کنترل نکردن زبان فرد را جهنمی میکند
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله مکارم شیرازی، استاد برجسته خارج فقه حوزه در درس اخلاق خود که متن آن در پایگاه اینترنتی معاونت تهذیب حوزههای علمیه منتشر شده، به بررسی غیبت پرداخته است.
بر اساس این گزارش، متن سخنان این استاد اخلاق بدین شرح است:
پیامبر اکرم(ص) در خطبهاى مىفرمایند«کسى که برادر مسلمانش را غیبت کند روزه و وضویش باطل مىشود «مراد عدم ثواب است» و اگر در همین حال از دنیا برود، همانند کسى خواهد بود که حرام خدا را حلال شمرده است».
شرح روایت:
فرق بین خطبه و احادیث معمولى این است که در خطبه مسائل اساسىتر و فراگیرتر بیان مىشود و کلام معصوم(ع) در خطبه ناظر به همه است و خصوصیاتى دارد که در احادیث معمولى نیست.
در این باب به مسأله غیبت اهمیّت بسیارى داده شده و علت آن مىتواند یکى از این دو امر باشد:
از نظر اسلام، آبروى مسلمان بسیار مهم است، گاه مىشود که انسان حاضر است جانش را از دست بدهد ولى آبرویش محفوظ بماند، این روزها گاه غیبت به غلط افشاگرى نامیده مىشود.
مردم غیبت را سبک مىشمارند و از بلاى بزرگى که براى جامعه دارد، بىخبر هستند، ازاینرو اسلام به آن بسیار اهمیت داده است.
در اینجا لازم است به چند نکته اشاره شود:
نکته اول:
عوام مردم مواردى را جزء غیبت محسوب نمىکنند و در مقام توجیه نیز جوابهاى عوامانهاى ارائه مىکنند، وقتى به آنها گفته مىشود غیبت نکن، مىگویند: من پیش رویش هم مىگویم و حال آنکه اگر در مقابل او بگوید چه بسا گناهش مضاعف است، زیرا ایذاء مؤمن است.
وقتى به آنها گفته مىشود که غیبت نکن، مىگویند، صفتش است و نمىدانند که غیبت همین است که صفت ناپسند کسى را بازگو کنند؛ واضح است که اگر این کار صفتش نباشد تهمت است.
از بعضى سؤال مىکنند و او مىخواهد هم چیزى گفته باشد و هم همه چیز را نگفته باشد، در این موارد وقتى مثلاً مىپرسند فلان کس چگونه آدمى است در جواب مىگوید، چه کنم که دهانم بسته است و نمىتوانم سخن بگویم و امثال آن.
بعضى از علماى اخلاق این کار را هم غیبت مىدانند و هم ریا؛ غیبت است زیرا اگر همه چیز را مىگفت اى بسا موردى مختصر و عادى بیان مىشد ولى با آن گونه سخن گفتن ذهن شنونده ممکن است به موارد بسیار بدترى منتقل شود، از سوى دیگر ریأست، زیرا فرد با این عبارت مىگوید که من متدین هستم و در نتیجه غیبت از من سر نمىنزد.
نکته دوم:
براى ریشهکن شدن غیبت باید ریشههاى آن را از بین برد، زیرا غیبت عوامل و سرچشمههایى دارد:
حسادت؛ به کسى حسادت مىکند و با غیبت مىخواهد آبرویش را ببرد.
انتقامجویى؛ یک بار چیزى از او خواسته و او نداده و حال مىخواهد عیوبش را بازگو کند تا آبرویش برود.
اظهار اطلاع؛ بعضى دلشان مىخواهد، خبر تازه بگویند و عدّهاى هم دوست دارند که خبر تازه بشنوند، این نوع تقاضا در بسیارى از افراد ممکن است وجود داشته باشد و در نتیجه به افشاى عیوب پنهانى مىانجامد.
عدم توجّه؛ در روایات هم به این سرچشمه اشاره شده به این بیان که بعضى کلام را جزء عمل نمىدانند و مىگویند که سخن باد هوا و بىاثر است، غافل از اینکه گاه یک جمله آتشى روشن مىکند که به دنبال آن انسانهایى به قتل مىرسند.
در روایت معروفى از پیامبر(ص) آمده است که بعد از اینکه حضرت فرمود مراقب حرفهایتان باشید، یکى از اصحاب گفت «أفنؤاخذ بما نقول؟» حضرت در جواب فرمود «هلْ تَکُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِى النَّارِ إِلّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ فَمَنْ أَرَادَ السَّلامَةَ فَلْیَحْفَظْ مَا جَرَى بِهِ لِسَانُه»؛ آیا چیزى غیر از آنچه از زبان فرد صادر شده او را به رو در جهنم مىاندازد؟ یعنى این زبان است که موجب مىشود انسان به رو در جهنم بیفتد.
عوامل دیگرى هم هست که در کتب اخلاقى ذکر شده که باید با آنها مبارزه شود./993/د101/ی