۱۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۱
کد خبر: ۱۴۸۸۱۴
به مناسبت رحلت علامه حلی؛

ویژه نامه اینترنتی جامع عقل و نقل منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی جامع و عقل و نقل به مناسبت رحلت علامه حلی در پایگاه اطلاع رسانی راسخون منتشر شد.
ويژه‌نامه جامع عقل و نقل
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی جامع عقل و نقل شامل بانک احادیث، مقالات، بانک صوت و فیلم و سایر مقالات در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
جامع عقل و نقل، رایت روایتف شخصیت و جایگاه علامه حلی در فقه، شیدای ولایت، ستاره حله، جستاری بر زندگی علامه حلی، آبشاری از نور، علامه حلی و رسمیت یافتن تشیع در دوره ایلخانی، وصیت علامه حلی به فرزندش، بررسی رجالی تصحیحات علامه حلی و اثر جاوید علامه حلی از جمله مقالات این ویژه نامه است.
جامع عقل و نقل
در این مقاله می خوانیم: پاسدار بزرگ اسلام و بزرگترین فقهای شیعه، جامع علوم عقلیه و نقلیه و صاحب تالیفات گرانقدر بی شمار، علامه علی الاطلاق، ابن المطهر، سدید الدین حسن بن یوسف حلی، هرجا علامه گفته می شود اسم این بزرگ مرد به ذهن می آید یعنی در محیط فقیهان علامه برای ایشان علم شده است و راستی این اسم چقدر با مسمی است.
به استثنای علامه حلی در طول قرون متمادی دانشمندی ندیده‌ایم که بیش از 500 جلد کتاب در علوم و فنون مختلف تألیف کرده باشد و قبل از اینکه 26 سال او تمام شود، کتاب‌هایی را در حکمت و کلام نوشته است و با به پایان رسیدن این کتاب‌ها شروع به تألیف در کتابهای فقهی کرد و تا هشتاد سالگی لحظه‌ای از نوشتن باز نایستاد.
در همه جا و در همه حال می‌نوشت، سواره، پیاده، در مسافرت، در وطن در حال صحت و مرض، شادی و غم، آزادی و اختناق و خلاصه از نوشتن جهت دار در راه الله و برای خدمت به بندگان او هیچگاه امتناع نورزید و آنچه از کتاب‌ها و نوشته‌های این شخصیت والای انسانیت می توان دید هوش سرشار و استعداد خدادادی کم نظیر و تسلط فوق العاده او بر دانش‌ها بویژه علوم اسلامی است.
هنگامی که در یکی از بحث‌هایش آرا و نظرات مختلف را مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد نظر خود را آن‌چنان مستدل و متین بیان می‌کند و با دلیل و برهان نظرات دیگران را رد می کند که انسان را بی اختیار وادار به پذیرفتن رأی خود می نماید و البته این دلیلی جز تبحر و آگاهی و اطلاع فراوان او ندارد.
و چه دلیل بالاتر از آن همه کتابی که به یادگار گذاشت و محصول پربرکتی که از عمر خود دارد در اختیار همگان قرار داد که هر گاه به این باغهای روح افزا سری بزنیم میوه‌های تازه و پرطراوت می چینیم.
علامه حلی در شب جمعه 27 رمضان 648 هجری قمری، در زمان حکومت ستمگر دوران هلاکوخان مغولی، در یک خانواده‌ای که معروف به علم و تقوی بود در شهر مذهبی حله که مرکز علم در آن زمان بود متولد شد، هنوز اولین بهار زندگی خود را نگذرانده بود که ارتش خون خوار هلاکو، پایتخت خلافت اسلامی (بغداد) را محاصره کرد.
او بدون شک هیچگاه فراموش نمی‌کرد که با دیگر کودکان هم سن و سال خود برای فرار از ظلم و ستم کفار مغولی به بلندی‌های اطراف حله پناه بردند، و پس از گذشت مدتی کوتاه پدر او به همراه دیگر علمای حله برای نگهداری از حریم اسلامی و آثار اهل بیت عصمت و طهارت بناچار دیداری با آن سفاک ستمگر داشتند تا اینکه توانستند حله را  که مرکز پیروان و شاگردان مکتب اهل بیت بود  از دایره نفوذ او دور نگهدارند، تمام این قضایا بر او گذشت در حالی که عمرش از هشت بهار تجاوز نمی کرد.
