سزای سامری ها و ضراری ها
هادی الیاسی
خبرگزاری رسا ـ بیان وقایع فتنهگون تاریخ در قرآن و روایات و کتابهای تاریخی و تحلیل وقایع تلخ آن راهی برای رسیدن و هدف نهایی است. هدفی که مهمتر از بازخوانی فتنه هاست که عبارت از نگرش به آموزههای فتنههای اجتماعی و سیاسی تاریخ و عبرتگیری از آنهاست.
تحلیل و بررسی آموزه های هر واقعه را مجالی جداگانه باید جست. عبرت گیری از فتنه هایی همچون فتنه سامری، فتنه مسجد ضرار، فتنه جمل، فتنه صفین، فتنه نهروان، فتنه بنی امیه، فتنه های آخر الزمان.
در این کوتاه نوشت به برخی از آموزه های این فتنه ها، البته مختصر اشاره می شود:
سرچشمه فتنه
سرمنشأ بسیاری از آشوبها و فتنههای اجتماعی، دنیا خواهی و رفاه طلبی خواص آن جامعه است. پیروی از هوای نفس و بیتقوایی عامل ایجاد بسیاری از اختلافات و آشوب هاست. اختلافی که میان علمای ادیان دیگر و اسلام پیش آمد. علمای یهود، عیسی را کنار زدند و علمای یهود و نصارا پیامبر خاتم را نفی کردند. اختلافاتی که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز پدید آمد، همه و همه به خاطر خودخواهی، حفظ منافع شخصی، قدرت طلبی و سودجویی عدهای دنیا طلب بود. «میر سید شریف جرجانی» مهمترین اختلافات پس از رحلت تا حاکمیت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را اینگونه برمیشمارد:
• «جریان قلم و دوات و کاغذ خواستن پیامبر.
• تخلف از لشگر اسامه و تمرّد از دستورات پیامبر.
• اختلاف در مسأله امامت و جانشینی پیامبر با اینکه نص صریح بر آن وجود داشت.
• اختلاف در ماترک پیامبر و فدک
• اختلاف در مسأله شورا
• اختلاف در قتل عثمان و نسبت دادن آن به حضرت علی (علیه السلام).
• اختلاف معاویه و بعضی اصحاب و کارشکنی آنها با علی (علیه السلام).
• راه اندازی جنگ جمل و مانند آن ». [1]
در جریان فتنه جمل نیز خواص، امتیازات ویژهای را از حاکمیت طلب میکردند و وقتی که نرمشی از سوی امام علی (علیه السلام) مشاهده نشد، و امام با زیادهخواهی آنان مخالفت کرد، به شورش، غارت اموال عمومی و جنگ و خونریزی روی آوردند.
شروع فتنه با اعتراض
فتنهها گاهی با یک اعتراض ساده کلید میخورد. یعنی فتنهگران در ابتدا هدف نهایی خود را بیان نمیکنند. در فتنه جمل ماجرا با اعتراض طلحه و زبیر شروع و با خارج شدن به بهانه عمره و تجمع در مکه و بیان اعتراض رسمی به حاکمیت امیر المؤمنین (علیه السلام) ادامه یافت. با فراهم آمدن زمینهها همین اعتراضات تبدیل به شورشی بزرگ شد.
انکار حقایق و تحریک عواطف
فتنهگری گاه با انکار قاطعانه حقایق و بدیهیات همراه میشود. در حقیقت قتل عثمان با تلاش فراوان طلحه و زبیر و تحریک عایشه صورت پذیرفت. با این همه آنها به سرعت این حقایق را انکار و قاتل را فرد دیگری شمردند.
فتنهگران برای دستیابی به مقاصد خود از تحریک عواطف و احساسات مردم نیز سود میبرند. همراه ساختن عایشه در سپاه جمل به عنوان همسر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) بهره برداری از عواطف مردم بود. علت اصلی استقبال مردم از لشگر فتنه در مکه، وجود عایشه در جمع فتنه گران بود. اما در طرف حق، امام علی (علیه السلام) پیشنهاد ابن عباس مبنی بر همراه ساختن ام سلمه (سلام الله علیها) همسر پیامبر در سپاه خود را نپذیرفت. قبول این پیشنهاد کمک شایانی به پیروزی میکرد؛ چرا که حضور عایشه در سپاه دشمن را خنثی مینمود. امام علی (علیه اسلام) در مواجهه با این نظر با صراحت فرمود: «من صلاح نمیبینم ام سلمه را از منزل بیرون آوریم، آنگونه که طلحه و زبیر، عایشه را بیرون آورند».[2]
جایگاه خواص در فتنه
نقش و جایگاه خواص در هنگام وقوع فتنهها بسیار مهم است. در جریان فتنه جمل وقتی امام علی (علیه السلام) مردم کوفه را به یاری طلبید، بسیاری از مردم کوفه نگاه به دهان و سخن ابوموسی اشعری داشتند. او به مردم توصیه میکرد در این اوضاع در خانه خود بمانند. [3] همچنین در زمان خلافت امام حسن (علیه السلام) معاویه با نرم کردن خواص لشگر امام حسن (علیه السلام) زمینه را برای فروپاشی سپاه امام فراهم ساخت.
