۰۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۸
کد خبر: ۱۵۴۰۴۹
آیت‌الله جوادی آملی:

منشأ همه اختلافات حب نفس و دنیا گرایی است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت ‌الله جوادی آملی تصریح کرد: یک پدر حکیم برای فرزندان خود بر اساس حکمت بازیچه می‌خرد، این اسباب‌بازی، بازی و لهو و لعب است، اگر این‌ پست و مقام و عناوین اعتباری نباشد کسی تن به این امور و این کارها نمی‌دهد، این پستان کودکانه را در دهان اهل دنیا قرار می‌دهیم تا این‌ها سرگرم شوند و به این کارها تن دهند، اما باید بدانند این‌ها بازی است.
آيت الله جوادي آملي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر چهارشنبه در مسجد اعظم قم، به بیان تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه روم پرداخت و گفت: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ» ما یک تماشا داریم و یک عبرت، تماشا از آن تاریخ‌نگاران و گزارشگران است، تماشا و اطلاعات سواد نیست، اگر کسی بتواند تحلیل کند و علل موفقیت‌ها و شکست‌ها را معین کند این علم تاریخ است، اگر کسی تاریخ را دانست علم ندارد بلکه باید بتواند تحلیل کند، عبرت سبب حرکت از جهل به عقل و از غفلت به بیداری است و خداوند در آیات بسیاری می‌فرماید.

وی با اشاره به آیه «أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ» بیان داشت: اینان چرا در درون خود ننشستند و ارزیابی کنند که این سخن حق است، اگر هدف از  عالم سرگردانی است که سر از پوچی در می‌آورد، اما اگر بدانند که حق است به زمان‌ مند بودن این نظام یقین می‌یابند، اگر حق است عادل باید پاداش ببیند و ظالم جزا بیابد.

حضرت آیت الله جوادی آملی افزود: این عالم بالحق آفریده شده است، گاه به صورت قضیه سالبه و گاه به صورت قضیه موجبه می‌فرماید که ما عالم را حق آفریدیم، در مقصد دیگر آزمون وجود ندارد از این رو در آن‌جا دیگر شریعت وجود ندارد، آن‌جا دارالقرار است، هر متحرکی باید به مقصد خود برسد و حرکت نمی‌تواند دائمی باشد، دوام حرکت یعنی پوچی و بی‌هدفی، حرکت به معنای به سوی چیزی رفتن است، نه چرخیدن به دور خود، حرکت با ابدیت مستحیل است، این حرکت باید به دارالقرار برسد، از این رو فرمود وقتی همه به مقصد می‌رسند «تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ» این گردونه آرام می‌گیرد، البته بعد از این‌که این نظام را به نظام آخرت تبدیل کرد دوباره دنیایی خلق می‌شود یا نه آن بر اساس فضل الهی است.

عبرت‌ گرفتن از آثار گذشتگان راهی برای تفکر

مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ»  افزود: دانشمندان گوشه‌ای از اسرار معلوم را می‌فهمند، آن کس که معلوم را آفریده که علیم نیست، اگر کسی این نظام را بررسی کرد به دو مطلب پی‌می‌برد یکی این‌که این مطلب حق است و دیگر این‌که این نظام زوال‌مند است؛ اینان که کافر هستند و راه حوزوی و دانشگاهی را طی نکردند، برای آنان راه مردمی هم وجود دارد، آن‌ هم نگریستن به آثار گذشتگان است، خداوند کسانی را خاک کرد که ثروتمندان حجاز به یک دهم ثروت آنان نمی‌رسند، کسانی را قبل از قارون از میان برد که مال بیشتری و قدرت بیشتری داشتند «کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» اینان با نگاه عبرت‌بین به میراث فرهنگی و آثار گذشتگان بنگرند.

وی با اشاره به آیه «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ»، بیان داشت: پایان کسانی که بیراهه رفتند سوء عاقبت است، سوء عاقبت در برابر حسن عاقبت قرار دارد، «السُّوأَىٰ» در برابر اسوء مانند احسن در برابر حسنی است، عاقبت سوء آنان به دلیل تکذیب و کفر آنان است، خداوند هر چه خواست آنان را هدایت کنند به راه راست نیامدند، « أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِم» آنان در درون خود فکر کنند که «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا» در جریان خلقت هیچ بطلانی نیست تمام علومی که بشر دارد از گوشه‌های اسرار خلقت است، هیچ بی‌نظمی در عالم نیست اما دنیا غیر از زمین و حیات و آسمان و دامداری و کشاورزی است، دنیا این است که این مقام و پست و این درآمد مال من است این جز بازی و سرگرمی چیز دیگری نیست.

