فیلم دختر لر به دنبال اهداف غرب برای القای سبک زندگی تولید شده بود
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از سخنان مقام معظم رهبری درباره بررسی سبک زندگی، فعالان عرصه جنگ نرم لبیک گویان به ندای رهبری، سخنان ایشان را سرلوحه کار خود قرار داده و با برگزاری جلسات سخنرانی به توضیح سبک زندگی از دیدگاه اسلام پرداختهاند، متن زیر بخش سیزدهم سخنان حجتالاسلام سید محمد انجوی نژاد در کانون رهپویان وصال شیراز درباره سبک زندگی است.
نظام ارزشی و سبک زندگی
برنامه ریزی غرب برای فراگیر کردن استعمارش چنین است که باید همه مردم سرزمینهای دیگر کعبه آمالشان در همه رفتارهای زندگی؛ خوراک، پوشاک، زندگی، فرهنگ رسانه غرب باشد.
ابتدای کار به هروسیلهای از جمله زور و فشار بر ملتها برای غربی نگر کردن مردم متوسل میشدند که از جمله این اعمال فشارها کشف حجاب رضاخان بود که سعی کردند به زور سبک زندگی غربی را حاکم کنند و اتفاقاً نتیجهی عکس داد و مردم جبهه گرفته، مخالفت کردند.
اما کم کم پی بردند که این روش غیر اندیشمندانه است، مشاهده کردند که زور جواب نمی دهد، کسانی که در غرب کار فلسفی و مکتبی و اندیشه ای می کردند، گفتند ما باید بدون اینکه به دین مردم کار داشته باشیم، فلسفه ای را معرفی کنیم که در آن، فیلسوفان ما مردم را به گونه ای بار بیاورند که بدون برانگیخته شدن حساسیت های دینیشان، زندگی غربی را انتخاب کنند؛ اگر خودشان انتخاب کنند ارزشمند است.
آنها این کار را با ابزارهای مختلف همچون؛ کتاب، رسانه، اساتید دانشگاه، فلسفه غرب آغاز کردند، کلماتی که آن زمان اختراع و بعدها کامل شد، در ایران در سطح اندیشمندان و نخبگان به آن پرداخته شد و از ابتدا در سطح عمومی باز نشد، بدین ترتیب تاثیرش را بر عموم مردم گذاشت، چون نمی دانستند این ها از کجا می آید!
وقتی اولین فیلم سینمایی ایرانی بنام «دختر لر» ساخته شد، علما نسبت به سینما و بی حجابی دختر لر و فساد موضع گرفتند؛ در حالیکه فلسفهی اصلی فیلم این بود که این دختر شهرستانی عاشق تهران است! عاشق این سبک زندگی است، کعبهی آمالش تهرانی است که از غرب کپی زده شده است، اصل انحراف این فیلم همین قضیه بود.
در آن زمان متوجه نشدند که بحث بی حجابی و فساد نیست، معرفی یک سبک زندگی است، در سینمای امروز ما هم همین قضیه وجود دارد، تلاش برای نشان دادن و معرفی یک سبک زندگی، برمبنای چند لغت از فلسفهی غرب :
1. به هم ریختن نظام ارزشی جوامع با القای شکاکیت
اولین چیزی که برای تاثیر در نظام ارزشی جوامع به ذهنشان رسید، القاء شکاکیت بود، تاثیر بر نظام ارزشی، نه نظام ارزشی اسلامی. سرخپوستان آمریکا دین ندارند ولی همان نظام ارزشی حاکم بر قبایل سرخپوستی، یک زندگی زیبا را به آن ها معرفی میکرد، آمدند با تبلیغ و بکار گرفتن رسانه و تهییج افکار، ابتدا در غرب و الان هم در شرق فلسفهی خودشان را با روش های مختلف جا انداختند..