عبید الله بن عباس که از خواص لشگر امام حسن (علیه السلام) بود بعد از ملاقات با عبد الرحمن سمره نماینده معاویه، فریب خورد و شبانه با تعدادی از فرماندهان خود تسلیم سپاه معاویه شد. این اقدام او باعث از هم پاشیدن سپاه امام گردید.[4]
در مواقع بروز فتنه راه صلاح برای خواص، پرهیز از سخنان دوپهلو است. ابوموسی اشعری در هنگام فتنه جمل از کسانی بود که سخنپراکنیهایی دو سویه داشت. وقتی امام حسن (علیه السلام) از طرف امیرالمونین علی (علیه السلام) برای به خدمت گرفتن مردم کوفه و بسیج آنها برای مقابله با آشوبگران به کوفه آمد، ابو موسی گفت: «همه باهم برادریم و ریختن خون یکدیگر حرام است. میترسم دو گروه مسلمان با هم درگیر همه کشته شوند و گروه سوم که اراذل و اوباشاند حاکم شوند...».[5]
پافشاری بر باطل
اصرار و پافشاری بر عقیدة باطل و عدم پذیرش سخن حق، انسان را در لبه پرتگاه سقوط قرار خواهد داد. در این هنگام غرور و تکبر زمینی سست برای فروریختن عقاید است. قدم در مسیر انحرافی اشتباهی است که با برگشت از آن قابل تصحیح است. چنانچه عدهای از فریبخوردگان خوارج با سخنان و مواضع امام و یاران امام از راه اشتباه خود بازگشتند. اما تأکید بر اشتباه، خود گناهی غیر قابل بخشش است که گاه انسان را به سرازیری تباهی سوق میدهد.
بهره گیری از ساده اندیشان
گاه فتنهجو از سادهاندیشی دیگران بهره میبرد و با پوشیدن لباس دینداری در صفوف آنان پنهان میشود. آنچنان که در جریان فتنه نهروان، عدهای در میان دینداران سادهانگار کمال بهره را برده و افکار خود را در جهت تضعیف حاکمیت اسلامی و خدشهدار کردن امامت پیریزی میکردند.
سر دادن شعارهای عوام فریبانه از شاخصهای گروه فتنهگران است. شعار ناکثین و قاسطین خونخواهی از عثمان بود. شعار مارقین و خوارج هم «لا حکم الا لله».
دشمنی با رهبری
از دیگر مشخصههای جریان فتنه دشمنی سرسختانه با ولایت است. اشتراک هر سه جریان، ناکثین، قاسطین، مارقین؛ ولایت ستیزی آنان بود. ستون فقرات خوارج ولایت ستیزی بود. سران جمل نیز عمده دشمنی خود را با ولایت میدیدند. دشمنی معاویه و خاندان امیه نیز با ولایت از امیر المؤمنین (علیه السلام) آغاز و اوج آن به کربلا انجامید.
در روایات آمده است مسجد ضرار، تکرار فتنه سامری بود.[6] مسجد ضرار همان گوساله سامری است تا مردم را از پذیرش حق و پرستش یکتایی دور سازد. این خط و خط سازی و خط بازی ها است که در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله) صورت می پذیرد، درست به همان شکلی که در زمان حیات حضرت موسی (علیه السلام) صورت گرفت.
هدف اصلی منافقان و فتنه گران مدینه در واقع امام سازی در مقابل ائمه مسلمین بود تا بعد از پیامبر بتوانند ابوعامر (او کسی است که به منافقان دستور ساخت مسجد ضرار را داد) را در جایگاه او قرار دهند و مسلمین را به سمت او بکشانند.
اگرچه دشمنان اسلام و ولایت بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تا حدودی توانستند معصومین و امامان را خانه نشین کنند اما در خاموش کردن نور خدا، هرگز موفق نبودند.
در عصر حاضر نیز عده ای بر ضد ورثه انبیاء، در صدد تبلیغ سامری های خویش اند و در مقابل مسجد ولایت در فکر ساخت پایگاه فتنه گری!
همانگونه که خداوند برای حفظ امنیت دین و رسالت خویش به موسی فرمود تا گوساله سامری را خرد کند و ذراتش را به دریا افکند و سامری را منزوی نماید به پیامبر خاتم خود نیز فرمود مسجد ضرار را منهدم سازد و زمینش را محل دفع زباله قرار دهد.
با نگاه به پیامد کار منافقان، این کمترین سزای آنهاست. اکنون نیز تکلیف در مقابل سامری های زمان چیزی جز از بین بردن دست ساخته هایشان نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. جرجانی، شرح المواقف، ج 8، ص 376؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 22.
2. مفید، الجمل، ص 239.
3. طبری، تاریخ طبری، ج 4، ص 499.
4. بلاذری، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، ج 3، ص 38.
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 41، ص 20.
6. مغنیه، محمد جواد، الکاشف، ج 4، ص 102.
701/ح