انفعال و تحجر بزرگترین آسیب اجتهاد است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امروز شناخت درجه دوم از علوم و مطالعه و بررسی بیرونی علوم در حوزه های علمیه اهمیت بسیاری پیدا کرده است، از همین رو شاهد شکل گیری دانش هایی همچون فلسفه علوم، جامعه شناسی علوم و مباحث روش شناختی هستیم.
در بین دانش های دینی، دانش فقه همواره جایگاه ویژه ای داشته است و از لحاظ کثرت درس و بحث اساتید و طلاب و تحقیقات و پژوهش ها، گوی سبقت را از سایر دانش های اسلامی ربوده است.
اهمیت دانش فقه موجب شده تا مباحث درجه دوم به سرعت گردادگرد این دانش جمع شوند و تحقیقات و پژوهش هایی در این رابطه صورت گیرد.
در نشست روش شناسی اجتهاد که در موسسه فهیم برگزار شد حجت الاسلام والمسلمین میر باقری به نظریه پردازی در این باره پرداخت.
نبض زمان در دست فقه قرار گیرد
حجت السلام والمسلمین سید مهدی میر باقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی در این نشست علمی بیان داشت: ضرورت بحث روش اجتهاد در دوران معاصر این است که امروز با مسائل جدید با مقیاس نوین مواجه هستیم و باید این مسائل مورد بحث قرار گیرد. مهمترین مساله امروز حکومت و سرپرستی جامعه و نیز تکامل و تغییر موضوعات است.
وی بیان داشت: گاهی موضوعات خرد را جواب می دهیم و گاهی به موضوعات کلان می پردازیم. موضوعات کلان هم گاهی خرد می شود مثل بانک که یک عنصر از نظام سرمایه داری است که آن را تجزیه و تطبیق بر معاملات می کنیم اما گاهی از تکامل نظامات اجتماعی بحث می کنیم.
اجتهاد؛ ایمان، عقلانیت، تفاهم
وی با بیان اینکه نبض زمان باید در دست فقه باشد از این رو می طلبد روش اجتهاد تغییر کند، گفت: اجتهاد شیعه در طول تاریخ مبتنی بر سه رکن ایمان، عقلانیت و تفاهم بوده است.
این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: همه کارهایی که در اجتهاد می شود، اصول اساسی علم اصول که قواعد عرفی و عقلایی است و فرایند صدور و جهت صدور و دلالت و تعارض ادله و فقدان دلیل را بررسی می کند، مبتنی بر اصول کلی قاعده مندی و عقلانیت و تفاهم بین الاقران و ایمان است و این پایگاه حجیت است و استفراغ وسع در تعریف اجتهاد همین است.
وی گفت: ممکن است گاهی اجتهاد به گونه ای تعریف شود که مجتهد یهودی هم داشته باشیم چون اجتهاد فن است اما حقیقت این است که هم در قواعد تعبد به وحی و هم شان تخاطب شارع که تخاطب فرازمانی و فرا عرفی و در مقیاس عصمت است، ارتکازات اصولیون و مجتهدان دارای اثر است.
این استاد حوزه علمیه گفت: این مطلب که خطاب معصوم دارای تعارض نیست و هماهنگی دارد و می بینیم که عام و خاص را جمع می کنند در حالی که خاص از معصوم قبلی یا بعدی است و شیوه جمع در بین خطابات بین عام و خاص، حاکم و محکوم، وارد و مورود، انقلاب عرفی نشان می دهد که ایمان فقیهان اثر دارد، زیرا هیچگاه این اصول در سندهای عرفی جاری نیست به عنوان مثال اگر دو نفر دعوایشان شود یا نزاع بین المللی بین دو کشور برقرار شود آیا اینجا جای انقلاب نسبت است.
وی گفت: این قواعد اصولی ما در مقام شان تخاطب شارع است پس ایمان مجتهد لازم است، اگر گفتید سکولار ها روش شناسی برای اجتهاد بدهند این ها حذف می شود یعنی هماهنگی بین روایات از بین می رود.
این استاد حوزه علمیه بیان داشت: تعبد در مجتهدان همواره بوده است و این گونه نبوده که فقط در قواعد باشد بلکه در خود فعل استنباط حضور تعبد به صورت تحول در گمانه زنی و به صورت ابتهال در گزینش و استظهار در پردازش وجود داشته است.
وی تاکبد کرد: فقیه در اجتهاد ملاحظه نمی کرده است اما ابتهال در گزینش داشته است، از باب نمونه وقتی مجتهدی می خواهد در ماء البئر فتوا دهد، چاه خانه خود را می بندد.
این محقق علوم اسلامی، گفت: تقوای در استناد در احوال فقها بوده است و اجتهاد متقوم به این ایمان است و اینکه می گویند اجتهاد ملکه قدسیه است یعنی فن نیست و غیر مسلمان نمی تواند مجتهد شود، زیرا فضای تخاطب و فضای قاعده مند هم در فعل استنباط در اجتهاد شیعی وجود دارد.
