۱۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۲
کد خبر: ۱۷۰۵۵۸
در گفتگو با رادیو معارف مطرح شد:

بیان دیدگاه‌های محسن رضایی در حوزه دین و فرهنگ

خبرگزاری رسا ـ رادیو معارف پنج‌شنبه 16 خرداد ماه ساعت 18 میزبان محسن رضایی میرقائد، از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری برای بیان دیدگاه‌هایش درمورد مباحث حوزه دین و فرهنگ بود.
بيان ديدگاه‌هاي محسن رضايي در حوزه دين و فرهنگ
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی رادیو معارف، محسن رضایی که یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است، پنج‌شنبه 16 خرداد ماه ساعت 18 مهمان برنامه «چهره به چهره» رادیو معارف بود و در این برنامه به بیان دیدگاه‌های خود در مورد مباحث حوزه دین و فرهنگ پرداخت. صوت و متن کامل این گفتگو در صفحه اختصاصی برنامه «چهره به چهره» در سایت رادیو معارف قابل دسترسی است.
در ذیل متن کامل این برنامه بدون هیچ گونه دخل و تصرف ارائه می‌شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر
تشکر می‌کنیم از جنابعالی و دوستان صدا و سیما که ما رو به ا ین برنامه دعوت کردید و از همینجا عرض سلام و ادب دارم خدمت همه شنوندگان عزیزی که صحبت های ما را می‌شنوند.
- خیلی متشکریم از حضور حضرتعالی. مثل کاندیداهای محترم دیگه سوالمان رو با سند چشم‌انداز بیست ساله آغاز می‌کنیم. موافقید آقای دکتر؟ بله. من جهت استحضار بیشتر دوستان شنونده ابتدا این سند رو قرائت می کنم.
«ایران در سال 1404 کشوریست توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل.»
 آقای دکتر رضایی در سند چشم انداز، رئیس جمهور بیشترین مسؤولیت رو به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور در دولت دارد. در دولت شما برای تحقق شاخصه و مؤلفه هویت اسلامی و انقلابی سند چه برنامه‌ریزی‌هایی شده است؟
بسیار خب! سوال خیلی خوب و مورد علاقه من است. دلیلش هم این است که وقتی از من سوال می‌کنند اصلاً ضمانت این برنامه‌های شما چیه؟ برنامه‌های شما خیلی بزرگ و ایده‌آل است ولی آیا اینها عمل می‌شوند؟ من اشاره می‌کنم به سند. می‌گویم من قبل از اینکه بیایم رئیس جمهور بشوم یه مقدار زیادی از راه رو باز کردیم. یعنی سند چشم‌انداز یکی از پشتوانه‌های قوی برنامه‌های ماست و اگر قبل از رئیس جمهور شدن من چنین سندی نوشته نمی شد کارما خیلی سخت تر بود و مشکل داشت. چون هم این سند هم یه پشتوانه حقوقی است. زیرا که رهبر بزرگوار انقلاب آن را تصویب کرده و هم اینکه به دلیل مشورت فراوان با کارشناسان و صاحب نظران کشور از یک جنبه عقلانیت و خرد‌ورزی جمعی برخوردار است که با پشتوانه این سند در حقیقت کارمون رو شروع می‌کنیم. یعنی می‌آییم بعد از سند رو عمل می‌کنیم. برنامه‌هایی که میتونه این سند رو در کشور حالا تحقق ببخشه، یه بخش از این برنامه‌ها قاعدتاً مسأله هویت است. چرا؟ چون کانون این سند چشم انداز هویت است. در حقیقت یعنی قلب این سند پیشرفت و هویت است.
حالا نکته مهمی که اینجا هست این است که دلیل اینکه ما در کشورمون برنامه‌های فرهنگی به خوبی پیاده نمی شه این است که جایگاه فرهنگ رو در پیشرفت، ما تعریف نکردیم. سند چشم‌انداز اومده این رو تعریف کرده. حالا باید این تعریفی که در این سند اومده پیاده بشود. یعنی ما باید جامعه‌مان را به نحوی شکل بدهیم که از یک طرف پیشرفت باشد از یک طرف هویت باشد. هویت مقوّم پیشرفت و پیشرفت مقوّم هویت . یعنی ما بدون پیشرفت هویت به دست نمی‌آوریم و بدون هویت هم پیشرفتی نمی‌کنیم. پس ما هویت رو در یک تعامل با پیشرفت در حقیقت تعریف می‌کنیم .
