ابراز تاسف آیت الله جوادی آملی از آمار طلاق در کشور
وی افزود: جهل ظلمت است و علم نور است، جهالت عملی ظلمت است و علم عملی که ایمان است نور است، «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء»، اثر اصلی ولایت نورانی شدن است، این یا نور حاصل میشود یا نور فرد مؤمن تثبیت میشود، همین ولایت که برای مؤمن است برای پیامبر(ص) است: «إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ»، میگوید ولی و ولایتدار من خداوند است، خدا میفرماید «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»، اما آنجا سخن از اخراج از ظلمت به نور نیست، اگر ذات اقدس اله پیامبر(ص) را سراج منیر قرار داد او دیگر ظلمت ندارد، درباره آفتاب هم همین مطلب را گفت: «وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا» آفتاب هرگز خسوف و کسوف ندارد، بلکه زمین خسوف و کسوف دارد.
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه پیامبر(ص) نیز خسوف و کسوف ندارد، ابراز کرد: کسانی که از پیامبر(ص) دور هستند دچار خسوف و کسوف میشوند، عقل شفاف و روشن است اما اگر هوس و هوا بیاید سایه این هوا نمیگذارد که از نور عقل استفاده کنیم، وصف سراج برای پیامبر(ص) جایی برای ظلمت و اخراج از ظلمت به نور نمیگذارد، «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»، همین تصلیه خداوند برای پیامبر(ص) سخن از یخرجهم من الظلمات الی النور نیست اما درباره ما انسانها که گرفتار خسوف و کسوف هوا و هوس میشویم جا برای خارج کردن از ظلمت به نور هست، «وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا»، یعنی خداوند به مؤمنین رحیم است و فیض اساسی و اصلی از خداوند است.
میان علم و ایمان اراده فاصله است
وی ادامه داد: همانگونه را که شمس را سراج منیر قرار داد، انسان کامل را هم سراج منیر قرار داد که این نورانیت از طرف خداوند است و تصلیه خداوند برای این است که این نورانیت باقی باشد و محفوظ بماند، برخی از اهل معرفت گفتند که صلوات ملائکه بر افراد عادی نظیر نماز بر میت است، برخی آن حیات عقلی و ایمانی و شهودی را ندارند، که صلوات ملائکه برای آنان همچون نماز بر میت است، رحمت و مغفرت و عنایت الهی را درخواست میکند، اگر افراد به مقام بالا نرسیدند به منزله میتی هستند که فرشتهها بر آنان نماز میت میخوانند اما آنانکه به مقام بالا بار یافتند فرشتهها صلوات را بر آنان اهدا میکنند؛ از این رو انسان اگر آن نوراینت را در خود احساس کرد از ملائکه نیز باید حقشناسی کند.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کَرِیمًا» خاطرنشان کرد: کفار میفهمند که خداوند و اسمای الهی هست اما نمیتوانند ایمان بیاورند و لذا محجوب هستند، یوماللقا هم درباره مؤمنان و هم درباره غیر مؤمنان آمده است، آنانکه غیر مؤمن هستند مشکل اساسیشان این است که حق را میفهمند اما نمیتوانند باور کنند، علم امر اختیاری نیست اگر مقدمات حاصل شد و مبادی فراهم شد انسان میفهمد اما اگر بخواهد عصاره علم را به جان یعنی ایمان گره بزند، برای او کاملا مختارانه است، «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا»، حضرت موسی(ع) به فرعون فرمود بر تو مسلم شد که این کار خدا است، بین علم و ایمان اراده فاصله است، همچنین اگر بدون علم به سر ببرد، به خرافات میافتد، برای مؤمنان لقاء به شهود و رحمت الهی میرسند.