برای مثال تبلیغ پلورالیسم جنسی، می گویند دنیا، دنیایی است که مدتی با یک نفر باشی و وقتی دلت را زد، سراغ کس دیگری بروی. بعد از مدتی هم با یک نفر دیگر و ...! با این عنوان که مگر ما چقدر عمر می کنیم که همه زندگیمان را باید پای یک نفر بمانیم و بسوزیم !؟
با استفاده از مبانی فلسفی و درگیر کردن هوای انسان را تحریک میکنند و عقلانیت دینی و سنتی را زیر سوال میبرند.
اینگونه جلوه میدهند که خانه محل استراحت است، محل غذا خوردن است، محل تولید نسل است، ولی محل عشق و عاطفه نیست !! لذا در فیلم ها و سریال هایشان، زن در سن 40 سالگی میگوید اشتباه کردم خودم را صرف بچه هایم کردم، مگر چند بار قرار است زندگی کنم !؟
فلسفهی اسلامی میگوید آخرت و عاقبت، محور است، انسان هرگونه زندگی کند، خوب یا بد، قرار است زندگی جاوید داشته باشد، در این نظریهی با القای شکاکیت میگویند مگر کسی قیامت را دیده است؟ نسبت به معادباوری تشکیک میکنند.
تا این شک ایجاد نشود، نمیتوانند آن تفکر و سبک زندگی مورد نظرشان را جا بیندازند، نویسندهها و کارگردانهایشان کتابهای بسیاری درمورد ایجاد شک مطالعه میکنند و در فیلمنامه و نمایشنامههایشان رگههای شکاکیت موج میزند.
2. پلورالیسم یا چندگانگی
پلورالیسم جزء مکتب هایی است که سبک زندگی را مشخص میکند، گفتند اگر بخواهیم القای شکاکیت جواب بدهد، دین ایجاد مزاحمت می کند! راه حل، پلورالیسم است.
در این مکتب می گویند مگر خدا ما را برای عذاب خلق کرده است !؟ خداوند راه های زیادی برای رسیدن به بهشت قرار داده است؛ یکی از مسیر عشق به خانواده به بهشت میرسد، یکی بدون خانواده، یکی با عشق میرسد، یکی باخیانت!
وقتی یکی از بزرگان صوفیه عمل شنیعی انجام داد و علت را جویا شدند، گفت من فقط محبت کردم، قصدشان این است که سرپوش بگذارند روی غرایز، اسمش را بگذارند محبت و بگویند اجر هم دارد! برای رسیدن به عاقبت بخیری راه زیاد است!
اسلام م می گوید راه زیاد است - بعدد انفاس الخلائق - ولی در صراط مستقیم؛ یکی تند میرود، یکی کند. یکی با نماز میرسد، یکی با خیرات، یکی با جهاد می رسد و .. همه در صراط مستقیم است، پلورالیسم میگوید از هر مسیری خواستی برو، آخرش به خدا میرسد!
این تفکر در تصوف وجود دارد، بین شیعیان هم مقداری نفوذ کرده است، مثلا می گوید «اصحاب عمربن سعد هم به بهشت میروند، چون واسطهی فیض توبهی ما شدهاند! اگر عمر سعد نبود و امام حسین را محاصره نمیکرد و آن ها را به قتل نمیرساند، امروز من و تو به چه بهانهای جمع میشدیم !!؟ خداوند تبارک و تعالی برای اینکه انسان ها را به سعادت برساند، یکی را پلیس میکند و یکی را هم دزد و قاتل! اگر آن دزد نبود، پلیس هم به بهشت نمیرفت!»
برای تمام خطاها توجیه می آورند، آرام آرام شخص را به یک انسان بی قید تبدیل میکنند که در سبک زندگیاش به هیچ چیز تقید و تعهدی ندارد.
پلورالیسم را در سایر زمینه ها هم مطرح میکنند: پلورالیسم سیاسی، اقتصادی.
تمام اینها هدفمند است؛ برای رسیدن به تسلط بر جهان، از طریق تغییر سبک زندگی./995/د101/ن