۱۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۰
کد خبر: ۱۳۴۶۸۰
اخلاق معاشرت (9)؛

عیادت بیماران از اخلاق انبیاء است

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام جواد محدثی در کتاب اخلاق معاشرت می‌نویسد: رفت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقد از حالشان، از اخلاق انبیایى است و سبب تحکیم رابطه‏‌ها و تقویت دوستی‌ها و الفت‏ خانواده‏‌هاست.
اخلاق معاشرت

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعه‌ای از رهنمود‌های اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.

بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«عیادت و سوغات» می‌خوانیم: چه خوب است که دیدار‌‌ها، همراه با تحفه و هدیه‏اى باشد، تا لذت‏ بخش‏‌تر و مودت آمیز‌تر گردد.

اصل هدیه، جلب محبت و مودت مى‏کند، اگر در دیدار‌هاى پس از مسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر!

از مولایمان على(ع) است: «الهدیة تجلب المحبة؛ هدیه، دوستى مى‌‏آورد.‏» (1)

این کار، هم بازگشت از سفر‌ها را شیرین مى‌‏سازد، هم در یاد‌ها زنده نگه مى‌‏دارد و خاطره ‏انگیز مى‌‏شود. چه بسیار کسانى که خاطره‏ شیرین یک سفر را تنها از رهگذر هدیه و سوغاتش در یاد خود نگه‏ داشته‌‏اند. عیدى گرفتن‌هاى دوران کودکى و جوایزى که دانش‏آموزان ‏دریافت مى‌‏کنند، اغلب جزء شیرین‏‌ترین و فراموش‏ نشدنى‏‌ترین‏ خاطرات زندگى آنها‌ست.

وقتى افراد یک خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از «حج‏»،«مشهد»، شهر‌هاى داخلى یا سفر‌هاى خارجى باشند، هنگام آمدنش‏ کلمه «سوغات‏»، شیرین‏‌ترین وردى است که بر زبان‌هایشان جارى‏ مى‌‏شود و بر خاطرشان مى‌‏گذرد. از این طریق، خانواده نیز خوشحال مى‌‏شوند.

سوغات آوردن (اگر در حد و حدود مناسب و در شان انسان‏ باشد) سنتى اسلامى‌ است و نشانه آن است که «مسافر»، در سفر هم به یاد آن‌ها بوده است.

مهم، اصل هدیه و سوغات است، قیمت آن چندان مهم نیست.یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجه است، نه ارزش مادى و ریالى آن.

گاهى یک شیشه عطر، یک تسبیح و سجاده، یک کتاب و مجله،یک دست کفش و لباس، یک کیف و جوراب، یک شیرینى و میوه‏ محلى از محل سفر و ... حلاوتى فراموش‏ نشدنى پدید مى‌‏آورد.

هدیه، هر چه باشد

لازم نیست‏ سفر، حتما طولانى یا به جا‌هاى دور باشد، تا «هدیه‏»بطلبد!

و ضرورت هم ندارد که سوغات، گرانبها و داراى ارزش مادى بالا باشد! گفتیم که خود سوغات و هدیه سفر، ارزشى معنوى و اخلاقى‏ دارد، هر چند قیمتش نازل و مقدارش ‏اندک‏ باشد.

بشنویم از اسوه اخلاق، حضرت رسول(ص) که فرمود:

«اذا خرج احدکم الى سفر ثم قدم على اهله فلیهدهم ولیطرفهم ولوبحجارة‏، (2) هر گاه یکى از شما به سفر رفت، هنگامى که به سوى خانه و خانواده‏اش برمى‌‏گردد، حتما برایشان هدیه و سوغات آورد، حتى اگر شده، سنگى باشد! ...

روشن است که هدف آن حضرت، آوردن سنگ نیست، بلکه‏ مى‌‏خواهد بفرماید هدیه، هر چند ارزان و ناچیز هم باشد، «موضوعیت‏»دارد و خوب است که مرد خانه و بزرگ خانواده، دست‏ خالى و بى‏ سوغات به خانواده‏اش برنگردد.

البته اگر سفر، سفرى معنوى باشد (مانند حج، عمره، سوریه، مشهد و ...) از مسافر آگاه و مکتبى انتظار مى‌‏رود که رهاورد‌هاى معنوى‏ از این سفر براى خانواده و دوستان بیاورد و دریافت‌ها، معرفت‌ها، آموختنی‌هاى سفر را به عنوان یک «ارمغان‏» براى دیدارکنندگانش بازگو کند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد.