تمثیل عالم قیامت به دیدن خواب و رؤیا
وی با تأکید بر این نکته که قیامت جای ایمان آوردن نیست به ذکر مثالی درباره قیامت پرداخت و گفت: انسان گاه در خواب افرادی را میبیند، ما خیلی از حالات را در رؤیا داریم و میبینیم که در اختیار ما نیست، در اختیار عملکرد قبلی ما هست، یعنی ما هر کاری که برایمان ملکه شده در خواب انجام میدهیم و در اختیار ما نیست، اگر طالح و صالح بمیرند و هر دو نابود شوند معلوم میشود که ظلم و عدل یکی است، آیه میفرماید که «أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ»، مطالب دقیق معاد را توده مردم نمیفهمند اما آن مقدار را که باید بفهمند شفاف و روشن است، اینگونه نیست که هر کاری فرد انجام دهد بدون پاسخ بماند، دقایق بهشت و جهنم و کیفیت کتاب و اینکه صراط مانند جهنم است و برای برخی به سرعت میروند و برای برخی طولانی است ممکن است افراد عادی ندانند.
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با بیان این که برخی از علما کشته جهل شان هستند، ادامه داد: برخی از افراد عالم هستند اما باز هم در اثر جهل از بین میروند، برخی افراد اگر بدانند اما عمل نکنند جزو جاهلان هستند، خداوند برای علم ارزش ویژهای قائل است آنجا که مسأله توحید را بیان میکند علما را همراه ملائکه ذکر میکند: «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ»، علما و فرشتهها در کنار هم شاهد توحید هستند، عالم مؤمن با ملائکه است اما به این شرط که آن علم عمل شود، یعنی انسان علم خود را تبدیل به جهل نکند، در ادامه میفرماید «وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا»، این پیشنهادهای کافران روزانه طرح میشد اما به پیامبر(ص) میفرماید به او توکل کن، در وکالت فقهی موکل اصل است و وکیل فرع، اما اینجا بازتاب وکالت به ولایت الهی باز میگردد، یعنی انسان اگر خداوند را وکیل قرار دهد، در زیر ولایت او قرا میگیرد.
هر اختلافی نباید منجر به طلاق شود
وی با قرائت آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا» ابراز کرد: الان یکی از رسالتهای حوزه و دانشگاه این است که این حدیث را خوب معنا کنند، پیامبر ازدواج نیاورد، اجتماع نر و ماده و مذکر و مؤنث نیاورد، اجتماع مذکر و مؤنث قبل از اسلام و بعد از اسلام در میان کفار و یهودیان و در ملحدین است، اجتماع نر و ماده در حیوانات است اما پیامبر فرمود «النکاح سنتی» من اجتماع نر و ماده نیاوردم، این را باید جوانان حوزه و دانشگاه انجام دهند، همانگونه که آنان باید انقلاب را حفظ کنند و دین را حفظ کنند و ازدواج را حفظ کنند، هر کار و اختلافی نباید منجر به طلاق شود، باید سطح توقعات خود را پایین بیاورند نه زن از مرد و نه مرد از زن توقع بالایی داشته باشد، برخی گرفتار تکاثر هستند و فخر فروشی دارند، اینها در خطبه 160 نهجالبلاغه جزو تحقیر الهی شمرده شده است.
حضرت آیتالله جوادی آملی ابراز کرد: دو عنصر است که زندگی را حفظ میکند یکی مسکن است و یکی سکینت، مسکن را مرد باید تهیه کند و طمأنینه و بزرگواری را زن باید تأمین کند، اگر خانهای جای سکینه نیست دارای مشکل است، دارایی فخر نیست، یک زندگی ساده زندگی عاقلانه است آن وقت مسأله تکاثر مطرح نیست و این کار از جوانان حوزوی و دانشگاهی ساخته است، پیامبر(ص) فرمود من نکاح آوردم، این نکاح یک چیز تازهای است، آرامش منزل است، مسکن مال مرد و سکینت مال زن و در ادامه فرمود بدترین حلال طلاق است، این از جامعه ساخته نیست، از حوزویان و دانشگاهیان و جوانانی که در اعتکاف شرکت میکنند ساخته است، چرا در کشور اسلامی طلاق این قدر رواج پیدا کند، نباید در نظام اسلامی طلاق داشته باشیم البته ضرورت حرف دیگر است./914/پ201/ج