نگاه مقارن به فلسفه های معاصر از نوآوریهای علامه طباطبایی در حکمت متعالیه است
بیست و چهارم آبان سالروز رحلت علامه طباطبایی است که در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و حکیمی الهی مطرح است.
درخشش او در صحنه تفسیر و عرضه حکمت، گرچه سایر ابعاد علمی آن بزرگ را تحت الشعاع قرار داده است، ولی جایگاه علمی او در سایر رشته های معارف اسلامی، چون فقه، اصول، رجال، حدیث و علومی چون جبر و مقابله و هندسه و حساب استدلالی و هیئت قدیم و جدید و فنون ادب فارسی و مباحث تاریخی و اجتماعی و مبانی و نظریات مکاتب مادی، بسیار چشم گیر است.
این ظرفیت و درک مقتضیات زمان و نیازهای محیط علمی و اجتماعی اوست که برخی از ابعاد علمی و تفسیری او را تبلوری فزونتر بخشیده است.
علامه، گرچه در فضای علمی حوزه های دینی، راه تکامل علمی و عرفانی و اخلاقی خود را پیموده بود، ولی هرگز به علوم حوزوی اکتفا نکرد و نگاه تحقیق و تدریس و تدوین خویش را به آنچه پیشینیان منحصر داشته بودند، محدود ننمود واز واقعیات زمان و نیازهای امت اسلام غافل نگردید و با کسب علوم و اطلاعات گسترده، خود را برای ایفای رسالت الهی و اجتماعی و دینی مهیّا ساخت.
حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا به تبیین سیره علمی علامه محمد حسین طباطبایی پرداخت و به نظریات نوین علامه در بحث فلسفه و تفسیر اشاره می کند که نوشتار ذیل حاصل این گفت و گو است.
علامه طباطبایی ازعالمانی است که نقش وافری در تبیین علوم عقلی و فلسفی داشته است، لطفا حرکت علمی علامه را در بخش حکمت متعالیه تبیین کنید؟
علامه طباطبایی (ره) از شخصیت های علمی نادر زمان است که در طول زندگی خود شاگردان زیادی را تربیت داد. علامه نقش خط شکن را در فضایی که بن بست ایجاد شده بود، ایفاء کرد و توانست فلسفه ملاصدرا را که اوج فلسفه اسلامی است بارور سازد.
وی به لحاظ تسلط و احاطه ای که بر مکتب ملاصدرا داشت، توانست از پس توصیف، ارائه و تقریر حکمت متعالیه برآید و در مقام تقریر که به معنای استوار سازی است، حتی فراتر از آنچه ملاصدرا بیان کرده بود، بگوید و در مواردی که نقص هایی وجود داشت، مبانی فلسفه مدرسه ملاصدار را تکمیل و تنقیح کند.
علامه طباطبایی توانست فلسفه ملاصدرا را به حوزه های ناگشوده بگشاند و مبانی حکمت متعالی را به حوزه های جدید تسری دهد.
وی آگاهی کاملی نسبت به مکاتب معاصر و خاستگاه های آن داشت و توانست شبهات، نگاه های منفی و مبانی منفی ساز را کشف و از فلسفه ملاصدرا پلی به این مسائل بزند که ناظر به معرفت شناسی، ادراک شناسی و ذهن شناسی است.
علامه توانست یک سری مباحث عمیق را بر پایه مبانی فلسفی ملاصدرا بنیان گذارد که در کتاب روش رئالیسم شاهد این نوآوری ها هستیم.
همواره در جوامع علمی، یک اندیشمند با درجه ابتکارات خود مورد توجه قرار می گیرد و این تولید علم و بسط جریان فکری است که جایگاه یک شخصیت علمی را نشان می دهد، علامه طباطبایی (ره) چه نقشی در تولید علم ایفاء کردند؟
علامه طباطبایی از جمله عالمان دینی است که با داشتن قدرت تحلیل بالا نسبت به مبانی اسلامی و مسائل اجتماعی، در جایگاه یک نظریه پرداز دینی خوش درخشید.
یکی از سختترین بحثها در دینپژوهشی شناخت جنبههای اجتماعی به صورت موزون، منظم و روشمند است که این شاخصه در کتاب های عربی و فارسی علامه هویدا است.
علامه طباطبایی در ارتباط با مسائل فقهی، فلسفی، فرهنگی و اخلاقی به این مساله توجه دارد که باید بین شریعت ثابت و جهان متحول جمع کرد و ارتباطی ایجاد کرد که استاندارد باشد.
