۰۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۷:۴۵
کد خبر: ۱۵۷۸۵۲
ویژه‌نامه اینترنتی؛

«آیاتی که در قرآن کریم نسخ شده‌اند» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه‌نامه «آیاتی که در قرآن کریم نسخ شده‌اند» با هدف آشنایی بیشتر جوانان با مسأله نسخ و تغییر دستور و یا حکمی در قرآن در فضای مجازی منتشر شد.
ويژه‌نامه آيات منسوخ در قران
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه‌نامه «آیاتی که در قرآن کریم نسخ شده‌اند» شامل مبارزه یا نشستن بر سر میز مذاکره، چرا آیات نسخ شده از قرآن مجید حذف نمی شود و آیا نسخ با حکمت خداوند منافات ندارد در پایگاه اینترنتی تبیان منتشر شد.
دونکته درباره نسخ به بهانه آیات جهاد، نسخ قرآن در بیان مستشرقین و بزرگان دین چون شیخ طوسی، انساء اصطلاحی قرآنی در عرض نسخ، چه احکامی در قرآن نسخ شده اند، علت اختلاف در تعداد آیات منسوخ میان متقدمان و متأخران، نسخ قرآن به سنت، آری یا خیر، نسخ و اصطلاحات همگن و حکمت نسخ در قرآن از موضوعات دیگر این ویژه‌نامه است.
چرا آیات نسخ شده از قرآن مجید حذف نمی شوند
در مقاله‌ای از این ویژه‌نامه با عنوان چرا آیات نسخ شده از قرآن مجید حذف نمی‌شوند، می خوانیم: در میان آیات الهی ،آیات فراوانی هستند که معرکه آرای مفسرین و محققین در زمینه علوم قرآن هستند و هر یک در صدد اثبات و رد نسخ در این آیات هستند، اما آنچه در قران مجید صراحتا اشاره به مسأله ناسخ و منسوخ دارد، آیه 106 از سوره بقره است .
یکی از عقائد مهمی که شیعه با توجه به آیات و روایات متعدد، قرن‌ها به آن پایبند بوده و درصدد فهم هرچه بیشتر آن بوده است، این مسأله است که قرآن کریم علاوه بر ظاهر جملات و کلماتی که در آن، به کار رفته است، دارای مفاهیمی عمیق‌تر و پنهان تری هستند که از جمله روایات مهمی که این مطلب را به اثبات می‌رساند روایتی است که در این زمینه از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمودند : عن امیرالمؤمنان علیه السلام قال: «ما من آیه الاّ و لها أربعه معان، ظاهر و باطن و حدّ و مطلع، فالظّاهر التّلاوه، و الباطن الفهم، و الحدّ هو احکام الحلال الحرام و المطلع هو مراد الله من العبد بها؛ از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده که فرمود: هیچ آیه‌ای در قرآن نیست، مگر این که چهار معنا دارد: ظاهر، باطن، حد و مطلع، ظاهر قرآن همان تلاوت است و باطن آن فهم، حد احکام حلال و حرام و حدود الله است و «مطلع» همان چیزی است که خداوند آن را از بنده‌اش می‌خواهد.
برای فهم و تامل در این معانی پنهان نیازمند علوم و معارفی هستیم که از جمله آنها علم تفسیر است که یک مفسر برای به دست آوردن تخصص در زمینه تفسیر آیات الهی نیازمند علوم مختلف و متعددی است که از برخی از آنها عبارت است از :علم کلام،فلسفه،عرفان ،صرف و نحو ،برخی از علوم انسانی.
در کنار همه این علوم که مقدمه تفسیر و فهم زوایای مختلف آیات الهی است، راغب اصفهانی در مقدمه تفسیر خود به علم دیگری نیز اشاره می‌کند که از آن به(علم الموهبه) تعبیر می‌کند و در توضیح آن می فرماید: یکی از علومی که یک مفسر به آن نیازمند است علم الموهبه است بدین معنا که فهم و درک زوایای مختلف آیات قرآن را باید به فردی هدیه کنند و در اختیارش قرار دهند .
این مطلب مقدمه‌ای بود تا به یکی دیگر از علومی که یک مفسر برای فهم و درک عمیق تر آیات الهی به آن نیازمند است، بپردازیم و آن آگاهی از مسأله ناسخ و منسوخ است، چرا که تا یک مفسر به همه ابعاد این مسأله آگاهی نداشته باشد، نمی تواند تفسیری شایسته و در خور قرآن مجید ارائه دهد.