متاسفانه این گونه تحفه‏‌ها بسیار اندک است و زائران ما، کیف وچمدان خویش را از هر چیز پر مى‌‏کنند، جز خاطرات معنوى ور‌هاورد‌هاى روحى و ‌تربیتى: مگر کسانى انگشت‏ شمار، که خداوند برشمارشان بیفزاید.

عیادت بیمار

از نمونه‏‌هاى بارز اخلاق معاشرت، رفتن به عیادت بیماران است. چه در شهرى که هستیم، چه با سفر به شهرى دیگر، چه بیمارانى که ازخویشاوندان و فامیل‏اند، چه آنان که دوست و آشنایند، و چه حتى‏ عیادت بیماران غریب و بى‏ دوست و آشنا!

به قول سعدى: «قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.» (3)

تندرستى از نعمت‌هاى ناشناخته الهى است. آنکه بیمار مى‌‏شود، چشم به راه دیدار و سرکشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و از تفقد آنان خرسند مى‌‏شود.

از بهترین کار‌ها که پاداش بسیار نیز دارد و موجب رضاى خالق و مخلوق است، «عیادت بیمار» است.

این عمل در اسلام، آداب خاصى دارد. نیکو است که انسان به ‏عنوان سرکشى و احوالپرسى از مریض، به سراغ او برود، کم بنشیند(مگر آنکه خود بیمار، طالب و مشتاق باشد بیش‌تر بنشینید) دست و نبض بیمار را بگیرد، دست بر پیشانى‏اش بگذارد، به مریض دعا کند، از او دعا بخواهد، ولى به گونه‏اى باشد که اسباب زحمت‏ بیمار و خانواده‏اش را فراهم نسازد. (4)

حتى چیزى با خود بردن هنگام رفتن به عیادت بیمار (همان گونه‏که رایج و مرسوم است) بسیار پسندیده است.

یکى از غلامان امام صادق(ع) مى‌‏گوید: یکى از آشنایان بیمار شد.جمعى از دوستان به ملاقات او مى‌‏رفتیم که در راه، به امام صادق(ع) برخوردیم. امام پرسید: کجا؟ گفتیم: به عیادت فلانى مى‌‏رویم. فرمود: بایستید. ما نیز ایستادیم. پرسید: آیا میوه‏اى، سیبى، گلابى، عطر و ...چیزى همراه دارید؟ گفتیم: نه، هیچ یک از این‌ها را نداریم. فرمود: آیا نمى‌‏دانید هر چه که نزد بیمار برده شود، با همان خوشحال مى‌‏شود و مایه راحت و استراحت او است؟ (5)

این، حتى نشانه کاهش درد‌هاى جسمى در سایه خرسندی‌هاى‏ روحى است، چیزى که در روانشناسى و درمان جدید، به عنوان یک‏ دستور درمانى مورد توجه است.

اخلاق پیامبرانه

رفت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقد از حالشان، ازاخلاق انبیایى است و سبب تحکیم رابطه‏‌ها و تقویت دوستی‌ها و الفت‏ خانواده‏‌هاست.

پیامبر اسلام(ص) نیز به عیادت بیماران مى‌‏رفت. حتى یک بار از یک یهودى نیز عیادت فرمود که همسایه او بود. (6)

آنچه به عیادت، ارزش مى‌‏بخشد، خدایى بودن آن و اخلاص درعیادت است، حتى خارج از مرز دوستى و رفاقت و آشنایى و شغل و موقعیت طرف به عیادت رفتن مهم است. این در آنجا جلوه مى‌‏کند که ‏مریض، گمنام و بى‏کس و ناشناخته و غریب باشد که بیش از دیگران‏ چشم به راه دیدار کنندگان است. تعبیر «فى الله‏» که در روایات عیادت بیماران به چشم مى‌‏خورد، به همین نکته حساس اشاره مى‌‏کند.

