۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۷
کد خبر: ۷۸۷۶۴۰
عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه:

ضرورت توجه ویژه به اخلاق و تربیت در مدیریت حوزه

ضرورت توجه ویژه به اخلاق و تربیت در مدیریت حوزه
مشهد- آیت الله رجبی با بیان اینکه در زمینه اخلاق و تربیت، باید گام‌های جدی‌تری برداشته شود، گفت: حوزه‌های علمیه، برای مسأله اخلاق و تربیت جایگاهی ویژه لحاظ کنندو برنامه‌ریزی جامع و دقیق ترتیب دهند تا بتوانند، نقش اثرگذار در تربیت سرمایه‌های معنوی و علمی آینده ایفا کنند.

به گزارش خبرگزاری رسا در مشهد، آیت‌الله رجبی، عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه در اجلاسیه سراسری مدیران حوزه‌های علمیه کشور که با موضوع بررسی «مباحث اخیر و جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۱۲ روزه» در مشهد مقدس برگزار گردید، در سخنانی به موضوع «اصول مدیریت موفق تربیتی در حوزه‌های علمیه؛ آموزه‌ها و تجربیات علامه مصباح» پرداخت که مشروح آن بدین شرح می‌باشد:

اهمیت اخلاق و تربیت در رسالت مدیران حوزه‌های علمیه
آنچه می‌خواهم خدمت سروران گرامی عرض کنم، مسأله حیاتی اخلاق و تربیت در مسئولیت بزرگ مدیران محترم حوزه است. قطعاً همه بزرگواران از من بهتر و بیشتر به این امور آگاهند؛ ولی از باب آیه شریفه «وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَی تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»، می‌خواهم به اهمیت یادآوری در مسائل معنوی و علمی تأکید کنم و امید دارم، این تذکر هرچند کوتاه، اثرگذار باشد.

اخلاق؛ رکن اساسی نظام ارزشی اسلام
اخلاق، یکی از مسائل بنیادین در نظام ارزشی و هستی‌شناختی اسلام است و نقشی حیاتی و سرنوشت‌ساز در رسالت روحانیت و حوزه‌های علمیه دارد. این موضوع بار سنگینی بر دوش مدیران حوزه است که در تربیت سربازان حضرت بقیةالله الأعظم مسئولیت خطیری بر عهده دارند. حدیث نورانی «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، به وضوح جایگاه والای اخلاق در دین را نشان می‌دهد؛ حقیقتی که همواره در آیات الهی و روایات حضرات معصومین و پیام‌های انبیای الهی متجلی شده و همه کتب آسمانی به دنبال عملی کردن آن در جامعه هستند.

 

ضرورت توجه ویژه به اخلاق و تربیت در مدیریت حوزه
در زمینه اخلاق و تربیت، هنوز باید گام‌های جدی‌تری برداشته شود؛ هم از نظر آموزش و هم پژوهش و فرهنگ‌سازی. به عنوان یک طلبه کوچک، معتقدم حوزه‌های علمیه، شورای‌عالی و به خصوص مرکز مدیریت حوزه و سازمان‌های تابعه، باید برای این مسأله جایگاهی ویژه لحاظ کنند و برای آن برنامه‌ریزی جامع و دقیق ترتیب دهند تا بتوانند، نقش اثرگذار در تربیت سرمایه‌های معنوی و علمی آینده ایفا کنند.

 

توجه به اخلاق و تربیت؛ ضرورت و الگوهای جهانی
علامه مصباح از تجربه‌ای در انگلستان چنین یاد می‌کردند که به دنبال یک کتاب اخلاقی بودند و در یک کتاب‌فروشی بزرگ، بخش وسیعی را دیدند که تقریباً تمامی آثار چاپ‌شده طی ده سال اخیر را به موضوع اخلاق اختصاص داده بود و حجم آن، شاید بیش از مجموعه آثار اخلاقی ما باشد. این امر در کشوری که داعیه اخلاق و معنویت ندارند، نشانگر سرمایه‌گذاری عظیم و گسترده در زمینه تحقیق و نشر کتاب‌های اخلاقی بود. ایشان می‌گفتند: با وجود تلاش‌های زیاد بزرگان ما و وجود کتاب‌های ارزشمند و کیفی، حجم فعالیت ما در حوزه اخلاق و تربیت و ارزش‌ها و هنجارها باید بسیار بیش از وضع کنونی باشد.

