۱۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۷
کد خبر: ۱۱۰۴۸۷
به پاسداشت مقام علمی میرزای نائینی؛

حکومت و سیاست در اندیشه میرزای نایینی

خبرگزاری رسا - تألیف کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله، اولین تلاش روحانیت شیعه در عرصه نظریه‌پردازی سیاسی در دوران جدید، و پاسخ به کسانی بود که از منظر دینی با مشروطیت مخالفت می‌کردند.
حکومت و سیاست در اندیشه میرزای نایینی


محمدحسین غروی نائینی در ماه ذیقعده سال 1276در نائین متولد شد و پس از سال ها تلاش علمی به عنوان یکی از مراجع تقلید شیعه شناخته شد.

نائینی تحصیلات ابتدایی را در نائین گذراند. در هفهده سالگی به اصفهان رفت و علاوه بر فقه و اصول فقه و کلام و حکمت، در ادبیات فارسی و عربی و ریاضی نیز از محضر استادان کسب علم کرد. او در سال 1303به عراق رفت و در سامرا شاگرد میرزای شیرازی شد. نائینی در سال 1314 پس از مرگ استادش به نجف رفت و از شاگردان محمدکاظم خراسانی شد و سال‌ها در کنار او به فعالیت پرداخت.

او تدریس را در زمان حیات استادش آغاز کرد و ابوالقاسم خوئی، محمود شاهرودی، محسن حکیم، سید محمدحسین طباطبایی، عبدالحسین حلی و محمدهادی میلانی از شناخته‌شده‌ترین شاگردان او هستند.

گفته شده است گرایش سیاسی نائینی نزدیک به میرزای شیرازی و همچنین سید جمال‌الدین اسدآبادی که از دوستان دوران جوانی او به شمار می‌رفت، بوده است.

میرزای نائینی علاوه بر رشته تخصصی خود، در حکمت عملی دستی بر آتش داشت، او با آثار علمی سیاسی دوره خویش آشنا، و نسبت به مسائل دوره اول حکومت مشروطه آگاه بود و نسبت به تعرض کشورهای غربی به کشورهای اسلامی حساس بود.

میرزا محمد حسن نائینی همکاری همه جانبه‌ای در مبارزات مشروطه خواهی با آخوند خراسانی داشت، حتی برخی گفته اند که تلگراف‌ها و اعلامیه‌های رهبران روحانی مشروطه خواه نجف را ایشان انشاء می‌کردند.

او در جریان جنگ جهانی اول از جمله روحانیونی بود که بر علیه انگلیس اعلام جهاد کردند و پس از به قدرت رسیدن ملک فیصل نیز با او مخالفت کرده و انتخابات عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان را تحریم کرد و در اعتراض به تبعید شیخ مهدی خالصی از رهبران مخالفان ملک فیصل به حجاز به همراه تعداد دیگری از روحانیون به ایران مهاجرت کرد که پس از یکسال به نجف بازگشت.

وی نقش بی بدیلی در نهضت مشروطه خواهی ایران داشت و با نوشتن کتاب تنبیه‌الامة و تنزیه‌الملة که معروف ترین اثر وی نیز محسوب می شود، در ربیع‌الاول 1327یعنی پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و پیش از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان به بیان تئوری فقهی سیاسی خود پرداخت.

میرزای نائینی تا پایان عمر سرسختانه ضد استبداد و ستمگری مبارزه می‌کرد، وی از هر گونه مداخله عناصر خارجی و نفوذ بیگانه در سیاست و اقتصاد و ارتش نکوهش می کرد و می‌توان گفت که با تجدید حیات حکومت به شکل اسلامی موافق بود و به تجدد به مفهوم حکومتی آن نظر منفی داشت.

مناسک حج، وسیلةالنجاه، حواشی علی العروةالوثقی، رسالة فی احکام الخلل فی الصلاه، رسالة فی نفی الضرر، اجوبة مسائل المستفتین، رسالة فی مسائل الحج و مناسکه از جمله آثار این دانشمند جهان تشیع است.