نگاه روش ساز علامه در این بحث، نظریه ای ایجاد کرد که حوزه های علمیه تا به حال کمتر به آن توجه کرده در حالی که در فقه اجتماعی بسیار کارگشا است.
درباره نوع نگاه علامه طباطبایی به مسائل اجتماعی یک مصداق را تشریح کنید.
از آنجا که اسلام باید به درون جامعه بیاید و با توجه به نهادهای موجود جامعه فعال شود، شناخت نهادهای جامعه بسیار ضروری است که شاخص اصلی و فعال در نگاه علامه طباطبایی به جامعه، نهادنگری است.
وی توانسته است از مجموع مباحث نظری و اعتقادی به زن، نگاهی منطبق بر واقعیت های اجتماعی از نقش و جایگاه زنان ارائه کند و نسبت زن با مرد، بحث مساوات و حقوق مربوط به کار، مالکیت و ... را ارائه دهد.
علامه توانسته است با قلمروشناسی دقیق و بدون ایجاد ابهام، نقش زن را به خوبی تبیین کند و از این رو قوامیت مرد نسبت به زن را به صورت موسع تفسیر و تبیین نمی کند بلکه در قلمرو خاصی لحاظ می نماید تا نگاه حاشیه به بانوان ایجاد نشود.
در بحث آزادی، نگاه بسیار تفصیل یافته، دقیق و تفکیک شده ای دارد که در ذیل آیه لا اکراه فی الدین، به ماهیت شناسی آیه روی آورده و مباحث دقیقی را به رشته تحریر درآورده است.
علامه طباطبایی به صاحب تفسیر المیزان شناخته شده است، لطفا رویکرد علمی و روش ایشان در بحث تفسیر را بیان کنید.
در بحث های تفسیری سال ها تکرار و حرف های یکسان حاکم شده بود، اما علامه با ایجاد روش جدید و بیان مطالب نو توانست تحول عمیقی در دانش تفسیر ایجاد کند.
تفسیر المیزان نشانه احاطه بالای علامه و محصول جامعیت و رفت و برگشت های وی در بین علوم گوناگون بود.علامه با وجود اینکه یک فیلسوف و متکلم و فقیه و اصولی است، سعی می کند تا از هر آگاهی برای تفسیر قرآن استفاده نماید و البته این روش ها به صورت بارز نمود نداشته باشد، به گونه ای که در تفسیر المیزان در بخش روایات تصور میشود نویسنده یک راوی است و در بحث تفسیر، تنها یک مفسر است.
نکته دیگر در بحث تفسیر، تبیین رابطه بین کتاب و سنت از سوی علامه است که بر اساس این نظریه، تمامی نظریات پیشین با چالش مواجه می شود. توضیح اینکه در ماهیت تعامل و مناسبت قرآن و حدیث نظریاتی همچون تفسیر، تغییر و... وجود دارد که علامه نظریه تفصیل را مطرح می کند یعنی قائل هستند قرآن بیان است و ابهامی ندارد تا روایات بخواهد آن را تفسیر کنند اما در قرآن شقوق یک مساله بیان نشده است که روایت نفش تفصیلی دارند. نظریه تفصیل ناشی از ذهن سیستماتیک علامه است که شبهه و ابهام سایر نظریات را ندارد.
علامه طباطبایی شخصیتی جامع است که سخن گفتن از او می تواند راهی روشن فراروی دانش آموختگان علوم اسلامی ترسیم کند، به نظر شما حوزه های علمیه چه نقش و وظیفه ای نسبت به علامه طباطبایی و آثار ایشان دارند؟
یکی از آسیب هایی که در جوامع علمی مشهود است، سپری شدن زمان در فهم و توجه به آثار بزرگان علمی است. متاسفانه باید گفت اندیشه های علامه نیز از این آسیب دور نمانده است و مورد بی توجهی قرار گرفته است که اگر حوزه برای به متن قرار گرفتن آن تلاش کند می تواند چرخش تولید علم و شتاب به سمت نظریه پردازی را تسریع کند.
حوزه های علمیه باید برای استفاده بیشتر از آثار علامه و پیگیری روش های علمی وی به خصوص نگاه روشمند علامه به جامعه بکوشند و توجه داشته باشیم که برخی از نظریات ایشان میتواند نقطه شروع بسیاری از مباحث جدی باشد.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزاریم./909/گ403/ع