 

نگاهی به نظریه‌های تعلیم و تربیت؛ نظام اعتدالی اسلامی
در تعلیم و تربیت، نظام‌های متفاوتی وجود دارد؛ در کشورهای غربی، نظامی لیبرالیستی حاکم است که معتقد است، باید به متعلم آزادی داد تا استعدادهایش شکوفا شود و روحیه استقلال در او شکل بگیرد و هر نوع محدودیت برداشته شود. در نقطه مقابل، در برخی نظام‌های شرقی، قوانین و مقررات به شدت حاکم‌اند و حتی ریز مسائل در چارچوب قوانین مشخص تعریف شده‌اند. هر دو رویکرد دلایل و شواهد خود را دارند که البته قابل نقد جدی است. رویکرد سوم، رویکرد اعتدالی است که طیفی را تشکیل دهد.

اسلام نظام اعتدالی خاص خود را پیشنهاد می‌کند؛ اعتدالی که آزادی را در قالب ارزش‌های ثابت تعریف می‌کند. این نظام نه آزادی مطلق را می‌پذیرد و نه آزادی متربی را به‌کلی نادیده می‌گیرد.

 

اجرای نظام اعتدالی؛ شناخت و عمل مدیران
برای اجرای این نظام، نخستین گام، شناخت دقیق خودِ نظام اعتدالی است که نیازمند تحقیقات گسترده و جامع در حوزه‌های مختلف می‌باشد. بر اساس این شناخت، می‌توان اصول کلی را تعیین کرد که باید در این نظام به آنها توجه شایان داشت.

بدون ورود به جزئیات، به طور اجمال، مدیران باید در تمامی ابعاد تعلیم و تربیت، از جمله بعد جسمانی و مادی، بعد روحی و معنوی، شرایط محیط بیرونی و همچنین چالش‌ها و تنش‌های داخلی و خارجی که متربی ممکن است، با آن مواجه شود، با برنامه‌ای جامع و منسجم اقدام کنند. رعایت این اصول و توجه همه‌جانبه به ابعاد وجود انسان، بهترین مسیر برای تحقق اهداف نظام اعتدالی در حوزه تعلیم و تربیت است.
نظام مدیریت حوزه‌های علمیه و جایگاه مدیران در تربیت

در نظام کنونی حوزه‌های علمیه، شورای‌عالی حوزه‌های علمیه و مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، فعالیت می‌کنند که قوانین و ضوابط مشخصی برای مدیریت حوزه وضع کرده‌اند. بخشی از این قوانین و اصول، از سوی شورای مدیریت و مرکز مدیریت تعیین شده است و فرض بر این است که مدیران حوزه در این چارچوب، مسئولیت سنگینی در عرصه تربیت طلبه‌ها بر دوش دارند.
وضعیت‌شناسی و اهمیت شناخت طلاب

اولین گام در برنامه‌ریزی مؤثر، شناخت دقیق وضعیت طلاب است. مدیران باید بدانند طلاب در هر سطح و مقطع تحصیلی، چه توانمندی‌های بالفعل و چه نیازهایی دارند و نقایص و ظرفیت‌های بالقوه آنان چه میزان است. شناخت ظرفیت‌های خانواده‌های طلاب، بخشی از ظرفیت طلاب است که می‌تواند در تربیت طلاب بسیار حیاتی باشد. بدون این شناخت پایه‌ای، موفقیت در فرایند تربیتی غیرممکن خواهد بود.
ترسیم چشم‌انداز و برنامه‌ریزی کلان

علاوه بر شناخت وضعیت، باید اهداف تربیتی مدرسه و نیز چشم‌انداز مشخصی برای مدرسه ترسیم شود. طبعاً چشم‌انداز باید در بازه‌های زمانی مختلف و بر اساس واقعیت‌ها و شرایط موجود تنظیم می‌گردد؛ البته مرکز مدیریت، اهداف و چشم‌انداز کلان حوزه را تدوین و تصویب کرده است که اهداف و چشم‌انداز مدرسه باید در چارچوب آن تنظیم شود.

