوان کرد و گفت: قرآن کریم علاوه بر دوگانه مرسوم حسن و قبیح، ضلع سوم را نیز به اخلاق افزوده است.
 
وی ادامه داد: این اقدام قرآن، افزون بر تثبیت دوگانه سنتی ارزش‌ها، توجه مخاطب را به بعد سوم اخلاق جلب می‌کند و نشان‌دهنده نگاه خلاقانه و تربیتی اسلام در حوزه اخلاق و تربیت است.
 
وی با اشاره به سوره مبارکه واقعه، افزود: خداوند در این سوره مردم را به سه دسته تقسیم می‌کند؛ دسته اول اصحاب میمنه هستند که یمن و سعادت دارند و جزو خوبان عالم محسوب می‌شوند، دسته دوم اصحاب مشئمه هستند که شومی و نکبت نصیب‌شان می‌شود و دسته سوم سابقون یا پیشتازان هستند که فاصله بسیار زیادی با سایر خوبان دارند و به عنوان مقرّبون معرفی شده‌اند.
 
 
حجت‌الاسلام محمدجواد زارعان، رییس موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت، به بررسی شبکه‌های تربیتی و حلقه‌های میانی اختصاص داشت، به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت.
 
وی با تأکید بر تفاوت شبکه‌های تربیتی اسلامی با شبکه‌های صرفاً فنی و اداری گفت: شبکه تربیتی باید معنوی‌تر و انسانی‌تر باشد و مربی‌محوری در آن نقش محوری دارد و مفهوم ولایت تربیتی در این چارچوب ماهیتی دوطرفه دارد و شامل امر به معروف و نهی از منکر متقابل بین مربی و شاگرد است.
 
رییس موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت با اشاره به روابط زناشویی نیز بیان کرد: زن و مرد نسبت به یکدیگر اثر تربیتی دارند و مفاهیمی همچون تزکیه، هدایت و رشد باید زمینه‌ساز تربیت متقابل باشند.
 
حجت‌الاسلام زارعان تصریح کرد: ماهیت تربیت، صرفاً ارتباط نیست، بلکه نوعی ارتباط خاص است که ویژگی‌هایی همچون تسلط، اقتدار، محبت و تسلیم در آن وجود دارد. حتی در تربیت‌های سکولار نیز عناصر ولایت وجود دارد، با این تفاوت که در الگوی اسلامی، این ولایت مشروعیت الهی دارد و با ارزش‌های اخلاقی و تربیتی همسوست.
 
وی همچنین به تفاوت دیدگاه‌های محققان و نظریه‌پردازان تربیت اسلامی پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: ضروری است شاخص‌هایی تعریف شود که مشخص کند یک نظریه یا دیدگاه، در چارچوب تربیت اسلامی است یا خارج از آن.
 
حجت‌الاسلام زارعان ادامه داد: تربیت اسلامی باید نه تنها در حد نظریه، بلکه در عمل نیز در جامعه و نظام آموزشی کشور مورد استفاده قرار گیرد. نظریات تربیت اسلامی باید مستند به معارف اسلامی و آیات قرآن باشند تا از برداشت‌های ناصحیح جلوگیری شود.
 
وی در پایان تأکید کرد: طراحی نظام تربیت اسلامی باید با توجه به نیازهای عملیاتی جامعه و نظام آموزشی و با تلاش پژوهشگران و دلسوزان انجام شود تا یک الگوی جامع و کاربردی در این حوزه شکل گیرد.
 
 
حجت‌الاسلام علی‌نقی فقیهی، دانشیار گروه علوم تربیتى دانشگاه قم، با رویکرد مبنایی، تفسیری و تمدنی، بر اهمیت فطرت انسانی به عنوان پایه تعلیم و تربیت اسلامی تأکید کرد.
 