اگر پست، مقام و عناوین اعتباری دنیا نباشد کسی تن به این امور نمی‌دهد

حضرت آیت‌الله جوای آملی اظهار داشت: خداوند فرمود ما بازیگر نیستیم اما «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» این‌ها بازی است یعنی اهل دنیا را سرگرم کردن به این موضوعات حکمت است، یک پدر حکیم برای فرزندان خود بر اساس حکمت بازیچه می‌خرد، این اسباب‌بازی بازی و لهو و لعب است، اگر این‌ پست و مقام و عناوین اعتباری نباشد کسی تن به این امور و این کارها نمی‌دهد، این پستان کودکانه را در دهان اهل دنیا قرار می‌دهیم تا این‌ها سرگرم شوند و به این کارها تن دهند، اما باید بدانند این‌ها بازی است، اگر آمد خوشحال نشوند و اگر رفت ناراحت نشوند، این طور نشود، برای آن روزی که به ما دادند خیلی خوشحال باشیم آن روزی که بخواهند از ما بگیرند دعوا راه بیندازیم، کسب حلال و کشاورزی و دامداری عبادت است، خداوند «وَاسْتَعْمَرَکُمْ» خدا از ما طلب کرده که زمین را آباد کنیم این مطلب دنیا نیست.

وی بیان داشت: اما این‌که گفتند این سمت مال شما، شما این مقام را دارید اگر به عنوان وظیفه انجام دهد خوب این وظیفه الهی است اما اگر برای رسیدن به جاه و مال، مقام و احترام بیشتر باشد و روزی که به آن برسد خوشحال باشد و روزی که آن را از دست داد دعوا راه بیندازد این دنیا است، پیامبر درباره این دنیا فرمود «نعم المرضعه و بئسة الفاطمه» دنیا دو روز است، آن روز که پستان پست را در دهان این فرد می‌گذارد در آن روز دنیا مرضعه است، آن شیر پست و مقام را در دهان فرد می‌گذارد، همین دایه وقتی دوران شیرخوارگی تمام می‌شود زمان فطان می‌رسد، یک روزی این پستان را در دهان فرد می‌گذراد و یک روز از او می‌گیرند، اما کسی که کشاورز و دامدار باشد که با یکدیگر نمی‌جنگند، تو دنیا را به هم زدی دنیا هم بیمارستان هم گورستان را به شما نشان داد و به شما خیانت نکرد، هم پارک را به شما نشان داد هم آرامستان را و این همه صدیقین و شهدا از این دنیا به این مقام رسیدند.

دعوا بر سر دست یافتن به پست و مقام‌ها دنیازدگی است

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: آن کسی که مانند حضرت امیر(ع) به خلافت رسیده به آن آبرو داده، حالا که من نباشم تمام اوضاع را بخواهم به هم بزنم این دنیا است، حیات دنیا در برابر حیات آخرت است و بازیچه در برابر آن چیزی وجود ندارد، این کشاورزی و دامداری این تحصیل باید هدفمند باشد تا پاداش داشته باشد، این وسط چیزهایی است که به جایی نمی‌رسد، که خسارت و سرمایه باختن می‌شود، عمر انسان به بازی صرف می‌شود و تلخی را دربردارد، اما اگر هدفی وجود داشته باشد چه من باشم چه دیگری تفاوتی نمی‌کند، یکی از روایاتی که انقلاب آن را تفسیر کرد این حدیث است که «من رضی بفعل قوم فهو منهم» اگر دو نفر با مراتب فضل و علم مساوی وجود داشته باشند و یکی به سمتی رسید و دست دیگری به جایی بند نشده است، اگر این فرد راضی باشد به سمت آن فرد در ثواب او نیز شریک است، اما اگر دعوا راه بیندازد که من چه عیبی داشته‌ام و چرا به من نرسیده است این دنیا است، شما اگر بررسی کنید می‌یابید که پایه همه اختلافات به دنیا بازمی‌گردد، شما اگر راضی باشی به کاری که آن فرد می‌کند در ثواب او شریک هستی.

وی با اشاره به آیه «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ» بیان داشت: ثوره یعنی شیار کردن، یک بقر داریم به معنای شکافتن، «تُثِیرُ الْأَرْضَ» که در سوره مبارکه بقره آیه 71 گذشت از این قبیل است، کسانی که پیش از اینان بودند قوی‌تر و نیرومند‌تر از اینان بودند و زمین را برای هدف‌های گوناگون زیر و رو کردند و آن را بیش از آنچه اینان آبادش کردند، آباد کردند، کاملا زمین را شخم زدند و کشاورزی کردند، اما پیامبرانشان برای آنان دلایلی آوردند ولی به سبب تکذیب پیامبرانشان هلاک شدند، درباره قارون با همه ثروتش که «لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ» کلیدهای آنان بر جوانانی نیرومند هم سنگین می‌آمد، فرمود از او قوی‌تر و قدرتمند‌تر هم بودند، در سوره فاطر فرمود « وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَیْنَاهُمْ» سرمایه سرمایه‌داران حجاز به یک دهم ثروت افراد گذشته هم نمی‌رسد اما عاقبت تبهکاران به کفر و تکذیب می‌رسد، این یک معنا است که با آیات قبل باید هماهنگ باشد این طور نیست که آنان از معاصی صغیره به معاصی کبیره برسند، آیه می‌خواهد بگوید اینان سوء عاقبت دارند به این دلیل که آیات خدا را تکذیب و تمسخر می‌کردند نه این‌که در نهایت به جایی می‌رسند که آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند بلکه به دلیل تکذیب و تمسخر از ابتدا به این سوء عاقبت دچار شدند./914/پ201/ج

ارسال نظرات