لذا برای من مساله مهم این است که آن دیدگاهی که می‌تواند این دو را با هم تلفیق کند؛ آن یه دیدگاهی است که من اسمش را گذاشتم معماری نوین ایران اسلامی. این معماری نوین اسلامی به ما کمک می‌کند که ما مسأله پیشرفت و هویت را با همدیگر ببینم. البته مسأله بقا هم عنصر سومی است که ما در معماری نوین ایران اسلامی می بینیم. من قبول ندارم که ما کشور را صرفاً بر اساس بقا و بعد امنیتی اداره کنیم و از بعد پیشرفت باز بمانیم. در این صورت این سه باید با هم ترکیب شوند. امنیت و هویت، پیشرفت و هویت و پیشرفت و امنیت با همدیگر. اینها عناصر اصلی این معماری نوین ایرانی اسلامی را شکل خواهند داد.
بنابراین من هویت را از یک بعد ارتباطی با پیشرفت می‌بینم. چه تأثیری هویت روی پیشرفت دارد؟ برای من خیلی مهمه. چه تأثیری فرهنگ روی پیشرفت دارد؟ برای من بسیار مهمه. چه تأثیری حالا پیشرفت روی هویت خواهد داشت؟ این هم برای من مهمه. من برنامه‌ای که تنظیم کردم، هم هویت رو دیدم هم پیشرفت رو دیدم. بنابراین هویت، هم در ارتباط با امنیت مهمه، هم در ارتباط با پیشرفت مهمه. به همین دلیل اومدیم در سطح کلان کشور، از استانها و شهرستانها نگاه کردیم به مسأله پیشرفت و هویت توأم با یکدیگر. لذا معماری رو من بازنگری خواهم کرد. معماری که در ایران صورت می‌گیره خیلی متناسب با هویت نیست. بعضاً ضد هویت است. یعنی ما تهران را می سازیم، اصفهان را می‌سازیم اما عناصر ضد هویتی فراوانی دراین معماری وجود دارد.
من می‌خواهم به جنابعالی و شنوندگان عرض کنم که با وجود اینکه میلیاردها پول در جمهوری اسلامی صرف شده، ولی خود ما تولید خشونت داریم می‌کنیم در این معماری‌ها. بسیار از معماری‌ها مولد خشونتند. در مسکن مهرشما مسکن ارزان قیمت برای مردم می‌سازید، ولی وقتی در رو باز می‌کنید تا ته ساختمان پیداست. تا ته محل اون افرادی که ساکن هستند پیداست. بسیاری از کارهایی که ما می‌کنیم در بعد پیشرفت چون متناسب با هویت نیست درمعماری گرفته در طرح‌های بزرگ گرفته، در حقیقت ما ضد فرهنگ عمل می‌کنیم. یعنی پیشرفت رو ناآگاهانه ضد هویت خودمون داریم در حقیقت جلو می بریم. من به همه اینها پایان می‌دهم. من معماری ایران را هم متناسب با هویت هم پیشرفت می‌سازم. طرح‌های بزرگی که در کشور اجرا می‌کنیم، پیوست فرهنگی برای همه اونها خواهیم داشت. پیوست فرهنگی هم این نیست که فقط جای نماز یا محل نماز خواندن را در یک طرح بزرگ ببینم. نه اصلاً کل فضا رو ما فرهنگی می‌کنیم.
در خود کشور هم همینطور است. در کشور من سعی می‌کنم از دولتمردانی که انتخاب می‌کنم، دولتمردانی باشند که هم کارآمد باشند، هم اهل باشند. یعنی اعتقادات اسلامی ایرانی قوی داشته باشند که بتوانند کشور را در عین حال اینکه پیشرفت می‌دهند، ابعاد فرهنگی هویتی را هم در پیش بگیرند.
- آقای دکتر رضایی می‌خواهیم وارد فاز مسائل فرهنگی بشویم. همانطور که فرمودید انقلاب ما ذاتاً و ماهیتاً انقلابی فرهنگی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یکی از شوراهای متعددی که رئیس جمهور ریاست آن را به عهده دارد، اتاق فکر فرهنگی نظام و ستاد فرماندهی فرهنگی کشور است. ارزیابی جنابعالی از مأموریت این شورا در سا‌‌ل‌هایی که گذشته چیست؟ و برای اینکه جایگاه این نهاد را ارتقاء بدهید برنامه‌های دولت شما چیست؟
من به شدت ناراضی هستم از عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی. امکانات وسیع، اختیارات وسیع به چنین شورایی داده شد، ولی متأسفانه در حد انتظار ملت ایران و رهبر بزرگوار انقلاب ظاهر نشد. یعنی یه انقلابی که ما الان تمام ظلم و استکبار جهانی را به مبارزه طلبیدیم، اینه نتیجه شورای انقلاب فرهنگی واقعاً؟ شورای انقلاب فرهنگی جز به کارهای کوچک و ریزی که تا حالا انجام داده؛ هیچ کار اساسی و جدی انجام نداده.
