۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۲
کد خبر: ۱۶۴۱۳۵
به بهانه ایام ولادت رهبر کبیر انقلاب؛

آرمان‌های انقلابی امام(ره) در مقایسه با دیگر انقلاب‌ها

خبرگزاری رسا ـ امام خمینی(ره): «آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن‌قدر مضر نیست و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکه‌ای و هیچ موجودی آن‌قدر مفید نیست.»
آرمان‌های انقلابی امام(ره) در مقایسه با دیگر انقلاب‌ها آرمان‌های انقلابی امام(ره) در مقایسه با دیگر انقلاب‌ها آرمان‌های انقلابی امام(ره) در مقایسه با دیگر انقلاب‌ها

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، امروز توجه به آرمان‌های رهبر کبیر انقلاب اسلامی چراغی فراروی همه اندیشمندان و صاحبنظران است تا در مسیر آرمان گرایی و انقلاب خواهی دچار لغزش و خطا نشوند. اگر چه مبحث «تغییرات اجتماعی» از دیرباز مورد توجه متفکران مختلفی، از ارسطو و افلاطون گرفته تا نظریه پردازان جدید متاخر همانند مارکس، مارکوزه و آرنت، بوده و در این خصوص طیف متنوعی از تئوری‌ها پیشنهاد شده است، با این حال حساسیت و اهمیت موضوع می‌طلبد تا از منظر تازه‌ای این پدیده مهم سیاسی، مورد بازنگری قرار گیرد. به همین دلیل مشاهده می‌شود که علی رغم حجم عظیم تحقیقات به عمل آمده، در زمینه «شناسایی انقلاب»، هنوز هم گفتنی‌های بسیاری وجود دارد که جای آنها در مطالعات موردی، خالی است. مهم‌ترین مصداق این ادعا وقوع انقلاب اسلامی در ایران است که تعدادی از متفکران به نام این رشته را به تجدید نظر در یافته‌های قبلی‌شان وادار کرده است. ضرورت این بازنگری از صبغه مذهبی انقلاب ما ناشی می‌شود و این که انقلاب اسلامی در نوع خود منحصر به فرد می‌باشد و لازم است تا در گونه شناسی انقلاب، جایگاه متمایزی را به خود اختصاص دهد. لذا ما در این نوشتار به ارائه یک تقسیم بندی جدید از انقلاب‌ها همت می‌گماریم که در آن انقلاب‌ها بر اساس آرمان‌های انقلابیون، از یکدیگر تفکیک می‌شوند. این تقسیم بندی در کنار دیگر موارد مشابه تقسیم بندی‌هایی که بر اساس ملاک‌های فلسفی، تاریخی، اقتصادی، انسانی، اخلاقی و غیره صورت پذیرفته‌اند، می‌تواند در معرفی هر چه بهتر انقلاب اسلامی مؤثر باشد.

 انقلاب‌ها را می‌توان از این دیدگاه به سه دسته تقسیم نمود:

نخست: انقلاب‌هایی که آرمان عالی و اولیه آنها نیل به یک جامعه بی‌طبقه، جامعه‌ای که در آن مساوات اقتصادی نمود کامل داشته باشد، است. تحولات انقلابی رخ داده در کشورهای مارکسیستی را می‌توان در این قسمت جای داد.

دوم: انقلاب‌هایی که تأسیس یک جامعه مبتنی بر آزادی فردی و رفاه شخصی را آرمان متعالی خود برگزیده‌اند و هر آن‌چه را که به نحوی در تقابل با این آزادی افسار گسیخته باشد، به کناری می‌نهند. جوامع به اصطلاح لیبرال چنین فرآیندی را پشت سر گذاشته‌اند و هم اکنون سعی دارند در قالب شعارهای انسان دوستانه، کالاهای فرهنگی خود را به دیگر کشورها صادر نمایند.

سوم: انقلاب‌هایی که اصل را بر تربیت «انسان‌های الهی» گذارده‌اند و تأسیس یک جامعه خداپسند را آرمان عالی خود قرار داده‌اند. در این انقلاب‌ها فقط تأمین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست، بلکه غرض اصلی به کارگیری این ابزار برای تحقق یک وضعیت متعالی تر در درون جامعه می‌باشد و آن این که جامعه‌ای صالح و پاک ایجاد شود که افراد در درون آن بتوانند به تکامل معنوی خویش نایل آیند. انقلاب بزرگ حضرت رسول(ص) نمونه عالی این دیدگاه است و در عصر حاضر «انقلاب اسلامی ایران» را داریم که در نوع خود منحصر به فرد می‌باشد.