وی با یادآوری مقام علامه مصباح(ره)، گفت: تربیت اسلامی بر اساس قرآن و روایات، مبتنی بر فطرت انسان است و این فطرت می‌تواند آثار تمدنی عظیمی داشته باشد. فطرت، بنیاد تعلیم و تربیت جهانی و بشری است و محدود به یک جامعه یا زمان خاص نیست.
 
حجت‌الاسلام فقیهی افزود: ویژگی مهم فطرت این است که ادراکات فطری انسان با علم حضوری قابل فهم است و خداوند در ذات انسان، علم به خوبی‌ها و بدی‌ها را الهام کرده است. این مسئله معیار مهمی برای فقها در تشخیص صحت احکام است؛ اگر حکم با فطرت انسان منطبق باشد، استنباط درست است و اگر منطبق نباشد، نادرست خواهد بود.
 
وی تأکید کرد: با توجه به این مبنا، تعلیم و تربیت اسلامی باید بر اساس فطرت انسان شکل گیرد تا به ویژگی‌های ذاتی انسان‌ها توجه کند و بتواند انسان‌های مؤمن و با فضیلت را تربیت کرده و زمینه‌ساز تمدن اسلامی شود.
 
حجت‌الاسلام فقیهی با بیان اینکه ویژگی‌های فطرت انسانی همواره ثابت و غیرقابل از بین رفتن است، گفت: شناخت فطرت به ما امکان می‌دهد تا ارزیابی کنیم قوانین و ضوابط ارائه‌شده توسط جوامع مختلف انسانی و سعادت‌بخش هستند یا خیر. اگر فطرت به درستی شناخته شود، سودمندترین علوم در حوزه تعلیم و تربیت به دست آمده است.
 
 وی افزود: فطرت، پایه همه اصول و مبانی تعلیم و تربیت است و رابطه آن با اهداف، روش‌ها و فنون آموزشی روشن‌کننده مسیر تربیتی صحیح است. هر هدف، هر اصل و هر روشی باید از معدن طیب فطرت انسان برآمده باشد تا نظام تربیت، درست و کامل باشد.
 
حجت‌الاسلام فقیهی در ادامه با استناد به حدیث امام صادق علیه‌السلام تصریح کرد: تمام اصول و فروعات تربیت باید با معدن طیب انسانی هماهنگ باشند و اگر این هم‌خوانی حفظ نشود، نظام تربیتی ناقص خواهد بود. بنابراین، فطرت معیار اصلی تشخیص هنجار از نابهنجار و خوب از بد است.
 
 
حجت‌الاسلام سیداحمد رهنمایی، عضو گروه تعلیم و تربیت مؤسسۀ امام خمینی(ره)، به تبیین ظرفیت فلسفه تربیتی اسلام در فرایند تمدنسازی با تأکید بر اندیشه‌ها و آثار مرحوم علامه مصباح یزدی پرداخت.
 
وی با اشاره به آثار متعدد علامه مصباح، گفت: در هر نظام فکری، فلسفه تربیتی نقش کلیدی در فرایند تمدن‌سازی دارد و اصول و نظریه‌های آن باید زمینه‌ساز تربیت افرادی باشد که بتوانند تمدن را ایجاد و استمرار دهند.
 
حجت‌الاسلام رهنمایی افزود: از منظر علامه مصباح، نظام تربیت سیاسی اسلام توانمندی بالایی برای ایجاد و گسترش تمدن اسلامی دارد و کارکرد این نظام در تمدن‌سازی نوین جهانی بسیار مؤثر است.
 
وی تأکید کرد: نظام آموزشی باید فراتر از اهداف کوتاه‌مدت عمل کند و نسل‌هایی تربیت کند که با دانش، اقتدار و توانمندی لازم قادر به ایجاد تمدن باشند. این نگاه باید از مهدکودک تا دانشگاه و جامعه عمومی دنبال شود.

عضو گروه تعلیم و تربیت مؤسسۀ امام خمینی(ره) با اشاره به اهمیت تربیت اسلامی در ایجاد نسل‌های فعال و تمدن‌ساز، گفت: تربیت باید نه تنها برای زندگی در جامعه بلکه برای کنشگری مؤثر در جهت تعالی تمدن آماده کند. هدف اصلی، تربیت فرد فعال و انسانی است که بتواند در ساخت تمدن جهانی نقش مؤثر ایفا کند.
 