شاید مهمترین سندی که کار کرده‌اند، آن هم سند مهندسی فرهنگی کشور یا طرح جامع علمی کشور است که این هم اولاً خیلی دیر تهیه شده، آن هم با اصرار رهبر انقلاب تهیه شده. یعنی خود شورای فرهنگی ما چیز مهمی در کارنامه‌اش ما نمی‌توانیم سراغ داشته باشیم. البته طی سال‌های اخیر تغییر تحولات بهتری شده اما متأسفانه آن انتظار حاصل نشده. در حالی که دنیا الان منتظر حرف‌های ماست ما الان در بعد فرهنگ چه الگویی داریم؟ سبک زندگی ایرانی اسلامی که می‌گوییم چیست؟ خانواده، یه خانواده در حقیقت ایرانی اسلامی الگویش چیست؟ متأسفانه ما می‌بینیم که شورای انقلاب فرهنگی نتوانسته کار اصلی حتی برای اینکه معماری ایرانی اسلامی در کشور شکل بگیره ما یک بخش نامه جدی از سوی شورای انقلاب فرهنگی نمی‌بینم که نماد‌ها رو چطور بسازن. سیمای شهر‌ها چطور باید باشه. اصلا چنین چیزهایی رو در شورای انقلاب فرهنگی نمی بینیم و به نظر من ما نیاز به یک تحول اساسی داریم.
من این کار را خواهم کرد. اولا یک سری افراد جوان‌تر ولی مسلط‌تر و با تجربه بیشتری رو خدمت رهبر بزرگوار انقلاب من پیشنهاد می‌کنم که شورای انقلاب فرهنگی رو عملیاتی‌تر و در عین حال به مباحث ریشه‌ای‌تر بیشتر بپردازیم. مسأله دوم این است که شورای انقلاب فرهنگی باید از اصحاب فرهنگ استفاده بیشتری بکند. تعامل ضعیف بوده. یعنی شورای انقلاب فرهنگی باید تقریباً در خودش را به روی هنرمندان، به روی فرهنگیان، اندیشمندان، فلاسفه، روحانیت، مرجعیت باز کند. اصلاً چرا اینهمه بسته دارد عمل می‌کند؟ باید در این شورای انقلاب فرهنگی را باز کنیم. من این کار را خواهم کرد. برنامه فرهنگی که تهیه کردیم را من در این شورا تصویب می‌کنم که ان شاءالله آن را درکشور پیاده کنیم.
- آقای دکتر مصوبات این شورا چقدر ضمانت اجرایی دارد؟
بسیار می تواند ضمانت اجرایی داشته باشد. برای اینکه رهبر بزرگوار انقلاب وقتی تأیید می‌کنه این مصوبات رو در حکم قانون است و چون خود رییس جمهور هم بیشتر کارها در اختیارش است؛ بنابراین دلیل ندارد ما آنجا مصوبه‌ای بگذرونیم و عمل نشود.
- باز هم سوال فرهنگی دارم این بار در حوزه بودجه‌ریزی فرهنگی. آقای دکتر مظلومیت فرهنگی حاصل کم توجهی به بخش فرهنگ و تخصیص بودجه متناسب به آن است. نگاه جنابعالی به مقوله فرهنگ بخصوص از بعد بودجه‌ریزی چیست و چه برنامه‌ای برای ساماندهی آن دارید و دغدغه‌های فرهنگی دولت شما چیست؟
من اول این را تاکید کنم که در کشور ما چون یک کشور فرهنگی هستیم، امکانات و ظرفیت‌های بسیار وسیع فرهنگی ما در کشور داریم. من به هیچ وجه قبول ندارم خود دولت بیاید کار فرهنگی کند. اولا باید فرهنگ را بدهیم به مردم. مردم یعنی دانشگاه‌ها، مردم یعنی حوزه‌های علمیه در اینجا، مردم یعنی هنرمندان، مردم یعنی اهالی سینما، اهالی ادب و شعر. خب ما پشتیبانی خواهیم کرد تشکیلات اجرایی را در اختیار مردم قرار می‌دهیم. حمایت می‌کنیم، هدایت رو انجام می‌دهیم. ولی اقدامات نرم افزاری را به خود مردم می‌دهیم.