الگوگیری از مدیران و مدارس موفق
یکی از اقدامات کلیدی برای مدیران، آشنایی با تجربیات موفق مدیران و مدارس حوزه‌های علمیه در سراسر کشور است. بازدید، مصاحبه، ضبط و استخراج نکات مثبت برنامه‌ها و فعالیت‌های آنان، می‌تواند به عنوان یک الگوی عملی و کاربردی برای ارتقای مدیریت و تربیت به کار گرفته شود.

 

تجربه علامه مصباح در راه‌اندازی مدرسه رشد
علامه مصباح در آغاز راه‌اندازی مدرسه رشد، نخستین قدم را تعیین مدیر توانمند دانستند و به آن مدیر سفارش کردند که در کشور با مدیران موفق آشنا شود، از روش‌ها و تجربیات آنها بهره‌مند گردد و این دانسته‌ها را به‌کار گیرد. این رویکرد نشان‌دهنده اهمیت یادگیری و تبادل تجربیات در بهبود نظام تربیتی حوزه است.
پس از این نکات مقدماتی به مرحله اصول تربیتی مدیران وارد می‌شویم. این نکته لازم است ذکر شود که هریک از این اصول، متکّی بر مبانی‌ای است که بنده در اصل اول به مبانی آن اشاره می‌کنم.

 

اصل اول: ضرورت توجه به جسم و روح در تربیت
در این اصل می‌خواهم به مبانی آن اشاره کنم. این مبنا یک مبنای انسان‌شناسی است که انسان را وجودی دوبعدی می‌داند؛ یعنی دارای بعد جسمانی و مادی و بعد معنوی و روحانی و این دوبعد، در تعامل و تأثیر متقابل با یکدیگر هستند. این مبنا، هم از نظر نقل، هم از نظر عقل و هم از نظر تجربه، اثبات شده است.

بر اساس این اصل، مدیر در مقام تربیت و مدیریت، موظف است به هر دوبعد جسمی و روحی توجه کند. غفلت از یکی از این ابعاد، موفقیت در تربیت را به خطر می‌اندازد. همچنین باید به رابطه و تأثیر دوسویه این دوبعد توجه ویژه داشت؛ مثلاً برخی ناهنجاری‌های روحی و روانی یا عدم آمادگی یادگیری، ممکن است ریشه در مشکلات جسمانی داشته باشد و بالعکس، برخی بیماری‌ها و ضعف‌های جسمی، می‌تواند از مسائل روحی ناشی شود.

با این حال، بر اساس مبانی انسان‌شناسی ما، هویت اصلی انسان، روح اوست و جسم نقش ابزاری دارد که البته برای تحقق رشد و تربیت معنوی، سلامت جسم هم اهمیت دارد؛ بنابراین اصل اول در تربیت، توجه همزمان به بعد روحی به عنوان هدف اصلی تربیت و بعد جسمی به عنوان وسیله‌ای برای حمایت از آن است. غفلت از هریک از این دو بعد و ارتباط میان آنها، می‌تواند تربیت را ناقص و نارس کند.
از سوی دیگر، در عین توجه به روح و مسائل معنوی به عنوان هدف اصلی تربیت، توجه ویژه‌ای به سلامت جسمانی طلبه‌ها نیز مهم است. علامه مصباح معتقد بودند، علاوه بر مراقبت جسم، باید به تخلیه انرژی دوران نوجوانی و جوانی نیز توجه شود تا این انرژی در مسیر درست و سازنده مصرف گردد. در این زمینه، ورزش که مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید فراوان دارند، نقش مهمی ایفا می‌کند.

آیت الله مصباح نقل می‌کرد که روزی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و ایشان پرسیدند: «شما ورزش می‌کنید؟» پاسخ دادم: کمتر. مقام معظم رهبری توصیه کردند: پیاده‌روی کنید و پس از آن، آیت الله مصباح مقید بود در دوران سلامت، هر روز از بعد نماز صبح تا طلوع آفتاب، پیاده‌روی منظمی داشته باشند.

ایشان همچنین به جوانان سفارش می‌کردند که علاوه بر ورزش، فعالیت‌های جهادی و اجتماعی انجام دهند؛ زیرا این فعالیت‌ها کمک می‌کند، انرژی جوانی و نوجوانی به خوبی تخلیه شده و در مسیر سازنده‌ای قرار گیرد و موجب رشد و پایداری جسمی و روحی آنها شود.