شاهکار فقه سیاسی

تَنْبیهُ الْاُمَّة وَ تَنْزیهُ الْمِلّه، کتابـی از میرزا محمد حسین نائینی در اثبات سازگاری اصول مشروطیت با مبانی اسلام و مذهب شیعه است.

تألیف کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله، اولین تلاش روحانیت شیعه در عرصه نظریه‌پردازی سیاسی در دوران جدید، و پاسخ به کسانی بود که از منظر دینی با مشروطیت مخالفت می‌کردند.

تبیین مساله حکومت و اصول و ارکان آن برپایه دین و شریعت اسلام از بحث های جدی و جدید فکری، سیاسی در عصر مشروطیت بود که فقیهان شیعی بر آن همت گماردند، اما میرزای نائینی به طور جدی به این موضوع پرداخت و کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را به رشته تحریر درآورد. این اثر به زبان فارسی ولی با قلمی فقیهانه و عالمانه نگاشته شده و در آن اندیشه و آرای سیاسی علمای مشروطه خواه، بر اساس منابع اسلامی مدلل گردیده است.

هدف اصلی کتاب، نفی استبداد و اقامة دلیل بر درستی حکومت مشروطه، بر اساس مکتب تشیع، و پاسخ به اشکالات و شبهات مخالفان مشروطه است. نویسنده در سراسر کتاب، با دیدگاهی که اسلام را توجیه کننده استبداد و حاکمیت استبدادی می داند، به شدت مخالفت می کند. به عقیدة او منکران و مخالفان آزادی، مساوات، شورا و قانون از قوای استبدادند، از این میان به ویژه افرادی را که در زی روحانیت اند و از جهل مردم به سود خویش سوء استفاده می کنند، شعبة استبداد دینی در کنار شعبة استبداد سیاسی می داند.

کتاب شامل مقدمه، پنج فصل و خاتمه است، در مقدمه این کتاب مطالبی در بارة حقیقت استبداد و مشروطیت دولت، قانون اساسی، مجلس شورای ملی، حریت و مساوات آمده است.

فصول پنج گانة کتاب عبارت اند از: 1) پژوهش در بنیان سلطنت مجعوله در دین اسلام و توضیحِ اینکه نزد همه شرایع و حکما و عقلا سلطنت استبدادی و دل بخواهانه پذیرفته نیست و سلطنت فقط به اقامة وظایف و مصالح لازمة نوعیه محدود است 2) بحث در باره اینکه در عصر غیبت چون دسترسی به صاحب مقام عصمت ممکن نیست و نایبان عام امام (فقیهان ) نیز از اقامه وظایف حکومتی به دور مانده اند، واجب است سلطنت از شکل استبدادی به صورت تحدید استیلای جوری ارجاع گردد 3) کفایت حکومت مشروطه برای محدودساختن حاکمیت  4) بررسی شبهه ها و ایرادهایی که در بارة تأسیس حکومت مشروطه مطرح شده است 5) شرایط صحت و مشروعیت دخالت نمایندگان منتخب مردم در سیاست و وظایف .

خاتمة کتاب نیز در بر گیرنده دو بخش بررسی نیروهای استبدادی و راهکار هایی برای طرد و رفع استبداد است.

اهمیت این اثر در تاریخ فلسفه سیاسی شیعه به خصوص تاریخ نهضت های صد ساله اخیر روحانیت از یک سو، و کثرت مراجعه محققان و پژوهشگران به کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله از سوی دیگر، ما را بر آن داشت تا نگاهی به کتاب ولایت در اندیشه سیاسی میرزای نائینی نوشته حجت الاسلام سید جواد ورعی که شرحی بر نظریات سیاسی میرزای نائینی است، داشته باشیم.

