۲۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۱
کد خبر: ۱۵۶۴۷۷

پیام مردم قم؛ متن یا حاشیه؟!

خبر گزاری رسا ـ این جا قم است! این جا مردمی دارد که شجاعت و صراحت بیان را از رهبر فقیدشان حاج آقا روح الله خمینی یاد گرفته‌اند. این جا حرم اهل بیت پیامبر علیهم السلام است. مردم مظلومی دارد که سیلی نهضت و قیام خورده‌اند و از پا نیافتاده‌اند. این جا مرکز انقلاب است.
حرم حضرت معصومه
باسمه تعالی شأنه العزیز
 
 حادثه 22 بهمن قم، چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت. این روزها که رسانه‌ها و جناح‌ها هر کدام به ظن و زعم خود نخودی بر آش سیاست می‌افزایند و هم می‌زنند، رسالتی از این مهم تر نیست که پرده‌هایی از واقعیت را برای ماندگاری در تاریخ نوشت تا مباد قضاوت آیندگان دچار تحریف و خطا گردد.
 
در یادداشت پیشین پس از یکشنبه سیاه مجلس در آستانه سالروز پیروزی شکوه‌مند انقلاب اسلامی و راهپیمایی 22 بهمن، با عنوان »رفتار لاریجانی در شأن مردم قم نبود!» نوشتم که جرم رئیس قوه مجریه در آن حادثه تلخ چه بوده و نقش دولتیان در آن بداخلاقی چه اندازه بوده است.
 
اکنون پس از حادثه 22 بهمن قم باید به بررسی این مطلب بپردازم که « آیا رفتار مردم قم در شأن لاریجانی بود؟» .
 
برای بررسی این مطلب و تحلیل صحیح آن در پیشگاه تاریخ باید در آغاز اشاره‌ای به موارد مشابه داشته باشم و پس از آن ماجرا را برای آنان که ندیده و نشنیده‌اند بازگو کنم و سپس نتیجه را روشن سازم.
 
این جا قم است! این جا مردمی دارد که شجاعت و صراحت بیان را از رهبر فقیدشان حاج آقا روح الله خمینی یاد گرفته‌اند. این جا حرم اهل بیت پیامبر علیهم السلام است. مردم مظلومی دارد که سیلی نهضت و قیام خورده‌اند و از پا نیافتاده‌اند. این جا مرکز انقلاب است.
 
اما در همین قم گاهی اتفاقات عجیبی می‌افتد که باید برایش کتاب‌ها نوشت. چند سال پیش بود که در دولت دوم خردادی، نشریه مناطق آزاد کاریکاتوری اهانت آمیز منتشر کرد و به ظاهر، حضرت استاد مصباح یزدی را به سخره گرفت اما تیر اصلی آن، سینه روحانیت را نشانه رفته بود. طلاب حوزه سراسیمه و نگران به اعتراض برخاستند و به تحصن نشستند. برای کم کردن هزینه‌ها روزه گرفتند و نذری دادند. اما روزنامه‌های مهاجرانی ملعون نوشتند که تعدادی دانش‌آموز را به اجبار در مسجد اعظم گرد آورده‌اند! شبانه چه تبلیغاتی می‌کردند که این حرکت رسواگرانه مبادا از قم به بیرون درز کند. آن‌ها می‌دانستند اگر مردم قم، قیام کنند انقلاب می‌شود.
 
در ماجرایی دیگر، چند سال پیش برای سخنرانی در مراسمی، از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دعوت شد! مسئولان وقت شهر قم علی رغم آگاهی از نظر و نگاه مردم نسبت به وی، همگان را در عملی انجام شده قرار دادند. در آن جلسه که مردم له یا علیه کسی شعار ندادند، چند نفر احساس تکلیف کردند که از سخنران جلسه سؤالاتی داشته باشند! پرسش‌هایی در باره دارایی‌ها و فرزندان و مسائل انقلاب. پاسخ به این افراد البته به گونه‌ای دیگر رقم خورد و بلافاصله بازداشت شدند و به محکمه رفتند. شدت عمل چنان بود که یکی از آنان به دام حلقه انحرافی افتاد و جذب شد! اما مردم نه این پرسش‌ها را تایید کردند و نه رد. مردم به انتظار نشستند تا روزی قوه قضاییه از راهکارهای قانونی خود بهره بگیرد و پاسخگوی آن پرسش‌ها باشد.
 
این دو ماجرا تجربه‌هایی در خود دارند که به زودی ارتباط آن با ماجرای 22بهمن روشن خواهد شد. پس لازم است این حادثه را هم مرور کنیم.
 
