صرف علم در راه تجربه، بشر را به خرافه و فالگیری کشانده است


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم، در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت.
این استاد تفسیر حوزه علمیه در تقسیمات بحث معرفت شناسی گفت: پایینترین مرتبه، معرفت حسی و تجربی مثل دامداری، کشاورزی، طب و صنایع است و کمی بالاتر از آن معرفت نیمه تجربی مثل علم ریاضی است، معرفت تجریدی مثل فلسفه و کلام، معرفت تجریدی ناب مثل عرفان نظری و بالاتر از همه اینها عرفان شهودی است که انسان با شهود چیزی را بیابد.
وی ادامه داد: ما اضطرار نظری داریم یعنی با برهان ثابت میکنیم که مضطریم، این اضطرار تام نیست بلکه اضطرار علمی و وجود ذهنی اضطرار است و مشکل را حل نمیکند، اما آنکه در دریا غرق می شود اضطرار به حمل شایع دارد و آن را می یابد، و لذا دعایش هم مستجاب است.
این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه حضرت حجت سلام الله علیه مضطر واقعی است، گفت: آن حضرت فقیر حقیقی است و به همان مناسبت غنی واقعی است، کسی غنی است که فقیر حقیقی باشد، کسی که مضطر واقعی باشد خدا به او جواب میدهد و وقتی خدا به کسی جواب داد غنی می شود.
این مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به خطبه 153 نهج البلاغه [میتوانید متن روایت را در انتهای خبر مشاهده کنید] گفت: اگر کسی از علوم اهل بیت علیهم السلام استفاده کند و بگوید مال من است هم سارق است و هم کاذب و کسی هم که نگوید مال من است ولی منشأ آن را که اهل بیت علیهمالسلام هستند کتمان کند سارق است. وقتی علم مال دیگری بود آخر کار از انسان گرفته میشود، کماند علما و دانشمندانی که عالماً بمیرند، غالبا حرف شان این است هر آنچه خواندهام همه از یاد من برفت.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به این که اهل بیت علیهمالسلام در فشار و سختی بودند و همین مقدار از علوم هم که به ما رسیده، شاگردان ایشان در این راه زحمات زیادی کشیدهاند گفت: یک دردی هست که مرحوم صدوق رضواناللهعلیه در کتاب شریف توحید نقل میکند در مدینه که شهر این خاندان است، وجود مبارک امام حسین علیهالسلام نشسته بودند و ابن عباس هم حضور داشت، یک کسی سؤالی کرد (در حضور حجت خدا از ابن عباس سؤال کرد!) وقتی هم که وجود مبارک سیدالشهدا سلاماللهعلیه جواب میدهد در کمال بیادبی به حضرت میگوید آقا از تو که سؤال نکردم! این خاندان را به عنوان یک فاضل هم قبول نکردند، تازه ابن عباس دارد معرفی میکند که نه اینها هم با سوادند!
وی افزود: وضع این بود که وجود مبارک سیدالشهدا سلاماللهعلیه ناچار شد جریان کربلا را عَلَم کند، با سخنرانی، موعظه و پیام حل نمیشد، فقط خون لازم بود آنهم خون سیدالشهدا علیهالسلام. همین 20 جلد کتاب وسائل الشیعه را ملاحظه کنید، نور است ولی دو تا روایت فقهی که از امام حسین علیهالسلام سؤال کرده باشند نمیبینید.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه «بل اِدّارَک علمُهم فی الآخرة» گفت: این عبارت از درک و هلاکت است یعن علمشان را هر چه داشتند کمکم صرف کردند و تمام شد، الآن اگر به ژاپن بروید میبینید که دانشمندانشان به زیر آورند چرخ نیلوفری را اما گرفتار کهنهترین خرافات بتپرستی هستند، به هند بروید با اینکه کشور اتمی است، یا گاوپرستی میبینید یا موش پرستی، در غرب هم گرفتار عرفان کاذب و نخودبازی و فالگیری هستند، اینها هر چه علم داشتند در راه تجربه صرف کردند و اصلا به این فکر نبودند که معارف تجریدی هم هست.
این استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه خاطر نشان کرد: قرآن میفرماید «ذلک مَبلغُهم من العلم» اینها از علم فقط به اندازه یک مقدار پول خرد دارند و فکر میکنند علم فقط همین است که درباره این یک وجب خاک یعنی زمین میدانند، در حالی که این در مقابل قیامت قابل قیاس نیست، خدای متعال به انسان روح مجردی داده که توان آن را دارد دنیا و آخرت را زیر پا بگذارد ولی اینها با رسوبات ذهنی خود و با قساوت قلب راه را بستهاند.
با توجه به تأکید این مفسر قرآن کریم بر ملاحظه این روایت و قرائت کامل آن از سوی ایشان، متن و ترجمه روایت تقدیم می شود:
«امیر المؤمنین سلامالله علیه در خطبه 153 نهج البلاغه:
وَ ناظِرُ قَلْبِ اللَّبِیبِ بِهِ یُبْصِرُ اءَمَدَهُ، وَ یَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ، داعٍ دَعا، وَ راعٍ رَعى، فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِى، وَاتَّبِعُوا الرَّاعِی .
قَدْ خاضُوا بِحارَ الْفِتَنِ، وَاءَخَذُوا بِالْبِدَع دُونَ السُّنَنِ، وَ اءَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ، وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ،
نَحْنُ الشِّعارُ وَالْاءَصْحابُ، وَالْخَزَنَةُ وَالْاءَبْوابُ، وَ لا تُؤتَى الْبُیُوتُ إِلا مِنْ اءَبْوابِها، فَمَنْ اءَتاها مِنْ غَیْرِ اءَبْوابِها، سُمِّیَ سارِقا؛ خردمند با دیده دل پایان کار خویش را مىنگرد و فرود و فراز آن را مىشناسد. دعوت کنندهاى - یعنى رسول خدا - دعوت کرد و زمامدارى زمام کار به دست گرفت. پس به آن دعوت کننده پاسخ دهید و از آن زمامدار پیروى نمایید. به دریاهاى فتنه ها فرو شدند و به جاى سنتها، بدعتها را گرفتند. مؤ منان در گوشهها خزیدند وگمراهان و دروغپردازان به سخن درآمدند. ما چون پیرهن که به تن چسبیده است، به نبوت نزدیکیم. ما یاران نبوت و خازنان نبوت و درهاى ورود به نبوت هستیم. باید که از درها به خانه ها درآیند، هر کس نه از درها به خانه درآید، دزدش خوانند./913/پ202/ج