علامه در آغاز، شاگرد پدر خود بود و علوم شرعیه را نزد او و دایی بزرگوارش محقق حلی که یکی از بزرگترین و معروفترین فقهای تاریخ تشیع است آموخت و چه بجا است که شاگرد محقق، علامه باشد.
فلسفه و هیأت را نزد استاد عالی مقام خواجه نصیر الدین طوسی یاد گرفت، خود او به هنگام صحبت از استادش می گوید: الهیات شفای ابن سینا را و یادداشت‌هایی در علم هیأت، به تالیف خود خواجه، نزد او آموختم.
شیدای ولایت
در این مقاله از ویژه‌نامه جامع عقل و نقل چنین آمده است: شب 29 رمضان سال 648 هجری قمری، در کوچه پس کوچه‏های شهر حله، همان شهری که حضرت علی علیه‏السلام هنگام عزیمت به صفین فرمودند: « این جا شهری به وجود می‏آید که آن را حِله سِیفیه می‏گویند و مردی از قبیله بنی‏اسد آن را بنا می‏کند و از این شهر مردمی پاک سرشت پدید می‏آیند، که در پیشگاه خدا مقرب هستند».
در خانه‏ای گلین و با صفا که از درو دیوار آن عطر محبت مولا علی علیه‏السلام و فرزندان معصومش به مشام می‏رسید، نوزادی به دنیا آمد که نام مبارکش را «حسن» گذاردند، شادی و سرور سراسر خانه را فرا گرفته بود، فضای شهر حله به قدوم پربرکت فرزندی از سلاله پاک اهل‏بیت عصمت و طهارت، نورانی و عطرآگین شده بود، صبح گاهان، نسیم سحری رایحه دل‏انگیز تولدش را به مشام همگان رساند و حله را شور و سروری وصف‏ناپذیر تحفه آورد، او ستاره‏ای بود که بدرخشید و ماه مجلس شد.
پدر بزرگوار علامه حلّی، شیخ یوسف سدیدالدین، دانش‏مند و فقیهی آگاه بود و مادرش بانوی نیکوکار و شایسته، دختر دانش‏مند نامدار، ابومعین حسن بن سعید و خواهر محقق حلی است، علامه حلی از طرف پدر به « آل مطهر» که خاندانی پاک و با تقوا و اهل فضل و دانش بودند و از طرف مادر به «آل سعید» که از دانش‏مندان بنام و دارای فضیلت‏های اخلاقی بودند، می‏رسید.
خاندان علامه حلی، همه از تبار عالمان باتقوا و دانش‏مند بودند که در پاکی و طهارت روح و دست‏یابی به کمالات معنوی، موفق و کم نظیر بودند، آنان حاملان و وارثان علوم و معارف اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام بودند و در میان مخلصان و دوست داران اهل‏بیت علیهم‏السلام شمرده می‏شدند.
شخصیت و جایگاه علامه حلی در فقه
در این مقاله می‌خوانیم: بیست ویکم ماه محرم سال 726 ه ق، رحلت یکی از بزرگترین فقیهان شیعه، مرحوم آیت الله علی الاطلاق، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، مدفون در حرم مطهر امیر مؤمنان(ع) است.
ولادت او در شهر حله (مزیدیة، سیفیة)، که اکنون مرکز یکی از استانهای عراق است، واقع گردید و این منطقه دارای حوزه علمیه‌ای بزرگ وپررونق بود که به نقل ریاض‌العلماء در آن روزگار، چهارصد مجتهد همزمان در آن می زیستند.
یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد علامه، وضعیت اعضای خانواده وی است که در آسمان فقاهت واندیشه، تألیف وتدریس، درخشندگی ویژه ای دارند پدرش فقیه، متکلم واصولی، شیخ یوسف بن علی بن مطهر حلی از علمای نام آور وصاحب نظر در فقه شیعه واستاد علامه است که دیدگاه‌های پدر را او خود در کتاب‌های فقهی خویش نقل می کند، شهید اول از پدر علامه به «امام اعظم وحجت وافضل المجتهدین » تعبیر می کند، خود علامه نیز در منتهی المطلب ج 1/64 از پدرش فتوا نقل کرده است.
برادر علامه  فقیه برجسته، شیخ علی بن یوسف بن مطهر از فقیهان ونویسندگان شیعه وصاحب کتاب العدد القویة بود، دایی او فقیه برجسته وارجمند، شیخ جعفر بن حسن بن یحیی حلی، معروف به محقق حلی، در گذشته به سال 676 ه ق. صاحب معالم درباره وی می گوید که «در میان فقیهان ما چونان او را نمی‌یابیم».
 فرزندش فخر المحققین، شیخ محمد، صاحب کتاب ایضاح الفوائد فی شرح القواعد، علامه خود به اندازه‌ای به فقاهت، مهارت وتوان علمی پسرش اعتماد داشت که به وی سفارش کرد: «همه کتاب‌های ناتمام مرا تکمیل کن »، او به اندازه‌ای فرزند برومند خویش را برای دنیا علم ودین سودمند می دانست که در باره‌اش گفت: «جعلنی الله من کل سوء فداه »، خداوند در هر مصیبت وسختی مرا فدای او گرداند.
خواهر زادگان علامه حی، سید عمید الدین وسید ضیاء الدین حسینی، عمید الدین شرحی بر کتاب قواعد دایی خود علامه دارد.
ستاره حله
در ذیل این مقاله آمده است: حسن بن یوسف بن مطهر، معروف به علامه حلی، در شب 29 رمضان سال 648 ه . ق در شهر حله به دنیا آمد، پدرش، شیخ یوسف سدیدالدین حلی، در زمان خود یکی از دانشمندان بنام و فقیهی محقق و بزرگوار بود که در بعضی از دانش های اسلامی مقام استادی داشت. پس از درگذشت محقق حلی و انتقال مرجعیت و زعامت به علامه حلی، با تلاش خستگی ناپذیری، در نشر علوم و فقه اسلام بر اساس مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام کوشید و تحولی در فقه به وجود آورد و شیوه نویی ارائه کرد، به گونه‌ای که پیش از او، فقه جایگاهی این چنین نداشت و این به سبب شهامت، شجاعت علمی و اندیشه پویای وی بود.
وی نخستین فقیهی است که ریاضیات را در فقه وارد کرد و تحولی در فقه استدلالی پدید آورد، عصر علامه را باید عصر توسعه فقه شیعه، حقانیت مذهب اهل بیت علیهم السلام و دوران پیشرفت علم و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام نامید، سلطان محمد خدابنده (الجایتو) به دست علامه حلی به اسلام و تشیع گرایید.
بررسی رجالی تصحیحات علامه حلی
این مقاله به بررسی رجالی تصحیحات علامه حلی پرداخته و آورده است: تصحیحات علامه حلی نسبت به اسانید و طرق از جمله اموری است که از سوی برخی علمای متأخر به عنوان توثیقی عام معرفی شده است، علامه حلی، در خاتمه خلاصه‌الاقوال، به ذکر برخی طرق روایات اقدام کرده و آنها را صحیح خوانده است، تصحیحی که فواید رجالی فراوانی را به دنبال دارد و در پی اثبات آن، گروهی از راویان مجهول الحال در جرگه ثقات وارد می‌شوند.
این اقدام، عکس‌العمل‌های متفاوتی را در بین دانشمندان رجالی شیعه به دنبال داشته است، برخی آن را پذیرفته و فوایدی را برایش در نظر گرفته‌اند و بعضی دیگر، به علت وجود اشکالاتی چند، آن را غیر معتبر دانسته‌اند.
