۲۸ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۷:۳۰
کد خبر: ۸۴۲۴۹
یادداشت رسیده

کودتای 28مرداد از الطاف خفیه

حاج حیدر رحیم‌پور ازغدی
حيدر رحيم پور ازغدي

من از جان فدایان نهضت نفت بودم و یار جدی فقیه کاشانی و مصدق و شهید نواب و با سن کم خود از پیش تازان. تا آن‌جا که چون کودتا اتفاق افتاد آرزو می کردم مرده بودم و نمی‌دیدم که کفتارها و سگ‌های وحشی به جان نهضت‌مان افتند. هرگاه که در روزنامه‌ها عکسی از سر آن کنسرسیوم را می‌دیدیم و یا خبری را می‌خواندم همان حالتی به من دست می‌داد که به مردان بوسنی در لحظاتی که صرب‌های وحشی به کشور و ناموسشان هجوم آوردند. هرگاه با یکی از بیگانگان یا عاملان داخلی کودتا روبرو می‌شدم با خود می‌گفتم ترسو بکشش تا تو را هم بکشند و دیگر چنین صحنه‌ای را نبینی. لیکن پس از حرکت اسلامی ریشه کن دشمن دانستم" العبد یدبر و الله یقدر"و کودتای 28 مرداد چه رحمتی برای ایران و ایرانیان و مسلمانان جهان بوده است؛ و چه خساراتی برای غرب به خصوص آمریکای مهاجم و وحشی به بار آورد و از جان و دل به مفهوم جمله "الطاف خفیه" که در چنین شرایطی امام بر زبان می‌آوردند پی بردم.
عبارتی است که "تعرف الاشیاء باضدادها" به ارزش هر چیزی آن‌گاه پی می‌برید که آن را با ضد خود مقایسه کنید و سرنوشت ایرانی که، در آن کودتای 28مرداد اتفاق افتاد آن‌گاه مشخص می‌شود که امروز اوضاع ایران را با مصری که انقلاب آن زیباتر از همه انقلاب‌های جهان روز بود مقایسه کنید، در مصر کودتا نشد و حکومت رسمی با تشریفاتی رسمی جنازه ناصر را تحت سرپرستی دو نفر از معاونان انور سادات و حسنی مبارک به خاک سپرد. نخست در کمال آرامش و تجلیل انور سادات به جای ناصر نشست و پس از ترور انور سادات به دست افسر آزاده و جوانمردی، حسنی مبارک بی هیچ وقفه و آسیبی نیز جایگزین او شد. اینک از شما می‌پرسم؟ امروزه در جهان کشوری به خواری و زبونی و مظلومی مردم مصر در صحنه گیتی وجود دارد؟ و یا می‌توان نقطه ضعفی برای ایران و ایرانیان پیدا کرد. عزیزی سر آمد آزادی‌خواهان غیرمذهبی جهان، فیدل کاسترو و به راستی انقلابی، در بستر و دوران آرامش پیرامون عظمت انقلاب ایران ده مقاله می‌نویسد؛ که متاسفانه هیچ یک از ارتباطات ما آن‌ها را ترجمه و در ایران نشر نداده‌اند. از شما می‌پرسم آیا رئیس جمهور دیگری هم در جهان یافت می‌شود که در مرکز آمریکا رئیس جمهور آن‌جا را که همه رؤسای جمهور جهان پیش او کرنش می‌کنند به باد تحقیر بگیرد. و آیا در همه جهان ملتی به سرفرازی ملت ایران دیده می‌شود، و اگر نه، باید در یابیم کودتای 28 مرداد از الطاف خفیه بوده‌است و این کودتا، ملت ایران را آماده پذیرش حرکت اسلامی جهان‌گیر ساخت. و حرکت 42 خرداد بازتابی از خشم رهبر انقلاب و مردم ایران بود.
چه مهاجمان پس از کودتای 28 مرداد تا آن‌جا گستاخ شدند که فقیهی از فقهای آل محمد (ص) به خشم آمد و برانگیخت و امتش "ولی شناس" گردیدند. چه اگر آن کودتا پا نگرفته بود اینک ایران هم مصری بود. البته فرهنگ "امامت باوری" هم نقشی دارد. زیرا چنان که دیدید افغانستان هم پس از بیرون راندن شوروی از کشور خواست بر پایه دین حکومت کند، لیکن به اقتضای این که آدمی خلیفه الله می‌باشد و هرکس می‌تواند ادعای خلافت کند ساختاری را در کشور آفریدند که زمینه‌ساز ادعای اعلمیت طالبان گردید و سپس افضلیت سربازان ناتو در افغانستان. پیرامون افغانستان سخنی نمی‌گویم، فقط بیان این مطلب که یا از تشکیل حکومت دینی صرف نظر کنند و یا همگان در جنبه‌های سیاسی و اجتماعی از فقه حنفی و شافعی پیروی و اصل امامت را بپذیرند، چه در غیر این صورت روزی بر آنان امویان و روزی آل‌مروان و روزی عباسیان حکومت خواهند کرد و مصائب به آن‌جا می رسد که آرزوی حکومت سلطان عادل لامذهبی را بکنند و یا امیری، سکولار را بپذیرند.
آری کودتای 28 مرداد نه تنها برای ایران و ایرانیان از الطاف خفیه بود،که برای همه در بندهای سیاسی گره‌گشا و برای هر انقلابی آموزگار.


903/ی701
ارسال نظرات