برخی از محققین اشاره می‌کنند، وجود آیات منسوخ، سیر تدریجی و مراحل قانون گذاری یک حکم شرعی را نشان می دهد که این مسئله از ارزش آموزشی بالایی برخودار است.
آیا نسخ با حکمت خداوند منافات ندارد
در مقاله دیگری از ویژه‌نامه آیاتی که در قرآن کریم نسخ شده‌اند آمده است: با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه به ویژه هنگام شروع انقلاب‌هاى اجتماعى و عقیدتى گاه برنامه اى مفید و سازنده و گاه ناکارآمد است، بنابراین، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطع هاى مختلف زمانى، روشن به نظر مى رسد.
نسخ، عبارت است از «صرف نظر کردن از یک حکم شرعى پیشین که به حسب ظاهر اقتضاى دوام دارد، به دلیل یک حکم شرعى پسین به شرطى که از لحاظ معنایى میان این دو حکم، تنافر، ناسازگارى بین و آشکار وجود داشته باشد یا بر نسخ آن اجماع یا نص معتبرى، یافت شود.»
نیازهاى انسان، گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون مى شود و گاه ثابت و برقرار است، با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه به ویژه هنگام شروع انقلاب‌هاى اجتماعى و عقیدتى گاه برنامه‌اى مفید و سازنده و گاه ناکارآمد است، بنابراین، لزوم دگرگونى برنامه‌ها در مقطع‌هاى مختلف زمانى، روشن به نظر مى‌رسد.
نسخ، هیچ گونه منافاتى با حکمت خداوند ندارد زیرا احکام، تابع مصلحت ها و مفسده ها است، همان گونه که ممکن است ساعت معین، روز معین و هفته معین، در مصلحت فعل تأثیر داشته باشد، سال و سال‌ها نیز ممکن است در مصلحت فعل مؤثر باشد، مثل این که مصلحت براى مسلمانان در یک زمان (به علت ضعف نیرو) عفو و گذشت از منافقان و کفار است و در زمان دیگر، مصلحت (به علت داشتن تجهیزات و نیرو) جهاد با آنان است.
درست است که ظاهر حکم وضع شده به وسیله شارع، دوام و استمرار است، ولى در واقع، خود شارع، محدودیت زمانى آن حکم را مى‌داند و به دلیل مصالحى مثل آماده کردن مردم براى اطاعت و انقیاد و تسهیل و تخفیف در عبادات، زمان پایان یافتن حکم را براى مردم ابلاغ نکرده است، بنابراین، نسخ منافاتى با علم و حکمت خداى متعال ندارد، علاوه بر این که دقت در آیات منسوخ، وجود قراینى را ثابت مى‌کند که حاکى از موقتى بودن حکم است.
در وضع احکام به وسیله آیات قرآن، هدف‌هاى مختلفى دنبال مى شود که یکى از آنها تشریع حکم است که با نسخ، حکم از بین مى رود، ولى هدف‌هاى دیگر، مثل اعجاز آیات، تلاوت آیات و در برخى موارد چون سند تاریخى است در موردى که شأن نزول خاصى داشته باشد به حال خود باقى مى‌ماند.
حکمت نسخ
در این مقاله درباره حکمت نسخ در قرآن چنین آمده است:نسخ یکی از موضوعاتی است که پیرامون آن شبهات زیادی مطرح می شود، چرا خداوند حکم خود را عوض می‌کند، مگر خدا از اول خوب و بدی یک حکم را نمی‌داند یا چیزی را فراموش می‌کند، چرا آیه‌ای که نسخ شده در قرآن باقی مانده و ذکر می شود، آیات منسوخه چه استفاده‌ای دارند.
گفتنی است، نسخ به دلایل مختلفی اتفاق می‌افتد گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است، مثل نسخ حکمی که مردم را مکلف کرده بود در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شراب‌خواری روی بیاورند و سپس حکم می‌کند که شرابخواری در هر حالتی ممنوع است.
گاهی نسخ نوعی تخفیف در حکم به دنبال دارد تا مردم لطف الهی را بهتر درک کنند و شکرگذار باشند، مثل نسخ حرمت زناشویی در شبهای ماه رمضان، یا مثل نسخ حکمی که برای آزمایش موقت مردم و فهماندن چیزهایی به مردم برای مدتی موقت و عبرت آیندگان اتفاق می‌افتد، اشاره به نسخ در حکم صدقه دادن برای دیدار پیامبر، البته اینها دلایلی است که به نظر ما می رسد و الله اعلم.