هنوز چند روزی از یکشنبه سیاه مجلس نگذشته است. مردم قم بسیار ناراحت و عصبانی هستند. همان مردمی که از دست برخی اقدامات و سخنان دولت‌مردان هم دل خوشی ندارند. تا جایی که رئیس دولت برای افتتاح طرح‌هایش تا شعاع چند کیلومتری به قم نزدیک نمی‌شود و یا بی‌خبر آمده و در جمع چند عزادار در حرم می‌ایستد و پس از تهیه گزارش تصویری برای رسانه‌ها قم را ترک می‌کند.
 
راه‌پیمایی قم با وجود تحریم‌ها و فشارها،‌ شلوغ‌تر از سال‌های گذشته است اما از شور و حال سال‌های گذشته خبری نیست. مردم بیشتر آرام هستند تا آن که شادمانی کنند در جشن پیروزی انقلاب. موج جمعیت چنان است که ادامه راه‌پیمایی دشوار می‌شود و مسیر آن تغییر می‌یابد. اما هیچ‌کس نمی‌داند سخنران امروز کیست!
 
مردم در شعارهای خود ضمن مرگ بر آمریکا و اسرائیل از مسئولان می‌خواهند بصیرت داشته باشند و دعوا را کنار گذاشته به حرف رهبر گوش کرده و در رفع مشکلات مردم بکوشند. همین نکته در قطعنامه پایانی هم انعکاس یافته است. امسال اما خبری از تصویر مسئولان در دست مردم نیست به جز عکس امام و رهبری. جز عده‌ای اندک و جدابافته که در خیابان به حمایت از رئیس دولت، جمله‌هایی از رهبری را در دست گرفته‌اند.
 
از آن همه جمعیت راه‌پیمایی عظیم مردم مظلوم قم تنها سه چهار هزار نفر می‌توانند در شبستان امام خمینی(ره)‌ حرم راه یابند. استاندار منصوب دولت هم که به تازگی به جای استاندار محبوب قم آمده خود را آفتابی نمی‌کند. ناگهان مجری اعلام می‌کند که آقای لاریجانی سخنران جلسه است و مردم شعار دیگری ندهند و اگر حرفی دارند به دفتر وی برسانند!
 
با آغاز سخنرانی،‌ شعار «بصیرت بصیرت« حاضران آغاز می‌شود. مردم متعجب هستند چطور یکی از طرف‌های درگیر در حادثه ننگین و غیرقابل دفاع مجلس، پیش از عذر خواهی از رهبر و مردم، در این‌جا حاضر شده است تا از انقلاب بگوید. شعارها بلند و بلندتر می‌شود و صدا به صدا نمی‌رسد. می‌توان مردم را به آرامش دعوت کرد اما خبری از تدبیر نیست. آقای لاریجانی اصرار دارد بیشتر و بلندتر متن پیش‌نویسش را بخواند و تمام کند. مردم بازهم بی‌آن که از کسی نام ببرند شعار : «خواص بی بصیرت،‌ مایه ننگ ملت« را سر داده‌اند. هر لحظه بر هیجان جمعیت افزوده می‌شود اما کسی نیست که مردم را آرام کند و سخنران هم با دهن‌کجی بیشتر می‌خواهد نشان بدهد گوشش به این اعتراضات بدهکار نیست. همین است که خشم مردم بیشتر می‌شود. جمعیت به جلو هجوم می‌آورد. لاریجانی در حلقه محافظان همچنان به خواندن متنش ادامه می‌دهد. اما ادامه این وضعیت دیگر محال است. بالاخره سخنران به این فکر می‌افتد که مردم را نصیحت کند! او از وحدت در دهه فجر و دوربین‌های بیگانگان می‌گوید. این سخن، آتش را شعله ور تر می‌کند و کسی فریاد می‌زند که یکشنبه مجلس در دهه فجر نبود؟ بیگانگان نمی‌دیدند؟ اعتراضات بیشتر می‌شود. مردم به سمت جایگاه هجوم می‌آورند. عصبانیت در چشمان همه موج می‌زند. ناگهان برخی حرم را با رمی جمره اشتباه می‌گیرند. دیگر حرمتی برای حرم نمی‌ماند. کفش و مهر است که به جایگاه پرتاب می‌شود. این جاست که سخنران مجبور به ترک محل می‌شود. شعارها ادامه دارد. یک نفر از پشت بلندگو مردم را تهدید می‌کند. شعارها توفنده‌تر است. تولیت حرم در جایگاه قرار می‌گیرد. سخنان او آرام‌بخش است و بارها با تکبیر مردم همراه می‌شود. تولیت حرم آیت الله سعیدی به بهترین حالت جمعیت را آرام می‌کند و گرنه معلوم نیست این همه جمعیت خشمگین اگر به خیابان‌ها رفته به دیگر مردم ملحق شوند چه پیش بیاید. اما همه چیز به خوبی پایان می‌یابد. قاری قرآن دقایق طولانی به قرائت قرآن می‌پردازد و بیشتر مردم به آرامی خارج می‌شوند و عده‌ای هم برای نماز مهیا می‌گردند. همه می‌دانند حادثه مهمی رخ داده است. شاید به تیتر روزنامه‌های فردا فکر می‌کنند: «یکی از مقصران حادثه تلخ مجلس مجال سخن بین مردم انقلابی قم را نیافت! لاریجانی پیش از عذرخواهی از مردم نتوانست برای آنان سخنرانی کند! فریاد مردم قم خطاب به مسئولان،‌ بصیرت بود!»
 