 

اصل دوم: اعتدال و انعطاف در برنامه‌های مدیریتی
اصل دوم که باید به آن توجه ویژه داشت، اعتدال است. این اصل را می‌توان با مفهوم انعطاف تکمیل کرد. در تمامی برنامه‌های مدیریتی، لازم است اعتدال رعایت شود؛ چه در بعد معنوی و چه در بعد جسمی؛ حتی در مسائل معنوی، خروج از دایره اعتدال، ممکن است پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد و منجر به بروز ناهنجاری‌های جسمی و روحی شود.

برای مثال، افراط در زهد و انجام اعمال عبادی به صورت غیرمتعادل، ممکن است نه تنها به سلامتی جسم آسیب برساند؛ بلکه تأثیر منفی در رشد معنوی فرد داشته باشد. علامه مصباح به شدت بر ضرورت رعایت اعتدال تأکید داشتند و معتقد بودند، نظریه تربیت در اسلام، نظریه‌ای اعتدالی است که اعتدال، حتی در ابعاد معنوی نقش حیاتی دارد. ایشان نمونه‌هایی را از دوران حضور خود در مدرسه حقانی بیان می‌کردند که به علت نبود اعتدال، برخی افراد دچار آسیب‌های جدی شده بودند.

علاوه بر اعتدال، انعطاف در برنامه‌ها نیز اهمیت فراوانی دارد. برنامه‌های خشک و بدون انعطاف، منجر به نتایج معکوس خواهند شد. در جلسه شورای مدرسه رشد که دو هفته یکبار بنده و مدیر مدرسه با علامه مصباح جلسه داشتیم، یکی از سه محور اصلی مورد تأکید علامه، ضرورت داشتن برنامه‌ای منعطف بود. برنامه نباید به گونه‌ای باشد که فرد تحت فشار شدید و قالب‌های سخت گیرانه قرار گیرد؛ بلکه باید امکان تعدیل اقدامات در شرایط مختلف فراهم باشد. بدین ترتیب، انعطاف پذیری در عمل، می‌تواند باعث بهبود وضعیت و افزایش اثربخشی برنامه‌ها شود.

 

اصل سوم: اقناع و تبیین غیرمستقیم؛ رویکردی مؤثر در مدیریت تربیتی
یکی از اصول اساسی که بسیار مورد تأکید قرار گرفته، اصل اقناع و تبیین به صورت غیرمستقیم است؛ به جای صدور دستورهای خشک و مستقیم. به گفته آیت الله مصباح، مجموعه‌ای از اصول ثابت وجود دارد که باید از ابتدا برای طلبه‌ای که وارد حوزه می‌شود، تبیین و تفهیم گردد تا با آگاهی و پذیرش وارد این نظام شود. هر نظامی قواعد و مقررات خاص خود را دارد و این امر نه تنها اشکالی ندارد؛ بلکه طبیعی و ضروری است؛ اما نکته مهم‌تر، ادامه روند توجیه و اقناع طلبه‌هاست تا آنها از درون، دستورالعمل‌ها و برنامه‌ها را بپذیرند و همراهی کنند.

ایشان بارها از سبک مدیریتی شهید بهشتی یاد می‌کردند که روش خاصی داشتند؛ پیش از اجرا، مسأله‌ای را به صورت پرسش مطرح می‌کردند و از اعضا می‌خواستند، نظرات خود را بیان کنند. وقتی فردی نظری را مطرح می‌کرد که همسو با نظر خود ایشان بود، آن را برجسته می‌کردند و جلسه را به گونه‌ای پیش می‌بردند که همه حاضرین حس کنند، با هم فکری و اراده جمعی به نتیجه رسیده‌اند. چنین شیوه مدیریتی، بهترین روش است؛ چراکه باعث می‌شود، افراد به صورت درونی و فکری برنامه‌ها و تصمیمات را بپذیرند و احساس کنند که خواسته خودشان است.