 

گونه شناسی انقلاب‌ها در اعصار

1) اساسا انقلاب در گفتمان اسلامی، تعریف خاص خود را دارد و برای همین منظور لفظ ویژه‌ای نیز جعل شده است. همان گونه که می‌دانیم انقلاب به معنای «زیر و رو شدن»، «واگردیدن» و «برگشتن» در سده هفدهم به عنوان یک اصطلاح شایع و مقبول در حوزه سیاسی مطرح می‌شود که معنای اصطلاحی آن «واژگونی تمام عیار حکومت و یا دولت و جایگزینی حاکم و یا دولت جدید از طریق خشونت» می‌باشد. اگر چه این مفهوم در طی زمان از ظرافت و ابعاد تئوریک تازه‌ای برخوردار شده است، به گونه‌ای که امروز با طیف وسیع و متنوعی از تئوری‌های انقلاب مواجه‌ایم، اما در مقام ارزیابی باید اعتراف کرد که همه این ها از تبیین جامع انقلاب اسلامی عاجزند؛ چرا که مقوله انقلاب در بینش اسلامی تعریفی به خصوص دارد که با تعاریف مشابه از حیث محتوا متفاوت است. کلمه «انقلاب» اگر چه در گفتمان اسلامی به معنای سیاسی‌اش نیامده، ولی اصطلاح «امر به معروف و نهی از منکر» به طور واضح و آشکاری بر این معنا دلالت دارد. این اصطلاح شامل تمامی اشکال و صور تغییر اجتماعی از اصلاح گرفته تا انقلاب می‌شود و دارای سه مؤلفه اساسی است:   

نخست: بعد آرمانی انقلاب که به انگیزه متعالی «آمر به معروف و ناهی از منکر» باز می‌گردد. بر این اساس تنها آرمان مشروع برای اقدام به انقلاب «به سامان کردن امور جامعه متناسب با سیره و ارزش های نبوی» است و اگر این بعد معنوی از انقلاب ستانده شود، دیگر انقلاب، اسلامی نیست.

دوم: بعد مادی انقلاب، که به شکل تعارض انقلابی‌ها با حکام ستمگر متجلی شده و در اصطلاح رایج از آن به خشونت یاد می‌شود.

سوم: بعد معرفتی انقلاب است که به «آگاهی توده های انقلابی» بر می‌گردد. توضیح آن که آمر به معروف و ناهی از منکر باید با آگاهی در این راه گام بردارد و اگر به مقتضای آگاهی کاذب و یا جهل خود دست به حرکتی بزند، دیگر نمی‌توان آن را «انقلاب اسلامی» قلمداد کرد.

با توجه به آن چه گفته شد، می‌توان «انقلاب» را این گونه تعریف کرد: انقلاب عبارت است از «امر به معروف و نهی از منکری که توسط مردمی آگاه، متحول و شعور یافته با انتخاب و اختیار، به طور هم‌زمان و جمعی در مقابل سلطان یا پادشاه و هیأت حاکمه ستمگر، طی مراحلی خاص برای تغییر در ساخت‌ها، نهادها، ارزش‌های مسلط و به تعبیری بهتر، احیای سنت‌های رسول خدا و اماته بدعت‌ها، تحریفات و منکرات، تحت رهبری فردی واجد شرایط به طریقی خشونت آمیز، صورت می‌گیرد».   

بدین ترتیب معلوم می‌شود که «انقلاب اسلامی» از حیث محتوا و تا حدودی در روش، از دیگر انقلاب‌ها متمایز است و آن‌چه تحت عنوان «بعد آرمانی انقلاب» طرح می‌گردد ناظر بر همین وجه است. انقلاب اسلامی ایران در این نوشتار به محدوده تاریخی 1342 تا 1357 منحصر نمی‌شود، بلکه دوران تأسیس جمهوری اسلامی را نیز در بر می‌گیرد؛ لذا تفکیک تحولات ایران به دوران انقلاب و حکومت صحیح به نظر نمی‍‌رسد، چرا که تبعات سویی را به دنبال دارد. از آن جمله تفکیک فوق به طرح این شبهه منجر می‌شود که مقتضیات، اهداف، روش و اصول مورد قبول دوران حکومت با دوره انقلاب متفاوت‌اند؛ در حالی که اندیشه اسلامی این استدلال را بر نمی‌تابد و معتقد است ارزش‌ها، آرمان‌ها و خواسته‌های انقلابی در دوران تأسیس دولت باید دنبال شوند و از این حیث این دو مرحله پیوند درونی دارند و به عبارت بهتر، دوران تأسیس مرحله تحقق عینی آرمان‌های انقلابی است.  

 

آرمان‌های انقلاب اسلامی در سه حوزه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی

الف) آرمان‌های فرهنگی، تربیتی

آرمان‌های فرهنگی، تربیتی عمده‌ترین حوزه تأملات نظری انقلابی‌ها را تشکیل می‌دهد و از این حیث انقلاب اسلامی کاملا متأثر از رهیافت فرهنگی اسلام است. آن جا که اسلام خود را دین انسان ساز معرفی می‌نماید. بر همین اساس امام(ره) «تربیت انسان صالح» را در رأس برنامه‌های انقلابی‌اش قرار داده، صریحا اظهار می‌دارد:

«آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکه‌ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است.»  