چه بسا یک نسخ از چندین حکمت و فایده برخوردار باشد و چه بسا آیندگان بتوانند از همین نسخ‌ها علومی را استخراج کند که در حیطه تربیت، فرهنگ و سیاست اسلامی راهگشا باشد، اما در توضیح دلایل نسخ باید دقت کرد که گاهی دلایلی که ما برای دفاع در مقابل شبهات نسخ می‌آوریم بیشتر مضر است تا مفید، مثلا گاهی در دفاع از نسخ می‌گوییم نسخ به این دلیل اتفاق می‌افتاده که مصلحت یک حکم به پایان رسیده و تکامل جامعه، حکمی جدید را طلب می‌کرده است.
اگر این دلیل را بپذیریم باید اذعان کنیم که چون جامعه همیشه به لحاظ‌های مختلف در حال تکامل است پس هنوز هم به نسخ های جدید نیاز است، اگر در یک زمان کوتاه، تغییر و تحولات یک جامعه کوچک(جامعه مسلمانان در صدر اسلام) سبب چندین نسخ در قرآن شده است، تکلیف مسلمانان بعد از پیامبر تا کنون که شاهد تغییر و تحولات زیادی در همه سطوح جامعه بوده اند، چیست، آیا چنین دینی فقط متعلق به مردم صدر اسلام نیست. 
اگر قرآن کتابی جامع است و اگر این دین برای تمام جوامع و تمام زمان‌هاست، نمی‌توان گفت تغییر و تحولات و نیازهای جامعه پیامبر، سبب نسخ ها شده است، بلکه این نسخ‌ها اهدافی بزرگ و حکمت‌هایی بزرگتر از این‌ها دارند و لازم است درباره آنها بیشتر تامل کرد، این نسخ‌ها پیشینه برخی از احکام الهی را به ما نشان می‌دهند تا چیزهای زیادی از آن دریابیم.
نیز برخی افراد اشکال می‌گیرند که چرا حکمی که نسخ شده در قرآن نوشته و تلاوت می‌شود فایده این احکام چیست، این اشکال برخاسته از نوعی سطحی نگری است، وقتی ناسخ و منسوخ کنار هم ذکر شوند هم معنا و مقصود آیات بهتر درک می‌شود هم اطلاعات مفیدی در زمینه‌های مختلف راجع به جامعه صدر اسلام به دست می‌آید.
دیدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ
در مقاله‌ای با عنوان دیدگاه شیعه و سنی در مورد نسخ می‌خوانیم: شکى نیست که قرآن، به خود قرآن نسخ مى‌شود همچون آیه اى که ذکر شد، اما هیچ آیه اى به سنت نسخ نمى‌گردد بلکه برعکس سنت به قرآن نسخ مى‌شود، البته سنت به خودش نیز نسخ مى شود، دلیل غیرممکن بودن نسخ قرآن به سنت این آیه شریف است: (ما نَنْسَخُ مِنْ آیَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْر مِنْها أَوْ مِثْلِها)؛ به حکم این آیه، هیچ نسخى مثل قرآن و بهتر از قرآن نخواهد بود.
این دیدگاه را جماعتى از اصحاب حدیث نیز پذیرفته اند اما بسیارى از متکلمان با آن مخالفت کرده‌اند، از فقهاى سنى مذهبى که با این دیدگاه موافق اند مى توان از امام شافعى و احمد حنبل نام برد.
محمدبن ادریس شافعى در این باره مى‌گوید: «نسخ قرآن جز به قرآن حاصل نمى‌شود، چنان که آیه (ما ننسخ...) این مسأله را ثابت مى‌کند اما بیشتر فقهاى اهل سنت نسخ قرآن را با سنت متواتر یا مستفیض صحیح مى‌دانند و حتى ابن حزم گفته است که نسخ به وسیله خبر واحد نیز محقق مى‌شود».
احمد بن حنبل مى گوید:«السنة یفسر القرآن و لا ینسخ القرآن الا القرآن»؛ سنت بیانگر و مفسر قرآن است و قرآن جز به قرآن نسخ نمى شود.
ابن خزیمه در مورد آیات ناسخ و منسوخ گفته است که ابوحنیفه نسخ قرآن را با سنت جایز دانسته است، همچنین این مسأله به مالک نسبت داده شده است.
ویژه‌نامه «آیاتی که در قرآن کریم نسخ شده‌اند» با هدف آشنایی بیشتر جوانان با مسأله نسخ و تغییر دستور و یا حکمی در قرآن در فضای مجازی در بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان به نشانی www.tebyan.net منتشر شده است./915/ت302/ن
ارسال نظرات