حجت‌الاسلام رهنمایی هفت مؤلفه کلیدی فلسفه تربیتی تمدن‌ساز را برشمرد و تأکید کرد: این اصول می‌تواند مسیر تربیت انسان‌های مؤمن، خلاق و پیشتاز را مشخص کند. 
 
وی این مؤلفه‌ها را شامل توجه به کمال نهایی انسان و قرب الهی، ایجاد رابطه میان اخلاق و علم و تلفیق دانش با معنویت، ملازمت تربیت با ارزش‌های اسلامی و انسانی، نقش خانواده و جامعه در فرآیند تربیت، آموزش توانایی‌های مدیریتی و رهبری در سطوح فردی و کلان، ترویج تفکر نقاد و خلاق با رویکرد نوآوری و نقش رهبری ولایت، به ویژه تحت زعامت ولی فقیه جامع‌الشرایط، در هدایت و راهبری تمدن‌ساز دانست.
 
 
حجت‌الاسلام سیدمحمدصادق موسوی‌نسب، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره)، به ارائه بحثی با عنوان «نقد معرفت‌شناختی نظریه سازنده‌گرایی» در یادگیری پرداخت و این نظریه را از منظر انسان‌شناسی تربیتی مورد بررسی و نقد قرار داد.
 
وی با بیان اینکه نظریه‌های یادگیری از رفتارگرایی و شناخت‌گرایی عبور کرده و امروز عمدتاً به سازنده‌گرایی منتهی شده‌اند، اظهار داشت: نظریه سازنده‌گرایی به‌عنوان آخرین نظریه مسلط در حوزه یادگیری، تأثیر گسترده‌ای بر روان‌شناسی تربیتی و روش‌های آموزشی گذاشته و بسیاری از دلالت‌های تربیتی و آموزشی امروز، به‌ویژه روش تدریس اکتشافی، مبتنی بر این مبنای معرفت‌شناختی است.
 
حجت‌الاسلام موسوی‌نسب با تأکید بر اینکه پذیرش هر روش تدریس، متوقف بر پذیرش مبانی نظری آن است، افزود: وقتی روش‌های سنتی کنار گذاشته می‌شوند و روش اکتشافی توصیه می‌شود، این تغییر مبتنی بر پذیرش پیش‌فرض‌های معرفت‌شناختی سازنده‌گرایی است؛ ازاین‌رو لازم است این مبانی به‌دقت مورد واکاوی و نقد قرار گیرند.
 
وی این بحث را مرتبط با انسان‌شناسی تربیتی دانست و تصریح کرد: نظریه سازنده‌گرایی تنها به حوزه یادگیری محدود نیست، بلکه به انسان‌شناسی در تعلیم و تربیت نیز پیوند می‌خورد و از این جهت، بررسی آن اهمیت بنیادین دارد.
 
این استاد حوزه تعلیم و تربیت با اشاره به پیشینه تاریخی این دیدگاه گفت: رگه‌های اولیه سازنده‌گرایی را می‌توان در اندیشه‌های ایده‌آلیستی فیلسوفانی چون افلاطون، سقراط و ارسطو مشاهده کرد؛ دیدگاهی که گاه حقیقتی فراتر از ادراکات ذهنی انسان قائل نیست. با این حال، صورت‌بندی جدید این نظریه با آثار پیاژه، ویگوتسکی و روان‌شناسی گشتالت شکل گرفت.
 
وی سازنده‌گرایی را مولود نظریه شناختی پیاژه دانست و افزود: از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، به‌ویژه در آموزش علوم، سازنده‌گرایی اجتماعی و به‌ویژه نوع رادیکال آن به نظریه مسلط تبدیل شد و به‌تدریج به‌گونه‌ای القا شد که گویی راه بدیل دیگری در آموزش وجود ندارد.
 
