به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم؛
ویژه نامه اینترنتی «موسی» منتشر شد
خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «موسی» به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم(ع) در پایگاه اطلاعرسانی شهید آوینی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «موسی» شامل مرثیه و مداحیهای شهادت امام کاظم(ع)، یادگاری، کتابخانه و تصاویری از حرم کاظمین در پایگاه اینترنتی شهید آوینی منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به پرتویی از سیره و سیمای اما موسیبن جعفر، گوشهای از زندگانی امام موسی کاظم سلام الله علیه،اخلاق، صفات و کرامات امام کاظم(ع)، سیمای امام موسیبن جعفر، موجبات شهادت و اسوه صبر و مقاومت اشاره کرد.
بخشى از اخلاق ، صفات و کرامات امام هفتم
در این مقاله از ویژهنامه می خوانیم: ابن طلحه مى گوید: وى امامى جلیل القدر، عظیم الشأن و کثیرالتهجد بود، کسى که در راه اجتهاد کوشا بود و کراماتى از او مشاهده شده و به عبادت مشهور و بر طاعات مواظب بود و شب را به سجده و قیام ، و روز را به صدقه و صیام ، سپرى مى کرد و به دلیل حلم زیاد و گذشت فراوانش از تجاوزگران، به آن جناب کاظم گفتهاند در برابر کسى بدى کرده بود، نیکى مىکرد و بر آن که جسارت ورزیده بود عفو و اغماض مىکرد.
به خاطر عبادتهاى بسیارى وى را عبد صالح مىخواندند و در عراق به خاطر آنکه حاجت متوسلان به خداى تعالى را بر مىآورد، به باب الحوائج مشهور است، کراماتش سبب حیرت خردمندان گردید از آن رو که وى در پیشگاه خدا پایدار و استوار بوده است.
ابن طلحه مىگوید: وى چندین لقب دارد که مشهورترین آنها، کاظم است و از جمله آنها صابر، صالح و امین است و اما مناقب آن حضرت فراوان است و اگر هیچ یک از آنها نبود جز عنایت پروردگار به وى، همین یک منقبت او را بس بود.
شیخ مفید رحمه اللّه مى گوید: ابوالحسن موسى علیه السلام عابدترین و فقیه ترین اهل زمانش بود و از همگان بخشنده تر و بزرگوارتر بود، نقل شده است که آن حضرت نافلههاى شب را تا نماز صبح ادامه مى داد، سپس تعقیبات نماز را تا طلوع آفتاب به جا مى آورد و به سجده مى رفت و سرش را از دعا و حمد خدا تا نزدیک ظهر بلند نمى کرد زیاد دعا مى کرد و مى گفت: «اللهم انى اسئلک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب» و این عبارات را تکرار مى کرد.
و از جمله دعاهاى آن حضرت است: «عظم الذنب من عبدک ، فلیحسن العفو من عندک».
همواره از ترس خدا مى گریست به حدى که محاسنش با اشک چشمها تر مىشد و از همه کس بیشتر، با خانواده و خویشاوندان صله رحم داشت، در شب هنگام از مستمندان مدینه دلجویى مىکرد، در زنبیلش پول نقد از درهم و دینار و همچنین آرد و خرما به دوش مىکشید و به فقرا مى رساند به طورى که نمى دانستند از کجا مىآید.
محمد بن عبیداللّه بکرى مىگوید: به مدینه رفتم، وامى داشتم که از بس طلبکار آن را مطالبه مىکرد، درمانده شده بودم، با خود گفتم نزد ابوالحسن موسى علیه السلام بروم و درد دل کنم، در مزرعه اى که داشت خدمت آن حضرت رسیدم، غلامى در حضورش بود، داخل غربال بزرگى قطعات گوشت خشکیده اى بود، من هم با او خوردم، آنگاه پرسید چه حاجت داری، جریان را گفتم، وارد خانه شد، چندان زمانى نگذشت که بیرون آمد، به غلامش فرمود: برو، آنگاه دستش را به طرف من دراز کرد، کیسه اى را که سیصد دینار داشت به من داد سپس از جا بلند شد و رفت، بعد من برخاستم و بر مرکبم سوار شدم و مراجعت کردم .