چگونه مى‌‏توان به این گوهر دست‏یافت و از کجا مى‌‏توان «نیت‏خدایى‏» را در عیادت‌ها تشخیص داد؟

عیادت بى‌‏ریا

وقتى به عیادت بیمارى مى‌‏روید، روى چه انگیزه‏اى است؟ آیا ازترس گلایه‏‌هاى بعدى او و خانواده او است؟ یا اینکه چون همسایه و آشناست و فردا چشم در چشم هم خواهید انداخت؟ یا چون رئیس و مسؤول است؟ یا براى خدا؟

البته دلجویى از یک بیمار و خانواده‏اش یا رعایت ‏حق همسایگى‏ و حق رئیس، جاى خود دارد، ولى آیا شده که جعبه شیرینى یا پاکت ‏میوه‏اى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بیمارستان‌ها بروید که کسى راندارند و شما را هم نمى‌‏شناسند؟ در ایام جنگ، بعضی‌ها به دیدار وعیادت رزمندگان مجروح مى‌‏رفتند که در شهرستان‌هایى دور از بستگان‏ خود تحت درمان بودند، بى‏آنکه سابقه آشنایى با مجروحان جنگى‏داشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظیفه دینى و انسانى.

این کار، بس عظیم است و الهى! و مایه آسانى حساب خداوند در قیامت مى‌‏گردد. در حدیث قدسى آمده است:«من عاد مؤمنا فى فقد عادنى‏، (7) هر کس در راه من (به خاطر خدا) مؤمنى را عیادت کند، مرا عیادت‏ کرده است.

در حدیث است که روز قیامت، پروردگار به بنى‏آدم خطاب‏ مى‌‏کند: مریض شدم چرا به عیادتم نیامدى؟ مى‌‏گوید: خدایا! توپروردگار جهانیانى، چگونه به عیادت تو مى‌‏آمدم؟ پاسخ مى‌‏شنود: فلان بنده‏ام بیمار شد و از او عیادت نکردى! مگر نمى‌‏دانستى که اگر به‏ عیادتش مى‌‏رفتى، مرا نزد او مى‌‏یافتى؟ (8)

به علاوه، عیادت بیمار، انسان را به یاد قیامت مى‌‏اندازد و او را متوجه نعمت تندرستى مى‌‏سازد و زمینه‏ساز شکر به خاطر سلامتى‏ مى‌‏گردد. از رسول خدا(ص) روایت است که: به عیادت بیمار و تشییع‏جنازه بروید، که شما را به یاد آخرت مى‌‏اندازد. (9)

عیادت و سوغات بى‏توقع

دانستیم که اگر به عیادت بیمار، یا هدیه و سوغات، جنبه الهى‏ بدهیم و آن را به حساب خدا بگذاریم، هم پاداش بیشترى مى‌‏بریم، هم‏به ترویج این گونه سنت ‌هاى اسلامى‌ در اخلاق معاشرت، کمک کرده‏ایم.

با این حساب، نباید در دادن هدیه و بردن سوغات یا رفتن به عیادت بیمار، حساب عوض و جایگزین آن را کرد. گلایه از اینکه چرا ما که به عیادتش رفتیم، او به عیادت ما نیامد، کم ظرفیتى است، یا اگر کسى هنگام بیمارى‏تان از شما عیادت نکرد، شما «مقابله به مثل‏» نکنید و کریم و بزرگوار باشید.

رسول اکرم(ص) فرموده است:«عد من لا یعودک و اهد من لا یهدى لک‏، (10) به عیادت کسى برو که از تو عیادت نکرده است و براى کسى هدیه ‏ببر که براى تو هدیه و سوغات نیاورده است.

و ... اخلاص و وسعت نظر و بزرگ ‏منشى، از همین جا‌ها شناخته ‏مى‌‏شود! ...

پى‏نوشت‌ها:

(1) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج‏7، ص‏421.

(2) مکارم‏الاخلاق، طبرسى، ص‏266، بحارالانوار، ج‏79، ص‏283.

(3) گلستان سعدى، باب هشتم.

(4) روایات بیمارى و عیادت و ... را در «مکارم‏الاخلاق‏»، باب 11 مطالعه فرمایید.

(5) مکارم‏الاخلاق، ص‏361.

(6) همان، ص‏359.

(7) همان، ص‏360.

(8) میزان‏الحکمة، ج‏9، ص‏128.

(9) همان، ص‏130.

 (10) کنزالعمال، متقى‏هندى، حدیث‏شماره 25150. /971/د101/ن

 

ارسال نظرات