اما این‌ها همه یک خواب خام بود. رسانه‌های فردا چیز دیگری نوشتند.
 
اکنون باید دید انعکاس این حادثه در رسانه‌ها چگونه بود و چه عواملی در پشت پرده نهفته است. برای مردم قم فرقی نمی‌کرد سخنران، دکتر احمدی نژاد باشد یا لاریجانی! آن‌ها می‌خواستند خشمشان را فریاد کنند تا شریک کوچکی باشند برای غم رهبرشان. رهبری که ضمن نکوهش رفتار آن روز مجلس،‌ وعده کردند که باز از آن حادثه خواهند گفت.
 
رسانه‌ها نوشتند: «بیست نفر طرفدار احمدی نژاد! به سمت لاریجانی کفش پرتاب کردند! عده قلیلی سخنرانی را نیمه تمام گذاشتند! چند نفر با شعار معیشت و حمایت از دولت علیه لاریجانی شعار دادند! چند نفر کفن پوش با سازماندهی قبلی به لاریجانی حمله‌ور شدند! جریان مشکوک‌الحالی پیامک داده است که یکشنبه انتقام در برابر یکشنبه مجلس بود! مردم (بدون نیاز به سازماندهی از سوی لاریجانی!)‌ در تهران علیه احمدی نژاد شعار داده‌اند. مردم از هاشمی حمایت کردند!!!»
 
این جو سازی‌ها یک طرف و موج محکومیت‌ها هم یک طرف. با مرور دو جریان گذشته به خوبی روشن می‌شود دست‌هایی درکار است که از آن چه می‌ترسد فرار کند.
 
چرا در ماجرای تحصن، همه خبرگزاری‌های وقت دولتی و مطبوعات همسو خواستند اعتراض روحانیت را به عده‌ای دانش‌آموز تقلیل دهند! چرا در ماجرای بعدی از شخصیتی دعوت شد که احتمال درگیری داشت؟
 
اکنون به حادثه 22 بهمن برگردیم. تا پیش از حادثه، سران تخلف اخلاقی مجلس و دولت در زبان بزرگان و دل مردم، نکوهش شده‌اند. رهبر انقلابی انقلاب هم وعده داده‌اند در این باره بیش‌تر سخن بگویند. هنوز محکوم‌کردن‌ها ادامه دارد. مردم از شوک جریان مجلس بیرون نیامده‌اند. گیرم که دعوت از رئیس جمهور در تهران، ناگزیر بوده و حیثتی است اما دعوت از رئیس مجلس به قم چه حکمتی دارد؟ آیا مسئولان محلی به مسئله واقف نبودند یا مسئله دیگری در میان بوده است؟ و چرا سخنران به لجاجت می‌پردازد و به مردم آرامش نمی‌دهد؟
 
این هیاهوی رجال سیاسی و رسانه‌ها برای چیست؟ کسانی که در ماجرای ننگین مجلس پوزخند می‌زندند ناگهان استاد اخلاق شده و از بد اخلاقی‌ها گلایه می‌کنند و دستور بگیر و ببند صادر می‌کنند.
 
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر‌ آن که هست گیرند
اگر قرار است کسی به جرم بداخلاقی بازداشت شود باید همه آن چندهزار نفر را بازداشت کرد و البته پس از آن که سران بداخلاقی روز نحس مجلس، به جرم بداخلاقی، محاکمه شوند.
 
صد البته هیچ کس نمی‌تواند از حواشی حادثه 22 بهمن قم بگذرد و توجیه کند. قداست یک مکان مقدس شکسته شده و یکی از مسئولان نظام نتوانسته به سخنانش ادامه دهد و از مجلس اخراج شده است. اما نه مگر جواب «های، هوی» است؟ در جایی که هزاران نفر در حال اعتراض هستند حلوا پخش نمی‌کنند. آشکار است که عده‌ای عنان از کف داده و رفتاری ناشایست بکنند. اما پس از فروکش کردن ماجرا، ملامت یک طرف دعوا که هیچ پناه و مدافع و پشتیبانی ندارد هنر نیست.
 