آوردهاند که مردى از اولاد عمر بن خطاب در مدینه بود، همواره موسى بن جعفر علیه السلام را مىآزرد و هر وقت وى را مى دید دشنامش مى داد و به على علیه السلام ناسزا مىگفت، اصحاب عرض کردند: به ما اجازه دهید تا این فاجر را بکشیم، امام علیه السلام آنها را نهى کرد و به شدت از این کار باز داشت.
روزى پرسید عمرى کجا است، گفتند: به کشتزارش رفته است، امام علیه السلام از شهر بیرون شد، سوار بر الاغش به مزرعه او رفت، مرد عمرى فریاد بر آورد، زراعت ما را پا مال نکن اما ابوالحسن علیه السلام با الاغش همان طور مىرفت تا به نزد وى رسید، پیاده شد و نشست، با او خوشرویى کرد وى را خنداند و فرمود: چقدر براى کشتزارت خرج کرده اى، گفت : صد دینار، فرمود: چقدر امیدوارى که محصول بردارى، عرض کرد: علم غیب ندارم،
فرمود: گفتم : چقدر امیدوارى که عایدت شود، گفت : امید دویست درهم عایدى دارم، امام علیه السلام کیسه اى را بیرون آورد که سیصد درهم داشت به او داد و فرمود: این را بگیر، زراعتت هم به حال خودش باقى است و خداوند به قدرى که انتظار دارى نصیب تو خواهد کرد، مى گوید: آن مرد عمرى از جا برخاست سر حضرت را بوسید و تقاضا کرد از لغزش او بگذرد، امام علیه السلام لبخندى به او زد و برگشت و راهى مسجد شد دید عمرى در مسجد نشسته است، همین که چشمش به امام افتاد، عرض کرد: خدا مى داند که رسالتش را در کجا قرار دهد.
راوى مى گوید: اصحاب امام علیه السلام به جانب آن مرد شتافتند و گفتند: جریان تو چیست ، تو که عقیده دیگرى داشتى، جواب داد: شما هم اکنون شنیدید که من چه گفتم و همچنان امام علیه السلام را دعا مىکرد ولى آنها با وى و او با ایشان مخاصمه مىکردند، همین که امام علیه السلام به منزلش برگشت به اصحابى که پیشنهاد کشتن عمرى را کرده بودند، فرمود: دیدید چگونه کار او را اصلاح کردم و شرش را کفایت کردم.
گروهى از دانشمندان نقل کرده اند که ابوالحسن علیه السلام همواره دویست تا سیصد دینار صله میداد و کیسههاى(مرحمتى ) موسى بن جعفر علیه السلام ضرب المثل بود.
سیماى امام موسى بن جعفر(ع) کاظم آل محمد
در مقاله دیگری از این ویژهنامه آمده است: على بن عیساى ایلى ، صاحب کشف الغمه مىگوید: مناقب کاظم و فضایل و معجزات آشکار و دلایل و صفات باهر و مکارمش گواه آن است که او به نوک قله شرف واصل گشته و به اوج مزایا و بلکه به بالاترین حد آن سمو یافته و در آن ریشه دوانیده و به اعلا مراتب جلال رسیده است و شاخههایش سبز و دل انگیز گشته و به مکانى علو یافته که ذلت نیافتنى است .
مجد و بزرگوارى از هر سوى، او را در برگرفته و گویى قطرات باران شرف، از ابر وجودش در حال باریدن است و ابرهاى باردار، قطرهاى از دریاى کرم او و مردان لباب و فاخر، بنده اى از بندگان و خدام اویند.
پدرانش بزرگانند و فرزندانش کریمان، عنصرش اکرام عناصر و پدرانش بدور بواهر و مادرانش عقیلات عباهرند، او یکى نجوم زواهر است و داراى فضایل جلیل و مناقبى است که علو شأن او را کفیل اند، علما بدو منسوبند و بزرگان و والامقامان از او کسب علم و بزرگى کرده اند، او و خاندانش، هادیان به سوى خدا و امناى اسرار غیب و از پلیدى و کژى و ناراستى پاکند.