حجت‌الاسلام موسوی‌نسب با اشاره به تعریف مشهور ارنست فون گلاسرز، گفت: در این دیدگاه، دانش امری ساخته‌شده توسط فرد و حاصل تعامل او با محیط تلقی می‌شود. بر اساس این مبنا، معنا و معرفت نتیجه تجربه‌های فردی است و حقیقتی مستقل از ذهن برای آنچه در ذهن شکل می‌گیرد، فرض نمی‌شود؛ این همان نقطه کانونی سازنده‌گرایی رادیکال است که نیازمند نقد جدی است.
 
وی افزود: در برخی تعابیر سازنده‌گرایان این پرسش مطرح می‌شود که چه کسی گفته در خارج حقیقتی وجود دارد؟ این نوع بیان‌ها بسیار حساس و تعیین‌کننده است و لازم است نسبت به آن موضع علمی و معرفتی روشنی اتخاذ شود.
 
 
حجت‌الاسلام هادی رزاقی، عضو گروه تربیتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، در شانزدهمین پیش‌همایش، همایش بین‌المللی علوم انسانی اسلامی که امروز در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد، با موضوع ضرورت شناخت علوم انسانی رایج به‌عنوان شرط لازم تولید علوم انسانی اسلامی با بیان اینکه این بحث نیازمند پرداختی مبسوط‌تر است، خاطرنشان کرد: برای تولید علوم انسانی اسلامی، باید نسبت میان این علوم و پایه‌های معرفتی آن‌ها به‌دقت بررسی شود. پرسش اصلی این است که آیا می‌توان بدون شناخت علوم انسانی رایج، صرفاً با مراجعه مستقیم به منابع اسلامی، علوم انسانی اسلامی تولید کرد یا خیر.
 
وی افزود: کسانی که بر ضرورت شناخت علوم انسانی موجود تأکید دارند، استدلال‌هایی دارند که باید به‌صورت روشمند بررسی شود؛ همچنین باید روشن شود که این شناخت در چه سطح و با چه حدودی لازم است.
 
عضو گروه تربیتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) یکی از مهم‌ترین دلایل ضرورت شناخت علوم انسانی رایج را مسئله‌شناسی دقیق دانست و گفت: اگر بخواهیم مسائل علوم انسانی را به‌درستی تشخیص دهیم و بفهمیم، ناگزیر از آشنایی عمیق با علوم انسانی موجود هستیم. این مسئله‌شناسی دست‌کم به دو معنا قابل طرح است.
 
وی در توضیح این دو معنا تصریح کرد: نخست آنکه در علوم انسانی موجود، مسائل متعددی مطرح شده که اساساً در معارف دینی یا در فضای ذهنی سنتی ما سابقه نداشته است. این مسائل، امروز جامعه بشری را درگیر کرده‌اند و کسی که قصد تولید علوم انسانی اسلامی دارد، باید این پرسش‌های نوپدید را بشناسد، حدود آن‌ها را درک کند و جایگاه معرفتی‌شان را تحلیل نماید.
 
حجت‌الاسلام رزاقی با اشاره به نمونه‌هایی از این مسائل افزود: در حوزه روان‌شناسی، به‌ویژه در رویکرد رفتارگرایی که یکی از مکاتب گسترده و تأثیرگذار در فضای علمی بوده، مفاهیم و مسائل متعددی شکل گرفته که همچنان در نظام‌های آموزشی و تربیتی جهان حضور فعال دارند.
 
وی ادامه داد: مفاهیمی مانند محرک، شرطی‌سازی، پاداش و تنبیه از جمله موضوعاتی هستند که شناخت دقیق آن‌ها برای هر پژوهشگری که قصد تولید علوم انسانی اسلامی دارد، ضروری است. اگر این مفاهیم و حدود آن‌ها به‌درستی شناخته نشوند، مواجهه ما با آن‌ها خام، ناپخته و غیرواقع‌بینانه خواهد بود.
 