همچنین، از دیدگاه استادشان، آیت‌الله بهجت، توصیه مهمی نقل می‌کردند که تذکرات و یادآوری‌ها به‌ویژه درباره رعایت دستورالعمل‌ها باید به صورت غیرمستقیم و در قالب راهنمایی و تذکر ظریف باشد. ایشان می‌فرمودند که آیت‌الله بهجت، هیچ‌گاه توصیه‌های اخلاقی و تربیتی خود را به شکل مستقیم بیان نمی‌کردند؛ بلکه این توصیه‌ها را در قالب داستان، حکایت، نقل قول از اشخاص یا روایات و آیات بیان می‌نمودند.
خود علامه مصباح نیز در طول پنجاه سال که در خدمت ایشان بودم، بهندرت تذکر مستقیم در مسائل تربیتی داشتند و در مجامع بیشتر از طریق ذکر داستان‌ها، آیات و روایات، مفاهیم تربیتی را منتقل می‌کردند تا جدایی و خشکی در ارتباط مربی و متربی ایجاد نشود و پیام‌ها بهتر در دل‌ها بنشیند.

 

اصل چهارم: برانگیختن کرامت و عزت نفس

یکی دیگر از اصول اساسی تربیت، تقویت احساس کرامت و عزت نفس در طلبه است. طلبه باید دچار رشد و بالندگی در کرامت نفسانی و اعتماد به نفس شود؛ چراکه شکوفایی این ویژگی‌ها سبب می‌شود، طلبه از آلوده شدن به بسیاری از ناهنجاری‌ها و انحرافات مصون بماند. در روایات نیز بر اهمیت این موضوع تأکید شده است: « مَن کَرُمَت علَیهِ نَفسُهُ لَم یُهِنْها بالمَعصیَةِ»؛ البته این اصل نیاز به تحلیل و تفصیل دارد؛ ولی برای اختصار از بیان تفصیلی آنها صرف نظر می‌کنم.

اصل پنجم: اصل برجستهسازی و اهتمام بیشتر به بُعد معنوی و ارتقای معرفت
بر اساس انسان‌شناسی اسلامی، روح اصل هویت انسان است و باید در تمامی برنامه‌ریزی‌های مدیران حوزه، برجسته و محور قرار گیرد. لازم است برای تقویت روح و بُعد معنوی، رشد معرفت نسبت به خداوند، صفات و افعال الهی، حضرات معصومین(ع) و نقش آنان در نظام تکوین و تشریع و هستی و تربیت، سرمایه‌گذاری ویژه و زمان کافی اختصاص داده شود. زندگی، سیره عملی و توصیه‌های تربیتی علامه مصباح در مؤسسه رشد، نمونه روشنی از اهمیت این بعد است.

 

اصل ششم: تقویت حس استقلال و پرهیز از طفیلی‌گری
از دیگر اصول حیاتی، تقویت روحیه استقلال در طلبه و دوری از وابستگی بیش از حد به دیگران است. طلبه باید توانایی روی پای خود ایستادن در ابعاد مادی، آموزشی، اخلاقی و تربیتی را پیدا کند. برنامه‌های تربیتی نباید بسیار خشک و محدودکننده باشند که استقلال را تضعیف کنند. علامه مصباح تأکید داشتند که تربیت باید به گونه‌ای باشد که روحیه استقلال به تدریج در طلبه شکل گیرد؛ چراکه پس از دوران آموزش، طلبه ناگزیر از استقلال و تصمیم‌گیری مستقل است و اگر توانایی کافی برای این امر نداشته باشد، دچار بحران خواهد شد.

اصل هفتم: رعایت اصل تدریج و پرهیز از تحمیل

علامه مصباح یزدی در طول عمر شریف خود، بارها بر اصل تدریج در تربیت تأکید کردند. تحول‌های سریع و ناگهانی در افراد، انتظار بی‌جایی است. انسان در تمام ابعاد به تدریج رشد و حتی سقوط می‌کند؛ بنابراین در برنامه‌ریزی‌های تربیتی باید اصل تدریج با توجه به سن، عوامل طبیعی و اجتماعی مدنظر باشد. زدودن ناهنجاری‌ها و کسب فضایل اخلاقی، نیازمند زمان است و به تدریج محقق می‌شود و رعایت و توجه به تدریجی بودن تحول انسان، موجب موفقیت در تربیت طلاب خواهد شد.