اندیشه سیاسی میرزای نائینی

در مقدمه کتاب ولایت در اندیشه سیاسی میرزای نائینی می خوانیم: بدون شک هر متفکری دارای یک‏سری اصول و مبانی فکری است که نظریات و دیدگاههای او بر اساس آن اصول و مبانی قابل تحلیل و بررسی است.

نائینی که از فقها و دانشمندان شهیر اسلامی است، از این قاعده مستثنا نیست. اگرچه باید به این نکته مهم توجه شود که او قبل از آن‏که یک رجل سیاسی در عرصه اجتماع و سیاست باشد، فقیهی برجسته و صاحب مبنا در فقه و اصول است، و اساساً به عنوان یک فقیه و دین‏شناس وارد عرصه سیاست شده، آن‏گاه تجزیه و تحلیل اندیشه‏ها و آرای سیاسی او بر این محور انجام می‏گیرد، از این رو نمی‏توان به او نسبتی داد که با مبانی فکری او در عرصه فقاهت ناسازگار باشد؛ به عبارت دیگر، برخی از افکار و اندیشه‏های او در زمره محکمات اندیشه او قرار دارد و برخی از نظریات در زمره متشابهات قرار دارد که لزوماً باید متشابهات به محکمات باز گردانده شود. با مشاهده مطلبی متشابه که احتمالات مختلفی در آن داده می‏شود، نمی‏توان احتمالی را مطرح کرد که با مبانی و محکمات اندیشه او سازگار نباشد.

ادب تحقیق اقتضا دارد که در تحلیل و بررسی افکار و اندیشه افراد و شخصیت‏ها، اصول و مبانی فکری آنان محور قرار گیرد تا در توضیح نظرات وی دچار خطا نشویم.

اگر او در اثر معروف خود تنبیه‏الامةوتنزیه‏المله از مشورت، رأی اکثریت، حاکمیت ملی و امثال آن سخن گفته، هیچ‏گاه نمی‏توان تفسیری از این مقولات ارائه کرد که با اصول و مبانی فکری او در تضاد باشد، مگر آن‏که واقعاً خود او به‏گونه‏ای با صراحت سخن گفته باشد که قابل توجیه و تأویل نباشد و حقیقتاً تناقضی در گفتارش رخ داده و مرتکب خطا شده باشد. مبرّا بودن از خطا در اظهار نظر و عمل از اختصاصات معصوم است.

میرزا در اجازارت خود به شاگردانش تاکید می کند که از نوآوری‏های بی‏ضابطه و و اظهار نظرهای بی‏بنیاد تحت پوشش اجتهاد، پرهیز کنند و دانش‏ آموختگان مکتبش را از غلتیدن در این وادی برحذر می‏داشته است. پس با چنین پیش‏فرضی باید به سراغ افکار و اندیشه‏ها و آثار او رفت.

میرزای نائینی حکومت را در درجه اول منصبی الهی می‏داند که به معصوم و در درجه دوم به فقیه عادل واگذار شده، و تنها در صورت عدم دسترسی به حاکم منصوب می‏توان از نصب چشم پوشید، و این مطلب از محکمات اندیشه اوست.

از نظر نائینی تا جایی که فقیه در عصر غیبت بتواند در امرحکومت مداخله کند و محذوری در پیش‏رو نداشته باشد، نمی‏تواند از انجام تکلیف الهی‏اش صرفنظر کند، چنان‏که خود او چنین می‏کرد. در این جهت، او با فقهای دیگر حتی فقهای مشروعه‏خواه اختلافی نداشت.

تمامی فقیهان با همه اختلافی که در حوزه اختیارات فقیه در عصر غیبت دارند، بر اصل ولایت‏فقیه، لااقل دراموری که خداوند به تعطیل آنها راضی نیست و ترک و اهمال آن را نمی‏پسندد (امور حسبیه) اتفاق نظر دارند و البته از نظر نائینی نظم و نظام در زندگی اجتماعی و تدبیر و سیاست امور امت نیز از جمله آن امور است.