بعد فردی: تربیت انسان‌هایی فرهیخته و متقی. شهید مطهری، در تبیین این بعد از انقلاب اسلامی بیان داشته‌اند: معنویت از ارکان واقعی این انقلاب بوده و مایه حیات انسان می‌باشد؛ لذا تحقق یک جامعه اسلامی که در آن ارزش‌های الهی نمود تام دارند، به پرورش انسان‌هایی منوط است که به آداب و ارزش‌های اسلامی مزین باشند. به تعبیر دیگر «حکومت صالحان» از این حیث حکومتی است که در آن افراد به ایمان الهی تمسک جسته، تهذیب نفسانی را پیشه خود ساخته و به طور کامل ارزش‌های الهی را بر مملکت وجودی خویش مسلط ساخته‌اند؛ به گونه‌ای که در آن از خودبینی و غول سرکش «منیّت» هیچ گونه خبری نیست.

 

بعد اجتماعی: ایجاد یک جامعه خداپسند. معنویت به نظر امام(ره) به مملکت درونی افراد منحصر نیست و چنان نیست که قوای درونی افراد را به اعتدال و سلامت رهنمون شود؛ بلکه فراتر از آن، نسیم معنویت باید در تمام زوایای اجتماعی بوزد و برای این منظور لازم است تا «تبلیغ » اصول اسلامی به صورت نهادی در درون جامعه اسلامی دنبال شود و در ضمن، فرهنگ دعوت به «ارزش‌های متعالی اسلامی» در میان کلیه آحاد اجتماعی جاری و حاکم شود. به همین خاطر امام خمینی(ره) نخست رو به عموم مردم نموده، وظیفه الهی آنان را تبیین می‌نمایند و سپس مؤسسات مختلف تربیتی را تک تک مورد خطاب قرار داده رسالتشان را یادآور می‌شوند. به طور کلی آرمان‌های تربیتی امام خمینی(ره) را می‌توان به شکل ذیل دسته بندی کرد:

 آرمان‌های همگانی: نخست حاکمیت روحیه دلسوزی نسبت به سرنوشت انسان‌ها بر جامعه: «پیغمبر اسلام برای این که مردم تربیت نمی‌شدند غصه می‌خوردند؛ به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسکین می‌داد... و هر انسانی باید این طور باشد که متأسف باشد برای آنهایی که نمی‌آیند به خط اسلام و خط انسانیت».  

بنیان «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی بر اصل فوق گذارده شده است و این که در جامعه اسلامی افراد نمی‌توانند نسبت به سرنوشت دیگران بی‌اعتنا باشند؛ لذا از روی «دلسوزی» و نه «طمع» و یا «کینه» برای نجات آنها از ضلالت به پا می‌خیزند و به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایند. وجود چنین روحیه‌ای است که جامعه آرمانی را به قبول اصل دوم رهنمون می‌شود و آن پذیرش «مسؤلیت دسته جمعی» در قبال هدایت جامعه می‌باشد.

دوم: داشتن مسؤلیت دسته جمعی: از نکات جالب توجه در کلام امام(ره) یکی این است که ایشان هیچ گاه یک مؤسسه یا نهاد خاص را مسؤل و عهده‌دار تربیت مردم نمی‌دانستند، بلکه ضمن اشاره به کارکرد و رسالت هر یک از این نهادها، نهایتا متذکر می‌شدند که ملت و دولت لازم است در راه اصلاح فرهنگ جامعه دست به دست هم بدهند و کاستی‌ها را رفع نمایند؛ به عنوان مثال، اگر چه مدارس را مکلف به تربیت صحیح دانش آموزان می‌نمایند، ولی به همان بسنده نکرده، والدین و خانواده‌های آنها را نیز مورد خطاب قرار داده، مسؤلیت شرعی‌شان را یادآور می‌شوند و در کنار همه این‌ها به دیگر نهادهای اجتماعی گوشزد می‌نماید که، باید این نسل را از مفاسد و بلایای اجتماعی حفظ کنند، لذا یک جامعه آرمانی جامعه‌ای است که افراد آن در قبال سرنوشت تمامی مردم مسؤلند.