آنان، ستارگان درخشان تاریکى شب و خورشیدهاى روشنى بخش روزند، آنانند که شعایر اسلام را به بیان و وضوح مىرسانند و حلال و حرام را بر مردم آشکار مىکنند، از جانب پدران و پسران، کریمند و معادت فتوت و مروتند، بخشش در آنان غریزى است، اقوال و کلمات، گر چه طولانى و بسیار باشد، در مدح آنان ناچیز و اندک است، آنانند دریاهاى علمى که پایان ندارند و ماههاى عزتى که خسوف ندارند و خورشیدهاى مجدى که کسوف ندارند.
موجبات شهادت امام موسى بن جعفر علیه السلام
در این مقاله از ویژه نامه موسی چنین آمده است: بحث ما در موجبات شهادت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام است . چرا موسى بن جعفر را شهید کردند ؟ اولا اینکه موسى بن جعفر شهید شده است از مسلمات تاریخ است و هیچکس انکار نمىکند .
بنابر معتبرترین و مشهورترین روایات، موسى بن جعفر( ع ) چهار سال در کنج سیاهچالهاى زندان بسر برد و در زندان هم از دنیا رفت ، و در زندان ، مکرر به امام پیشنهاد شد که یک معذرتخواهى و یک اعتراف زبانى از او بگیرند و امام حاضر نشد.
بعد از شهادت
در این مقاله با عنوان بعد از شهادت مطالبی به چشم میخورد که به این شرح است: سندى بن شاهک، به دستور هارون الرشید، سمی را در غذاى آن حضرت گذارد و امام علیه السلام از آن غذا خورد و اثر آن در بدن مبارکش کارگر افتاد و بیش از سه روز مهلتش نداد.
وقتى امام به شهادت رسید، سندى گروهى از فقها و بزرگان بغداد را بر سر جنازهاش آورد و به ایشان گفت: به او نگاه کنید، آیا در وى اثرى از ضربه شمشیر یا اصابت نیزه مىبینید، گفتند: ما از این آثار چیزى نمىبینیم و از آنها خواست که بر مرگ طبیعى او شهادت دهند و آنها نیز شهادت دادند، آن گاه جسد شریف آن حضرت را بیرون آورده و آن را بر جسر(پل) بغداد نهادند و دستور داد که ندا دهند، این موسى بن جعفر است که مرده است، نگاه کنید، عابران به او نگاه مىکردند و اثرى از چیزى که نشان دهنده کشتن او باشد، نمىدیدند.
یعقوبى در تاریخش مىگوید: پس از آن که امام کاظم علیه السلام مدت درازى را در زندانهاى تاریک هارون الرشید گذراند، به ایشان گفته شد: چطور است که به فلان کس نامهاى بنویسى تا درباره تو با رشید صحبت کند.
امام فرمود: پدرم به نقل از پدرانش حدیثم کرده: «خداوند به داود علیه السلام سفارش کرده که هر گاه بنده اى، به یکى از بندگان من امید بست، همه درهاى آسمان به رویش بسته مىشود و زمین زیر پایش خالى مىگردد»، در مدت زندان آن حضرت، اقوال مختلفى وجود دارد.
آن حضرت، چهار سال یا هفت سال یا ده سال یا به قولى چهارده سال در زندان به سر برده است، حضرت امام موسى کاظم، سى و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جاى گذارده که والاترینشان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام است.
از میان کلمات و سخنان ارزنده حضرت امام موسى کاظم علیه السلام، چهل حدیث را برگزیدم که هر یک با نورانیت ویژهاش، روشنگر دلهاى اهل ایمان و پاکباختگان وادى حقیقت و عرفان است.
ویژه نامه اینترنتی «موسی» به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم(ع) در پایگاه اطلاعرسانی شهید آوینی منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی http://www.aviny.com/ مراجعه کنند./907/ت302/ی
ارسال نظرات