نائینی هیچ‏گاه در فرض امکان حضور و دخالت فقها، حتی در حدّ اذن و نظارت بر رفتار دولتمردان به خلع ید از آنان و یا کناره‏گیری ایشان قائل نبود، و به شدّت طرفدار حضور فقها به مقدار امکان و مساعد بودن شرایط در عرصه سیاست واجتماع و ادای وظیفه در این زمینه بود.

مولف در ادامه با اشاره به ولایت معصومین(ع) و شرح و بسط پیرامون این مطلب، به بحث و بررسی درباره ولایت و انواع آن پرداخته است و از ولایت مطلقه و مقیده سخن به میان آورده است و در بخش های جداگانه پیرامون ولایت در محدوده بیان حکم شرعی و قضاوت، ولایت در محدوده امور سیاسی، ولایت مطلقه در فقه و سلطنت مطلقه در ادبیات سیاسی بحث و بررسی انجام داده است.

در بخشی با عنوان ولایت فقیه می خوانیم: مروری بر تنبیه‏الامه نشان می‏دهد که نائینی گرچه مستقلاً بحث ولایت‏ فقیه را مطرح نکرده، امّا مشروعیت نظام مشروطه را به ولایت‏فقیه می‏داند و همواره تلاش می‏کند تا ارکان مشروطه را با مستند ساختن به حضور مجتهدان یا اذن ایشان مشروع‏سازد....

او چون از حاکمیت مستقیم فقها در عصرخویش مأیوس بود و حتی از نظارت مستقیم علما با تعیین هیأت نظار برای نظارت بر دولتمردان نیز ناامید بود و اقدام فقها به ‏چنین کاری را به دلیل بی‏نتیجه بودن آن موجب اهانت به‏ایشان می‏شمرد، از این رو، تن به نظام مشروطه و تشکیل مجلس‏ شورای ملی و انتخاب نمایندگانی از جانب مردم داد و برای ‏آن ‏که دخالت منتخبین ملت در اموری که دخالت در آنها از وظایف فقهای جامع‏الشرایط است، مشروع باشد، حضور تنی چند از آنان را در مجلس یا اذن دادن به آنان را از سوی فقیهی جامع‏الشرایط و تصحیح و تنفیذ آرای صادره در مجلس لازم شمرد.

در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم: آنچه مسلّم و غیر قابل تردید است، این‏که ‏نائینی هرگز به مشروطه‏ای بدون حضور مستقیم یا غیر مستقیم فقها در ارکان آن نمی‏اندیشید، چرا که در آن صورت از مهمترین رکن مشروعیتش تهی می‏شد.

تمام تلاش او این بود که بین نیابت عامه فقها که عهده‏دار مسؤولیت اداره جامعه در عصر غیبت‏اند با نظام سیاسی مشروطه سلطنتی به عنوان قدر مقدور پیوندی ایجاد کند. اگر تصدی حکومت به وسیله فقها ممکن نیست، به نحوی حضور آنان را نهادینه کند تا مشروطه سلطنتی مشروعیت یابد.

هر چند هدف اصلی او در دفاع از مشروطه تحدید استبداد سلطنت بود، اما به تحدیدی مشروع می‏اندیشید نه هر تحدیدی، و در منظومه فکری او این منظور جز با حضور فقها قابل حصول نبود. او پس از تشریح این معنا می گوید که در شرایط فعلی شیوه دیگری جز تشکیل مجلس شورا و منتخبین ملت برای تحدید استیلای جوری، وجود ندارد.

در ادامه، نویسنده به تبیین مبانی ولایت فقیه در اندیشه میرزای نائینی پرداخته است و ضمن بیان اینکه هر دو مبنای نیابت عامه فقهاء و مبنای حسبه از کلمات میرزا در تنبیه الامه و تنزیه المله بر می آید، به بررسی بخش های مختلف در رابطه این مقوله می پردازد.