اصل هشتم: ترجیح اهم بر مهم؛ تشخیص اولویت‌ها

یکی دیگر از نکات کلیدی، توجه به اولویت‌ها و ترجیح اهم بر مهم است که هم امر عقلایی و هم دینی است. علامه مصباح می گفتند: «من مدت‌ها می‌نشینم فکر می‌کنم، آن اهم و به تعبیر دیگر، اوجب کدام است؟»
ایشان متذکر می‌شدند که در دوران کنونی، ما بیشتر با انتخاب میان واجبات روبهرو هستیم، نه بین واجب و مستحب. ممکن است گاهی در قیامت از انسان پرسیده ‌شود: چرا این کار را انجام دادی؟ خدایا واجب بود و واجب را نمی‌شود ترک کرد و ندا برسد که اگرچه آن واجب بود؛ اما بهخاطر انجام واجب تو واجب مهم‌تر (اوجب) را ترک کرده‌ای. وظیفه تو انجام اوجب بوده است؛ لذا در مسائل تربیتی، باید همواره به تشخیص و اولویت‌بندی امور اهتمام بورزیم و مهم‌ترین‌ها را مقدم بدانیم.

 

اصل نهم: تقویت حس مسئولیت‌پذیری و روحیه ایثار
از اصول مهم دیگر، برانگیختن حس مسئولیت و روحیه از خودگذشتگی در طلبه است. برخی مدیران ممکن است، تنها تمرکز خود را بر امر آموزش و کسب نمرات بالای تحصیلی قرار دهند و مسائل اجتماعی را به آینده موکول کنند که این تفکر غلط است. طلبه از بدو ورود به حوزه، باید بداند مسئولیت اجتماعی هم بر دوش اوست. این تقویت احساس مسئولیت باید حسابشده و با برنامه‌ریزی در روح و جان طلبه نهادینه گردد که طلبه در زمان لزوم در جامعه احساس وظیفه و مشارکت کند.

این احساس مسئولیت شامل تمامی مسائل اجتماعی، خانواده، جامعه و تعهد به مقابله با تهاجمات فرهنگی و ظلم ستیزی و استکبارستیزی می‌شود. در حقیقت، تربیت یک طلبه موفق باید همراه با پرورش روحیه جمع‌گرایی، جهاد و مبارزه در راه حق و عدالت باشد.

 

اصل دهم: بازنگری در عملکرد و اهمیت خودانتقادی در مدیریت تربیتی
نکته دیگری که علامه مصباح بارها بر آن تأکید داشتند، توجه به خود و بازبینی عملکرد شخصی است. ایشان می گفتند: هر مدیری که در مدرسه با مشکلات، نقایص یا ناهنجاری‌هایی مواجه می‌شود، ابتدا باید به نقش خود در این مسائل بیندیشد؛ آیا می‌توانست بهتر عمل کند تا این مشکلات پیش نیاید؟ چه اقدامات مثبت که انجام نشده و چه نحوه انجام کار و رفتار و منش فرد، تأثیرش بر رشد یا سقوط متربیان بسیار مهم است.
علامه مصباح حدیث شریف «إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ یُمْسِی وَلاَ یُصْبِحُ إِلاَّ وَنَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ فَلاَ یَزَالُ زَارِیا عَلَیْهَا وَمُسْتَزِیدا لَهَا» را بسیار تکرار می‌کردند که مؤمن همیشه خود را مسئول و مقصر می‌بیند و این خودانتقادی، باعث هوشیاری در تشخیص دقیق مشکلات و ریشه‌یابی آنها می‌شود. این نکته را نیز باید بدانیم که ظاهر مشکلات، گاهی متفاوت از علت اصلی است و باید با دقت، ریشه واقعی را یافت. ایشان بارها تأکید می‌کردند که ابتدا به خود بازگردیم.

 

اصل یازدهم: اخلاص؛ کلید موفقیت در مدیریت و تربیت
دو توصیه مهم دیگر ایشان که در همه جلسات اعم از مدیریتی، تربیتی، فرهنگی و سیاسی همواره مطرح و خود نیز به آن عمل می‌کردند، اول اخلاص و دوم توسل به حضرات معصومین(ع) بود. آیت الله مصباح یزدی می‌گفتند: «کار با اخلاص نتیجه می‌دهد». در آخرین روزهای بیماری‌شان که دیگر توان حضور در بیرون را نداشتند، وقتی با ایشان به صورت تصویری گفت وگو می‌کردم، گفتند: «اگر من بخواهم یک جمله بگویم، این است: هر جا با اخلاص عمل کرده باشیم، ضرر نکردیم.»