وی اذعان داشت: مراد از تأثیر ایمان در اجتهاد این است که اگر کسی بدون ایمان اجتهاد کند فهمش برای خودش هم حجت نیست چه رسد به دیگران و بالاتر از این فقیه نیازمند ابتهال و تضرع است و فقیهی که بدون ابتهال و تضرع اجتهاد کرد ،فتوایش برای مقلدان حجت نیست، عبودیت شرط ثبوتی اجتهاد است.
این محقق علوم اسلامی بیان داشت: ما برخلاف مرحوم اصفهانی و دیگران که سیره عقلا را نسبت به همه عقلا در نظر می گیرند چه مؤمن و چه کافر معتقدیم که فقط سیره مؤمنان جزء سیره عقلا محسوب می شود. و غیر مؤمنان از عقلا نیستند ،بلکه آنان مصداق "الذی یتخطبه الشیطان من المس" (کسی که شیطان بر اثر تماس او را آشفته و دیوانه کرده است) هستند.
وی بیان داشت: در مورد لغت هم معتقدیم باید حتی فهم معنای لغت را با تعبد و ابتهال فهمید و لذا از المنجد که نویسنده آن غیر مسلمان است استفاده نمی کنیم و فهم معنای لغت را هم از قرآن و روایات طلب می کنیم.
این محقق علوم اسلامی گفت: البته استماع سخن از معصوم غیر از اجتهاد است و آن استماع حجت است و مشروط به ایمان نیست دلایل این مباحث نیز باید در جلسات دیگر مورد بحث قرار گیرد. ولی اجمالا آیاتی داریم که از آنها استفاده می شود کسانی که ایمان ندارند محروم از فهم هستند ،مثل آیه وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُورا.
وی گفت: البته دین سطحی از تفاهم را با غیر مسلمان و غیر مؤمنین دارد که آنجا هم نیازمند به سطحی از تقوا است و لذا ساحران که از آن تقوا برخوردار بودند با نشانه هایی که دیدند حق را فهمیدند و گفتند آمنا برب هارون و موسی، اما فرعون که این سطح از تقوا را نداشت حق را نفهمید و شرط فهم را نداشت.
وی در مورد تفاهم در روش اجتهاد بیان داشت: فقیهان تعبد را قاعده مند می کردند و این قاعده مندی را اول با شاگردان بعد با هم عصران به تفاهم می گذاردند و این استفراغ وسع اجتماعی است و پایگاه حجیت همین است.
این استاد حوزه علمیه قم، بیان داشت: ظرفیت تعبد و نیاز استضاعه به شرع ظرفیتی است که در شرایط تاریخی متکامل می شود. درک از شان تخاطب تغییر می کند یعنی ما شان تخاطب شارع را مدیریت همه شئون جامعه می دانیم نه جواب گویی به سوالات مستحدثه، برای فقه شأن سرپرستی دولت ها را قائل هستیم نه اینکه دولت ها ما را مدیریت کنند و بعد ما به رتق و فتق مسائل آن بپردازیم. به عنوان مثال در شرایط امروز دولت های متجدد مساله سازی کنند و بانک، پول اعتباری را درست کند و ما پاسخ گوی سوالات باشیم.
وی بیان داشت: تلقی از شان تخاطب وقتی ارتقا پیدا کند در ارتکازات فقها، استضاعه دیگری به شرع پیدا می شد پس باید این روند قاعده مند شود و بعد به تفاهم گذاشته شود و آنگاه حجت می شود.
این محقق علوم اسلامی گفت: امرو سخن از رهبری و مدیریت در سطح جهانی است که ارتکازات در ایمان فقها محدوده دیگری از استضاعه ایجاد می کند که باید قاعده مندی متناسب آن شکل گیرد و بعد به تفاهم بین الاقرانی گذاشته شود و بعد حجت می شود.
نیامند تحول در مبانی هستیم
وی بیان داشت: بحث ها پیرامون روش شناسی اجتهاد، در بخش های گوناگون دانش های فقه ، فلسفه فقه، اصول و فلسفه اصول قرار می گیرد.
این استاد حوزه علمیه بیان داشت: آنچه به نظر می آید به لحاظ مبنا باید تحول ایجاد کرد که به نظر می رسد، شان تخاطب اصلی ترین مساله اجتهاد است و همه قواعد برای ارتباط با شارع قواعد شان تخاطب است.
این استاد حوزه علمیه بیان داشت: باید ببینیم دین چیست؟ جریان شریعت است و احکامی که بر سلسله ملاکات ذاتیه است یا جریان ولایت است که می رسد به مناسک.
وی با طرح این سوال که آیا دین یک سلسله قواعد برای نظام زندگی اجتماعی بشر ارائه می دهد، گفت: نظریه مرحوم اصفهانی در حسن و قبح همین است که به نظم اجتماعی برسد اما واقعیت این نیست، دین برای ایجاد قرب الهی است و ایجاد کمال و قرب، پس باید مقیاس تغییر کند.