در بخش بعدی کتاب، مصنف در ادامه رهگیری نظریات سیاسی میرزا نائینی به تقریرات فقهی میرزا عطف نظر دارد و می نویسد: میرزا در کتاب منیةالطالب همه روایاتی را که در اثبات نیابت فقها در عصر غیبت مورد استناد قرار گرفته، مطرح کرده و در دلالت آنها مناقشه می‏کند، تنها روایت مقبوله عمربن حنظله را برای این منظور قابل تمسک می‏یابد که هم در سؤال سائل، قاضی در برابر سلطان قرار داده شده و هم در پاسخ امام از جعل فقها به عنوان حاکم سخن گفته شده است(فانّی قد جعلته علیکم حاکماً) و حکومت در روایت فراتر از قضاوت بوده و در ولایت سیاسی ظهور دارد.

درعین حال، نائینی از این‏که مجموع این روایات بتواند ولایت‏فقیه در همه امور را اثبات کند، به طوری که
نماز جمعه نیز با اقامه فقیه تعیّن پیدا کند یا او بتواند امام‏جمعه‏ای برای اقامه آن (به عنوان واجب عینی) نصب نماید، مشکل می‏داند، ولی به هر حال، دلالت مقبوله را در میان ادله‏ می‏پذیرد.

نایینی در دومین دوره مباحث فقهی خود نیز با همین شیوه مشی کرده و ولایت عامه فقها را با استناد به مقبوله عمر بن حنظله اثبات می‏کند. بنابراین، مبنای او در مسأله ولایت‏فقیه که‏همان نیابت‏عامّه است، در همه آثار او نمایان است. چنان‏که شاگردان‏ برجسته نائینی تصریح کرده‏اند که استاد دلالت مقبوله را برنیابت عامه فقها پذیرفته است. امام‏خمینی نیز در بحث از  ولایت‏فقیه، نائینی را از جمله فقیهانی شمرده که به ولایت عامه فقها قائلند.
 
در ادامه، محقق به بیان برخی از احکام میرزای نائینی در عرصه سیاسی و اجتماعی عطف نظر کرده است و به فتوای تحریم حج، تحریم انتخابات، تحریم فرستادن کودکان به مدارس جدید پرداخته است.

حجت الاسلام ورعی در پایان کتاب می گوید: متأسفانه جامعه در طی سالهای گذشته به درد جانکاهی مبتلا شده و آن استفاده ابزاری از متفکران و اندیشمندان و گاه تحریف و تأویل افکار و اندیشه‏های ایشان به نفع جریانات‏سیاسی است، حتی در این مسیر به حریم پیشوایان معصوم نیز وارد شده و گفتار وکردار آنان به سود مطامع سیاسی گزینش و حتی تحریف می‏شود.
 
این روش علاوه بر آن ‏که ستمی در حق ذخائر فکری و فرهنگی است، جامعه را از شناخت درست آنان و نقد و بررسی افکار و اندیشه‏هایشان به منظور راهیابی به آینده‏ای روشن باز می‏دارد که ستمی بزرگتر از ستم اول است. 

وی در ادامه خاطر نشان می کند: با ملاحظه نظریات و دیدگاه‏های نائینی در آثار مختلف، روشن می‏شود که ابراز سخنانی از این قبیل که " اهمیت کار نائینی در مقابله با تفکر ولایت است که مسأله تاریخی ماست" و از باب ولایت بودن، حکومت ساخته و پرداخته روحانیان مخالف مشروطه است چقدر با افکار و اندیشه‏های این فقیه برجسته بیگانه است!

به‏نظر می‏رسد اظهار چنین سخنانی در سالهای اخیر در پاره‏ای محافل، صرفاً سیاسی بوده و هزینه کردن از نائینی در جهت ابراز مکنونات قلبی گوینده است. همچنین نائینی را منکر ولایت‏فقیه معرفی کردن نشانه بی‏اطلاعی از فقه و فقاهت و مبانی فکری نائینی است.... در حالی که او حکومت فقها را مطلوب می‏دانست، اما مقدور نمی‏دانست. میان این دو فاصله زیادی است. /909/ز502/ر

ارسال نظرات