در اینجا اشاره کنم که ایشان بسیار وظیفه‌مند بود که نوعی با اخلاص مرتبط یا عین آن است.

در همان روزهای آخر دوران بیماری، با حضور تیمی از پزشکان متخصص از بیت رهبر معظم انقلاب، به منزل ایشان رفتم. سرتیم پزشکان درحالیکه علامه روی تخت خوابیده بود و توان نشستن نداشت، گفت: «فکر نکنید فقط شما فتوا می‌دهید، ما هم فتوا می‌دهیم.» علامه با روحیه‌ای که همیشه داشت، مزاح ‌‎کرد و گفت: برای آقایان کف بزنید، آقایان اهل فتوا شدند، جمع را شاد کردند و بعد دست به دعا بردند و گفتند: «الحمدلله! خدا امروز نعمتی به من داد.» آن نعمت این است که اکنون تمامی متخصصان یک رأی دارند و من وظیفه الهی خود را در درمان به‌درستی شناخته‌ام. تا قبل از این به دلیل اختلاف نظر پزشکان در مداوای خودم، به احتیاط عمل می‌کردم.

 

اصل دوازدهم: توسل به اهل بیت (ع)؛ به عنوان پشتیبان مسائل سخت و مسیر موفقیت

علامه مصباح هرگز توسل به حضرات معصومین را فراموش نمی‌کردند و در همه مجالس و جلسات، پس از ذکر توصیه‌های تربیتی و علمی، بر توسل به حضرات معصومین(ع) مخصوصاً حضرت بقیةالله ارواحنا فداه تأکید داشتند. برای ایشان، توسل نه صرفاً یک مراسم ظاهری که اساس کار بود.

در موارد متعدد که برای مؤسسه‌ مشکلات جدی به وجود می‌آمد، ایشان فرمان می‌دادند، به جمکران برویم و توسل کنیم. یک نمونه عرض کنم: یک سال طرح ولایت تابستانی در مشهد با حدود ۲۰۰ دانشجو برگزار می‌شد. با یک سازمان برای مکان کلاس‌ها و اسکان دانشجویان و اساتید و تغذیه آنها قرارداد بسته شده بود. یک روز قبل از شروع دوره که دانشجویان از سراسر کشور حرکت کرده بودند و اساتید نیز در راه بودند، مسئول آن مرکز تماس گرفت و گفت: توجه نداشتیم که قبل از شما مکان و امکانات را با سازمان دیگر قرارداد بسته بودیم و با کمال شرمندگی نمی‌توانیم در خدمت شما باشیم.

آیت الله مصباح از منزل بیرون آمده وارد مؤسسه شدند. در حیاط مؤسسه، مسئول طرح ولایت به محضرشان سراسیمه عرض کرد: حاج آقا بحران، بحران! ایشان فرمود: چی شده؟ مسئول طرح ولایت عرض کرد که دانشجویان و اساتید در راه هستند و همه برنامه محل کلاس و اسکان و تغذیه به هم خورده و قضیه را توضیح داد. علامه مصباح گفتند: مگر اهل بیت(ع) را از شما گرفته‌اند. مسئول طرح ولایت گفت: حاج آقا ما کجا و حضرات معصومین(ع) کجا! علامه گفتند: لازم نیست شما به محضرشان شرفیاب شوید. آنها می‌آیند. عرض کرد: چگونه؟ گفتند: بروید مسجد جمکران و به حضرت بقیةالله(عج) متوسل شوید. جمعی از دوستان به مسجد جمکران رفتیم، نماز تهیت را خواندیم و نماز حضرت بقیةالله(عج) ارواحنا فداه را شروع کردیم. در بین نماز تلفن همراه مسئول طرح ولایت زنگ خورد. نماز را تمام کرد و با شماره‌ای که زنگ زده بود، تماس گرفت. مسئول همان سازمان بود و اعلام کرد که همه چیز حل شده و آن سازمان موافقت کرده که برنامه شما به هم نخورد.

البته علامه مصباح همواره یادآوری می‌کردند که باید وظیفه خود را با دقت و کارشناسی بشناسیم و انجام دهیم و کمک خدا و اهلبیت(ع) نصیب کسی می‌شود که وظایفش را انجام داده باشد. این نگرش که ترکیبی از عمل عقلانی و توکل معنوی است، راز موفقیت ایشان بود.

ارسال نظرات