وی گفت: امروز مقیاس احکام موضوعات فرد است که باید واحد از فرد به جامعه تغییر کند و هم احکام از موضوعات به احکام کل متغیر و ایجاد کل متغیر تکامل پیدا کند، یعنی آن چه لازمه سرپرستی است پاسخ گویی به مسائل منفصله نیست بلکه قواعدی که جامعه را از وضعی به وضع دیگر ببرد و احکام کلی را بیان کند مطلوب است.
این استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: احکام فقه حکومتی به لحاظ حکم، متعلق، موضوع ، امتثال و صواب و عقاب با احکام دیگر متفاوت است. احکام فقه حکومتی احکام کفایی یا عینی نیست بلکه احکام متوجه به کل است و امتثال کل را لازم دارد و ثواب و عقاب مشاع را به دنبال دارد.
خطر در کمین اجتهاد معاصر نشسته است
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری بیان داشت: آسیب اجتهاد معاصر انفعال و تحجر است و خطر انفعال در مقیاس اجتهاد بزرگترین خطر برای حوزه های علمیه است و اگر از طریق توسعه بنای عقلاء یا ارتکازات عرفی یا توسعه قواعد عقلی و فضای سیستمی حرکت کنیم، روش اجتهاد سکولار می شود.
وی افزود: نگاه فردی به فقه ، تأکید بر توسعه سیره عقلا در فقه اجتماعی، تأکید بر عرفگرایی در فقه، و یا عقلگرایی در فقه نارواست و راه به جایی نمی برد و باید اصل نگاه خود را تصحیح کنیم.
این استاد حوزه علمیه قم، بیان داشت: محور اجتهاد باید توجه به شأن شریعت در سرپرستی اجتماعات و نظامات ولایی از سوی ولی الله باشد و فقه را باید متکفل اداره جامعه و ارائه نظام تکاملی اجتماعی بدانیم تا به روش متناسب با شان تخاطب دین با جامعه نایل شویم.
ادبیات بحث نیازمند بازنگری است!
حجت الاسلام والمسلمین میر باقری که با اشکالات حضار و ناقد جلسه حجت الاسلام سیف الله صرامی مواجه شده بود که این تعابیر استفاده شده دارای چه معنایی است، ضمن تشکر از طرح سوالات و وجود گوش شنوا برای شنیدن نظریه مطرح شده گفت: این مباحث پیچیده است و باید درباره آن بحث های جدی مطرح شود و می دانم فردی که نظریه ای را می دهد خودش باید ادبیات مناسب را هم سامان دهد.
حجت السلام صرامی در این نشست علمی بیان داشت: جنبه مثبت شیوه بحثهای آقای میرباقری و همفکران ایشان زمینه مباحثه را فراهم میکند ولی این اشکال را دارد که مطالب را با ادبیات جدید و واژگان تعریف نشده ارائه میدهند و ارائه بحث از این جهت با اشکال مواجه میشود.
وی ادامه داد: مرادتان از تعریف روش و اجتهاد چیست؟ و چه اختلافی با تعریف مشهور دارد؟ مراد شما از تأثیر ایمان در اجتهاد چیست؟ گرچه ما می پذیریم که اگر کسی ایمان داشته باشد پیشفرضهایی برای استنباط دارد ،اما فرد بی ایمان هم با فرض این پیشفرض ها مثل عصمت میتواند به نتیجه مشابه برسد. مراد از تأثیر عبودیت در فرایند اجتهاد چیست و اگر این تاثیر در غیر از پیش فرض هاست ،در کجا است؟
این نویسنده کتاب های فقهی و حقوقی بیان داشت: مساله تفاوت فقه فردی و اجتماعی را قبول داریم. اما این که اعتقاد به سرپرستی نظامات اجتماعی و تکامل اجتماعی در فرایند اجتهاد اثر دارد باز به چه معنا است؟
وی بیان داشت: اینکه اجتهاد یا علم اصول را علم قدسی میدانید به چه معناست؟ برعکس علم اصول علمی کاملاً عرفی است و اگر مباحث اصولی را عرف تصدیق نکند اشکال بر اصول است. بحثی مثل انقلاب نسبت هم امری عرفی است و اینطور نیست که ایشان آن را غیر عرفی بدانند. اگر به عرف این موضوع تفهیم شود آنرا تصدیق میکند.
در ادامه حجت الاسلام میر باقری به سوالات حضار و ناقد جلسه پاسخ داد و چندین بار اشکال و جواب میان نظریه پرداز و ناقدان رد و بدل شد اما نکته قابل توجه در این جلسه متانت و آرامش فوق العاده جلسه بود به گونه ای که نقادان و نظری پرداز نقدها را به خوبی شنیده و با زبانی علمی و با احترام پاسخ می دادند. /909/ز502/ع