آرمان‌های ویژه مؤسسات تربیتی، فرهنگی: البته امام خمینی(ره) واقع گراتر از آن بودند که امر خطیری هم چون تربیت انسان‌ها را تنها به احساس درونی افراد موکول سازند. برای همین، روی تک تک مؤسسات تربیتی انگشت گذارده و نحوه فعالیت‌های آنها را متذکر می‌شوند. آن‌چه در این جا مد نظر می‌باشد، نه شیوه‌های عملی، بل اصول کلی حاکم بر کلیه مؤسسات است که در مجموع نشان دهنده وضعیت آرمانی مؤسسات تربیتی در جامعه اسلامی است، وضعیتی که در آن اصول ذیل نمود تام دارند:

اصل اول: صالح بودن کارگزاران امور تربیتی: حوزه، دانشگاه، رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... دیگر نهادهای تربیتی آن‌گاه می‌توانند مثمر ثمر واقع شوند که در مقام نخست، خود «صالح » باشند؛ لذا وجود نهادهای صالح از جمله بلندترین آرمان‌های امام(ره) به حساب می‌آیند. «آن قدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است، از جاهای دیگر ندیده است. باید هر دوی اینها مهذب باشند و علمای اسلام و اساتید دانشگاه با هم پیوند داشته باشند».  

اصل دوم: وجود توافق عمومی بین کلیه مؤسسات برای نیل به هدفی واحد(به ویژه حوزه و دانشگاه): هماهنگ بودن نهادهای تربیتی برای نیل به این هدف مقدس کرارا مورد تأکید امام(ره) قرار گرفته است و ایشان به تناسب در مواقع مختلف این اصل مهم را تذکر داده اند که: «دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه‌ها و توطئه‌های دشمن غدار غافل نباشند» و یا این که «لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. از تبلیغات سوئی که بر ضد آنها در این چند صد سال شده... تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر ببرند، احتراز کنند».

اصل سوم: جمع تعهد و تخصص در کلیه نهادها: مقام تربیت برای معلمانی است که در کار خود تخصص دارند و نسبت به اهداف متعالی آن از تعهد لازم برخوردارند، لذا حضرت امام(ره) سفارش اکید دارند که این منصب تنها به کسانی واگذار شود که دارای ویژگی فوق باشند و اگر روزی برسد که تمامی مسؤلان اجتماعی متعهد و متخصص باشند، در آن صورت وصول به یک جامعه اسلامی به میزان قابل توجهی ممکن و میسور به نظر خواهد رسید: «ما انسان دانشگاهی می‌خواهیم نه معلم و دانشجو، دانشگاه باید انسان ایجاد کند... مهم این است که یک کسی که از دانشگاه بیرون می‌آید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کرده‌ام... و باید برای این مملکت خدمت بکنم» و یا این که: «ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم... ما می‌خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند».

کلام آخر: انقلاب اسلامی ایران مارکسیستی نیست بدین معنا که به یک جامعه بی‌طبقه، جامعه‌ای که در آن مساوات اقتصادی فقط حاکم است و یا لیبرالی نیز نیست بدین معنا که به دنبال آزادی افسار گسیخته باشد؛ بلکه انقلابی است که اصل آن بر تربیت «انسان‌های الهی» گذارده شده است و تأسیس یک جامعه خدا پسند آرمان عالی این چنین انقلابی است که در این انقلاب‌ها فقط تأمین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست، بلکه غرض اصلی به کارگیری این ابزار برای تحقق یک وضعیت متعالی تر در درون جامعه می‌باشد و توجه به رفاه و آسایش مردم نیز در راستای تحقق همین هدف باید مورد توجه دولت و مسؤلین قرار گیرد.

 

/934/701/ر

 منابع:

- هانا آرنت، انقلاب، عزت الله فولادوند، تهران، خوارزمی، 1361 .

- کارل ورت، پیتر، انقلاب، ابوالفضل صادق پور، تهران، زوار، 1348 .

- ارسطو، سیاست، حمید عنایت، تهران، بی نا، چ 4، 1364 .

- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، 1368 .

- مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، بی تا .

- ابوالفضل عزتی، اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، تهران، هدی، بی تا .

- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران، کتاب سیاسی، 67 .

- جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام تهران، آسیا، بی تا .

   صحیفه نور، ج 14، ص 103 .

 امام خمینی، تفسیر سوره مبارکه حمد، ص 5 - 74 .

 وصیت نامه حضرت امام خمینی (ره)، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 12

 

 

مطلب فوق از این حیث قابل توجه می‌نماید که در بینش‌های غیر الهی امر خطیر پرورش انسان‌ها به فراموشی سپرده می‌شود و معمولا مسائل اقتصادی، سیاسی و... به غلط در کانون تحلیل‌ها و حرکات انقلابی قرار می‌گیرند، در حالی که امام خمینی(ره) اصل اولیه را بر تحول افراد گذارده صراحتا می‌فرمایند: «تمام عبادات وسیله است... که آن‌چه بالقوه است و لبّ انسان است به فعلیت برسد و انسان بشود... یک انسان الهی بشود».

ارسال نظرات