بزرگ شدن کودکان، پیر شدن جوانان و مرگ پیران یعنی ناپایداری عمر و بیوفایی دنیا و گذر زمان
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام جواد محدثی در مطلبی با نام «جهان اشارات» که در نشریه پنجره منتشر شده، آورده است: برای هرکه هوشمند باشد و آگاه، این جهان پر از رمز و راز و اشاره و کنایه و حکمت و پندار است.
«اشارات» را کسانی درمییابند که اهل اشارت باشند و نکتهدانی و نکتهسنجی. «العاقل یکفیه الاشاره»؛ و هر اشاره: تابلویی است که حقیقتی را بازمیگوید و فلشی است که جهتی را نشان میدهد و نشانهای است که حقیقتی را مینمایاند.
خواجه حافظ شیرازی میگوید:
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
کنار جویبار «زمان» نشستهایم و گذر زمان را تماشا میکنیم، زمانیکه وقتی گذشت، دیگر برنمیگردد و چون از دست رفت، قابل بازیافت نیست. در زبان عرب، مثلی است که میگوید: «الیواقیت تشری بالمواقیت، و المواقیت لاتشتری بالیواقیب». یاقوتها را با وقتها میتوان خرید، ولی وقتها را با یاقوتها نمیتوان خرید.
آیا این حکمت، همان نیست که در این شعر آمده است:
به زر نخریدهای جان را، از آن قدرش نمیدانی/که هندو قدر نشناسد متاع رایگانی را
تا چه اندازه رمز و رازهای زمان و جهان را میشناسیم و به «رمزگشایی» میپردازیم؟
«موی سفید»، اشاره است به اینکه فرصت عمر، رو به پایان است. ضعف جسم و سستی زانو و سنگینی گوش و کاهش بینایی، گویای آن است که خداوند، نعمتهایی را که داده، یکی پس از دیگری بازمیستاند.
بزرگ شدن کودکان، پیر شدن جوانان و مرگ پیران، تابلوهای سهگانهای است که یک حقیقت را نشان میدهد، یعنی: ناپایداری عمر و بیوفایی دنیا و گذر زمان
«جوانی» یکی از این گوهرهاست که باید قدر شناخت.
جوانی، زیباترین گلی است که در «بوستان عمر» میشکوفد. اما... عمرش کوتاه است و گلبرگهایش لطیف و بسیار آسیبپذیر.جوانان اگر خود را باور کنند. تباه نمیشوند و دچار حسرت و آه نمیشوند. جوانی بهترین فصل رسیدن به «خودباروی» و «خداباوری» است. جوانان اگر از «پند پیران» و «تجربه بزرگان» بهره گیرند، کمتر دچار افسوس و پشیمانی میشوند.
آنکه «نقد جوانی» را رایگان و ارزان از کف میدهد، کولهباری از حسرت را تا دامنه قیامت باید به دوش بکشد. مگر نه اینکه جوانی، موسم «عطر افشانی» بوستان عمر و فصل شکوفهباران زندگی است؟ پس چراتاراج شود و به باد رود؟ اگر «غوغای بهار» در باغ زندگی ما برپا نشود، اگر «بلبل جوانی» بر شاخسار عمرمان ترانه زیبای «پاکی» نخواند، ما همان خزان زده سرد و خمودیم، هرچند صدها بهار بیاید و بگذرد.
کاش قدر جوانی را بدانیم. کاش «سرمایه عمر» را خرج «لذتهای زودگذر» نکنیم.
کاش «رمز و راز»های این جهان را بشناسیم!
هرکس زبان اشاره دنیا را نفهمد، با «تازیانه صراحت» روبهرو خواهد شد! /916/د103/ع