وصیت علامه حلی به فرزندش
در این مقاله قسمتی ا وصیت علامه به پسرش چنین آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم
پسرکم، خداوند تعالی، تو را برانجام دادن فرمان‌هایش استوار بدارد و بر عمل خیر و ملازمت آن، توفیق‌ات دهد و به سوی آن چه دوست می دارد و راضی است، رهنمایت باشد و به آن چه از خیرها آرزو داری وخواهانی، برساندت و در دنیا و آخرت، سعادتمندت کند و هر چه که با آن، چشم، روشن می گردد، هدیه‌ات کند و عمر نیکو و زندگی آرام و خوش، روزگارت را سپری سازد و مهر«صالح است.» بر اعمال‌ات بنهد و وسایل رسیدن به سعادت را روزی‌ات کند و ازبرکت‌های بزرگ و والایش، بر تو بباراند و خداوند، از هر بلا و سختی‌ای، دورت بدارد و بدی‌ها را از تو دفع کند.
بدان، که من، دراین کتاب ( قواعدالاحکام) چکیده و فشرده احکام را به گونه ای موجز، آوردم و پایه های اسلام را با کلمات کوتاه و عبارت‌هایی روان، روشن ساختم و«راه رشد» و «طریق استوار» را واضح کردم.
تألیف این کتاب، به هنگامی است که پنجاه سال از عمر را گذرانده‌ام و وارد دهه شصت زندگی شده ام، «دهه شصت زندگی » آنی است که «مهترخلایق، جناب رسول الله(ص)» فرموده: «آن، آغازگاه هجوم مرگ است ».
حال اگر خداوند تعالی، در این دهه بر من، مرگ را نوشته باشد و آن را با «قدرش»، حتمی کرده باشد، از آن جا که او، فرمانش را بر بندگان، حاضر و مسافر، جاری سازد، پس من هم همان گونه که خداوند تعالی وصیت را بر من واجب و به خصوص هنگام احساس مرگ، مرا مأمور به آن کرده است [تو را مخاطب ساخته] و برایت وصیت می کنم به این‌که همدوش با تقوای الهی باشی، که آن، به یقین، «سنت پایدار» و «واجب حتمی » و «سپر نگه دارنده » و «توشه ماندگار» است و آن پرسودتر چیزی است که انسان برای روزی که چشم‌ها، از هیبت آن روز، گشاده و خیره می ماند و یار ویاوری نیست، خواهد داشت.
تو و التزام به پیروی اوامر خداوند تعالی و انجام دادن آن چه او می پسندد وپرهیز از آن چه او، ناخوش دارد و دوری از نواهی خداوند تعالی.
زندگی‌ات را در تحصیل کمالات نفسانی، سپری ساز و اوقاتت را در «کسب فضایل علمی » و «عروج از پستی نقص به بالاترین نقطه کمال » و «اوج گیری در آسمان عرفان و نه سقوط به جایگاه جهال » و «گرایش عاشقانه به پسندیده‌ها» و «یاری برادران دینی » و «پاسخ درشتخو را به سخن نیکو گفتن » و «نیکورفتار را با چهره باز پذیرفتن » بگذران.
تو و پرهیز از رفاقت با انسان های پست و هم نشینی با افراد نادان، زیرا، رفاقت و هم نشینی با آنان، خلق و خوی ناپسند و باطن پست،بر جا می نهد، بلکه تو و التزام به همدوشی با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان، که آن، برای کسب کمالات، زمینه کامل را فراهم می سازد و برایت توان و مهارت دریافتن پاسخ مجهولات را، به دنبال دارد.
باید، امروزت از دیروزت بهتر باشد، تو و التزام به صبر و توکل و رضا، هر روز و شب، محاسبه نفس کن، از خداوند، بسیار آمرزش بخواه، از نفرین مظلوم بترس، بخصوص از نفرین یتیم و پیرزن که خداوند در مورد شکستن دل شکسته، گذشت نمی کند.
ویژه‌نامه اینترنتی جامع عقل و نقل به مناسبت رحلت علامه حلی در پایگاه اطلاع رسانی راسخون منتشر شده و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه نامه می‌توانند به پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی راسخون به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net  مراجعه کنند./915/ت302/ی
ارسال نظرات