به نظر می‌رسد رسانه‌ها کوک شده‌اند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. آنان مأموریت دارند چنان تبلیغات سنگینی راه بیاندازند که جای مجرم و شاکی عوض شود.
 
آنان می‌خواهند با پررنگ کردن یک حاشیه ناگزیر، متن اصلی را پنهان کنند. مردم دیگر استان‌ها نباید خبردار شوند که مردم قم چگونه از بازیگران اصلی بداخلاقی مجلس و دولت ناراحت بودند و برای اعتراض قیام کردند. مردم ایران باید به این گزاره مسخره و مضحک باور پیدا کنند که جمعی بیست نفره توانست بر مراسمی با حضور چند هزار نفر غلبه کرده و سخنرانی را ابتر کنند.
 
از سوی دیگر به جای تخطئه و توبیخ یکی از مقصران یکشنبه غم‌بار مجلس، سیل محکومیت‌ها و دلداری‌ها جاری شود تا مردم قم یکی یکی با نشریات تماس گرفته و توبه کنند!
 
در این میان که رسانه‌های بیگانه با ولع تمام در حال سوء استفاده از حاشیه حادثه قم هستند رسانه‌های داخلی هم تلاش دارند ضمن اهانت به مردم مظلوم و انقلابی قم، آنان را آلت دست جریان نخ‌نمای انحرافی قلمداد کنند که می‌خواسته ماجرای باخت باخت مجلس را جبران کند!
 
باید گریست برای این ظلمی که به مردم قم می‌شود. باید فریاد کرد این دروغ‌های رسانه‌ای را که گمان می‌کنند می‌توانند حقیقت را با دهانشان خاموش کنند. مردم قم هنوز منتظرند. آنان از این تهمت‌ها و افترا ها خسته نخواهند شد و فریب نیرنگ رسانه‌بازان را نخواهند خورد چه این که:
 
عنقا شکار کس نشود دام بازچین
کان جا همیشه باد به دست است دام را
 
 آنان در انتظار می‌مانند تا ببینند خواص مدعی اخلاق و اصول‌گرایی درب توبه را می‌کوبند و از پیشگاه امام و امت عذرخواهی می‌کنند یا به لجاجت‌ها کودکانه از جنس لجاجت‌های سران فتنه ادامه می‌دهند؟
 
آیا براستی دشمنان بلندگو بدست خارجی و داخلی مردم قم گمان می‌کنند می‌توانند پیام اعتراض قم را به محاق ببرند؟ پس چرا با این همه ادعا، فیلم کامل این جریان را منتشر نمی‌سازند تا مشخص شود نوار پا ندارد!‌
 
با عوام‌فریبی و مظلوم‌نمایی چیزی عوض نمی‌شود. هرگز نباید از تنبیه سران بداخلاق کوتاه‌ آمد. آنان باید بدانند مادامی که در راستای منافع ملت و فرامین رهبری حرکت کنند عزیز ملت‌اند و گرنه عرصه سیاست کشور جمهوری اسلامی ایران، جولانگاه خواهش‌های نفسانی و جناحی و شخصی نیست و هر کس به آرمان امام و امت خیانت کند خود را از قطار انقلاب پرتاب کرده است.
 
اما در پایان باید نگرانی مراجع معظم تقلید و بزرگان و دلسوزان را از این ماجراجویی‌ها جدا کرد که آن چه اینان در آینه‌ هم نمی‌بینند ایشان به خشت خام دیده‌اند. حوزه و روحانیت نگران است این قبیل رفتارهای حاشیه‌ای، طمع سیاست‌بازان را جلب کند تا هر از گاهی برای عرض‌اندام و به خاک مالیدن بینی حریف، هر مکان و هر موقعیت مقدس و هر شخصیت محترمی را خرج چند روزه دنیایشان کنند. گرچه بعید است این قماش به نصیحت علما گوش فرا بدهند اما جوانان حزب‌اللهی و مردم غیور قم که در این روز به یادماندنی هم ثابت کردند تاب تحمل اخم رهبرشان را هم ندارند باید پس از این بیش‌تر مراقب باشند. چه بسا باید سوخت و ساخت و یا برخاست و تهمت به جان خرید اما دم نزد. مهم این است که انقلاب همیشه به فدائیانی نیاز دارد که لهجه قمی دارند!
والسلام
حامد عبداللهی
/903/ی701/ج
 
 
 
ارسال نظرات