۱۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۱۵۵۷۶۰

نشست نقد و بررسی رمان «خاک من کجاست» برگزار شد

خبرگزاری رساـ نشست نقد و بررسی رمان «خاک من کجاست» مربوط به زندگی نامه شهید فرودی از همسنگران و یاران رهبر معظم انقلاب، شهید هاشمی نژاد و آیت‌الله واعظ طبسی برگزار شد.
کتاب

 به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، سید علی مهرزاد از منتقدان کتاب کشور، صبح امروز 19 بهمن در نشست «حماسه سازان قلم» در فرهنگسرای انقلاب مشهد به بررسی شخصیت پردازی و ژانر اثر «خاک من کجاست» پرداخت و گفت: این اثر در واقع مجموعه ای از مصاحبه‌های نویسنده با نزدیکان، خانواده و دوستان شهید فرودی است که‌ در قالبی داستان گونه روایت می‌شود که نثر جذاب و چینش حادثه محور این کتاب موجب علاقه مندی خواننده به مطالعه آن می‌شود.

وی در ادامه با بررسی نوع و ساختار ادبی این کتاب نوع نگارش این کتاب را دو گانه خواند که امکان نقد را از منتقد می‌گیرد، افزود: نویسنده این کتاب، اثر را داستان خاطره خوانده و دست منتقد را در انتقاد می بندد.

در بخشی از این برنامه ژانرِ اثر و همچنین روند و سیر تاریخی اثر مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت که مورد تایید خانواده این شهید نیز قرار گرفت، بر همین اساس و بنا بر اظهار خانواده این شهید یکی از نقاطی که در این کتاب در حق این شهید اجحاف شده است مربوط به بحث تقلید این شهید بوده است که بنابر اظهار خانواده وی، شهید حسین فرودی از آغاز دوران بلوغ خود از امام خمینی(ره) تقلید می‌کرده است حتی به خاطر این موضوع از مدرسه اخراج شده است و خانواده این شهید همچنین بر بخشی از این کتاب به خاطر ارائه تصویر غیر واقعی از شهید خود گلایه مند بودند.

در «خاک من کجاست» نویسنده ماجرا را از سال های کودکی مهدی روایت می‌کند، هنگامی که او حتی از مرگ پدر نیز چیزی درک نمی کند و روز مرگ او به التماس مادر، پیشانی مرحوم پدرش را می بوسد و شتابزده سراغ بازی با همسالانش می رود. توصیفاتی که در رابطه با دنیای کودکی، قهر و آشتی ها و سنگینی و ثقل حوادث و حقایق زندگی برای باور کودکانه او ارائه شده است، بسیار باورمند به نظر می رسد.

در برش های مختلفی از اثر، رفتارها و کنش های مهدی توصیف می شود و به نوعی شخصیت رحیم و مهربان او را به تصویر می کشد. آوردن کره الاغ کدخدا حسن پیش الاغ ماده تاشیرش بدهد. (کدخدا به واسطه قحطی و نبود علوفه کره الاغ را پس از به دنیا آمدن در میدانگاه دهساران رها کرده بود)، از آن صحنه هاست که قدرت تصمیم گیری جسارت و مهربانی مهدی را توأمان نشان می دهد.

بخشیدن رختخواب ها و وسایل خانه به فقرا دادن سهم غذایش به فقیران گرسنه و علیل درحالی که خود کودکی بیش نیست و هنوز شیطنت های کودکانه اش را نیزدارد. بعد از پیروزی انقلاب، گروهی از مبارزین قبل از انقلاب که همرزم و همسنگر مهدی بودند، به نوعی از آرمان های خود فاصله گرفتند و دچار انحراف خط فکری شدند. به همین دلیل به دشمنی با او برخاستند. اتفاقاً یکی از این افراد را مأمور ترور مهدی می‌کنند. و او توسط نیروهای کمیته انقلاب اسلامی دستگیر می شود.

حس ترحمی که «مهدی» بر جوان فریب خورده دارد و این که در باورش نمی گنجد که آن همه دوستی به کوهی از عداوت تبدیل شده باشد، در لابه لای سطور موج می زند و با واژگان به کاررفته در متن، قابل انتقال است. اما آن چه از این اتفاق، در ابهام می ماند این که، مشخص نمی شود چرا نویسنده از بردن نام آن مرد اغماض می کند و تنها به اصطلاح سایه اکتفا می کند و او را این گونه می خواند!

در «خاک من کجاست؟» شخصیت پردازی روی شخص محوری و حتی دیگر اشخاص اثر به خوبی صورت گرفته و خواننده به راحتی با اشخاص آشنا می شود. لحظه شهادت «مهدی» حزنی بردل می نشاند. حال آنکه شهادت، نقطه اوج فرماندهان دفاع مقدس است، با همه اینها خواننده به قدری به او نزدیک شده که رفتن او را نمی پذیرد و بر این داغ، دل می سوزاند.

 تاثیر حضور زنان در متن

با توجه به این که شهید فرودی از شهدای استان خراسان به شمار می رود و در آن استان هنوز هم زنان، روابط اجتماعی محدودتری نسبت به تهران و یا برخی شهرهای بزرگ کشورمان دارند، در اثر حاضر، نقش زنان به خوبی آشکار است حضور آنان در تهیه اعلامیه، پخش آن، ارتباط با گروه ستاره اسلام که مهدی، رهبری آن را به عهده دارد، به تصویر کشیده شده است. عمده ترین و پررنگ ترین تصویری که از حضور زنان در اثر به میان آمده، تظاهرات آنان بر علیه کشف حجاب در میدان مجسمه است. البته این تظاهرات نیز با چند هدف، شکل می گیرد. مریم فرودی به همدستی شمسی (شمس الملوک مصطفوی) زنانی را به بهانه اعتراض به کشف حجاب، دور هم جمع می‌کنند و با شعار «الله اکبر و لااله الاالله» به طرف چهارراه خسروی راه می افتند. اما پلاکاردهایی را نیز با مضمون «ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی هستیم» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» در دست می گیرند و همین مسئله، موجب حمله ماموران شهربانی و ساواک مشهد به آنان می شود. در این صفحات، حضور زنان، بسیار پررنگ می شود. (ر.ک. به صفحات 220تا 195) ضمن این که در صفحات پیش و پس از این نیز همین حضور، تایید می شود و به چشم می خورد. مریم به همراه لیلا مروتی و صفورا پارسا به روستاهای دورافتاده می روند و بین مردم فقیر و دردمند، آرد، لباس و گوشت تقسیم می کنند. ساواک آنها را دستگیر می کند و ادعا می کند که آنها خرابکار هستند و به قصد جذب نیرو برای گروهک خود به روستاها سرک می کشند.

گفتنی است، در انتهای این برنامه از خانواده این شهید با اهدای لوح تقدیر شد. /934/پ202/س

ارسال نظرات