عضو گروه تربیتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) تأکید کرد: در غیر این صورت، ممکن است پژوهشگر در فضایی ایزوله و بسته سخن بگوید، در حالی که فضای علمی و آموزشی جامعه به‌شدت تحت تأثیر همین مفاهیم و نظریه‌ها قرار دارد و نادیده گرفتن آن‌ها نشان می‌دهد که ما از متن واقعیت علمی فاصله گرفته‌ایم.
 
 
 
حجت‌الاسلام سیدنقی موسوی، عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان،  با موضوع «تبیینی از شبکه ولاء تربیتی با تاکید بر حلقه‌های میانی» به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت و با تأکید بر اهمیت وجوه اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی نظام تربیت رسمی، به مسئله حکمرانی تربیتی و توزیع اقتدار در تربیت اشاره کرد.

حجت‌الاسلام موسوی با اشاره به مسائل روز در تعلیم و تربیت، از جمله بحران‌ها و رویکردهای «اوکراینی تربیتی»، بر ضرورت پرداختن به این موضوعات با نگاه‌های فقهی و فلسفی بومی تأکید کرد.

به گفته وی، الگوی حکمرانی تربیتی اسلامی دارای خصیصه‌هایی است که مهم‌ترین آن‌ها شبکه‌مندی و کنشگری مرزی یا همان «حلقه‌های میانی تربیت» است. در این چارچوب، هدف این الگو، تسهیم اقتدار تربیتی و تقویت آتوریته و سندیت مرجعیت در فرآیند تربیت است.

عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان، تربیت را ارتباطی مستمر و انسانی میان معلم و شاگرد دانست و اظهار داشت: فلسفه اسلامی این ارتباط را به عنوان پیوندی میان دو نفس با ویژگی‌های اخلاقی و هدایتگری تلقی می‌کند. 

وی همچنین تربیت را در قالب ولایت تعریف کرد و با اشاره به ادبیات قرآنی، ولایت تربیتی را شامل محبت، مسئولیت و هدایتگری دانست که کارکردهای اخلاقی، نهادی و معنوی دارد.

حجت‌الاسلام موسوی تأکید کرد: با این نگاه، ارتباط تربیتی نه تنها یک فرایند آموزشی، بلکه زمینه‌ساز شکل‌گیری حکمرانی تربیتی و تقویت شبکه‌های انسانی میان بازیگران تربیت است.

وی در ادامه مباحث خود توضیح داد که ارتباط تربیتی میان معلم و شاگرد را می‌توان نوعی ولایت دانست، ولی این ولایت به معنای دقیق با مفاهیمی همچون آتوریته معلم یا مرجعیت و سندیت کاملاً یکسان نیست، بلکه در سطحی کلی و فی‌الجمله با آن‌ها ارتباط دارد.

عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان با استناد به فقه تربیتی اسلامی، محورهای طولی و عرضی این ولایت را تشریح کرد و در بعد طولی، مسئولیت تربیت کودک بر عهده والدین، جد پدری و دیگر حلقه‌های مرتبط تا حاکم امت امتداد دارد و در بعد عرضی، نهاد خانواده، نهاد علمای دین و نهاد مردم به طور همزمان در فرآیند تربیت ایفای نقش می‌کنند. 

وی با تاکید بر اینکه در فقه اسلامی، تربیت همواره متولی دارد و هیچ وضعیتی اجازه ترک مسئولیت تربیتی را نمی‌دهد افزود: با توجه به این رابطه طولی و عرضی، ضرورت شبکه‌بندی تربیت در جامعه اسلامی روشن می‌شود. برخلاف الگوهای سکولار که توزیع اقتدار و حق نفوذ تربیتی را تنها از منظر تکنیکال و افقی بررسی می‌کنند، در الگوی اسلامی، تربیت همواره با هدایت و ارزش‌های قدسی پیوند دارد و شبکه‌بندی آن با نگاه الهی و اخلاقی انجام می‌شود.

ارسال نظرات