لذا من توجه ویژه‌ای به دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه خواهم کرد برای گسترش فرهنگ. از امکانات آنهااستفاده می‌کنیم. به جای اینکه خودمان فعالیت‌های اجرایی فرهنگی داشته باشیم.
همین‌جا عرض کنم یکی از نگرانی‌های من در سال‌های اخیر این بوده که به دلیل اینکه دولت‌ها نتوانستند حریم مسایل سیاسی با فرهنگی را حفظ کنند، سیاست بیش از حد وارد حوزه فرهنگ شد. ولی از آن طرف هم تعهدی نمی‌پذیرد. الان ما بیشترین بیکاران در بین اقشار جامعه، اهالی فرهنگ و هنر است. در حالی که از آن طرف دولتمردان یک حالت تحکمی را دارند نسبت به یک سینماگر، یک کارگردان و یک هنرمند. از طرفی یک نگاه سیاسی امنیتی خیلی شدید را به هنرمندان و فرهنگی‌ها اعمال می‌کنند ولی از طرف دیگر تعهدی نمی‌پذیرند.
هردو اشتباه است. به نظر من دولت باید بیاید در همان جایگاه هدایت و نظارت خود قرار بگیرد و اجرا را بدهد به اهالی فرهنگ و هنر و درضمن اینکه بیاید اقتصاد فرهنگ را تعریف کند. ما الان چقدر بودجه بدهیم به فرهنگ؟ چه فرمولی تعیین می‌کند که چقدر نیاز داریم به بودجه؟ اصلا اقتصاد فرهنگ مغفول است. اقتصاد هنر نداریم، اقتصاد کتاب نداریم درحقیقت.
ما اولین کاری که می‌کنیم بودجه فرهنگی را بر اساس یک برنامه اقتصادی تحت عنوان «اقتصاد فرهنگ و هنر» تنظیم می‌کنیم. یعنی مشخص می‌کنیم 20 سال آینده ما از نظر فرهنگی و هنری به کجا می خواهیم برسیم. بعد از آنجا یک مهندسی معکوس می‌کنیم تا برسیم به این 4 سالی که دولت در دست من است. در این 4 سال بودجه‌هایی که می‌دهیم متناسب با یک افقی است که جایگاه فرهنگ و هنر را در برنامه جامع کشور دیده‌ایم. در آن اقتصاد هنر و فرهنگ، تعیین می‌کنیم چه مقدار از زیرساخت‌ها را دولت انجام بدهد؟ چه مقدار از زیرساخت‌ها را خود بخش خصوصی و مردم انجام بدهند؟ دولت در بودجه سالانه چه درصدی را نسبت بدهد؟ ما در سال 91 چهار و نیم درصد بودجه به فرهنگ اختصاص داده شد. متاسفانه در سال 92 به سه درصد کل بودجه کشور یعنی چیزی نزدیک به 30 درصد عقب نشینی داشتیم. چون دولتمردان فرهنگ و هنر را چیز حاشیه‌ای می‌دانند. هر وقت کم میارند و بودجه کم می‌شود، از فرهنگ و هنر کم می‌کنند.
این نگاه به این دلیل وجود دارد چون اقتصاد فرهنگ و هنر را تنظیم نکردیم. که آن برنامه ما را محدود بکند به اینکه تا بودجه کم شد از فرهنگ و هنر نزنیم. بلکه خودمان را محدود کرده باشیم به آن برنامه. بنابراین من اقتصاد فرهنگ و هنر را برنامه‌ریزی کردم و درچهارچوب آن بودجه فرهنگی را ان‌شاءالله طراحی می‌کنیم و در وظایف و سهم دولت را هم تعیین می‌کنیم. بدون شک من از چهار و نیم درصد در سال 91 این را گسترش خواهیم داد یعنی جلوتر می‌رویم.
-  آقای دکتر حالا صرف نظر از این چهار و نیم درصد یا سه درصد، این میزان بودجه اساسا قابل جذب هست در حوزه فرهنگ و هنر؟ چون حوزه وسیعی دارد فرهنگ.
بله یک مشکل دیگری که داریم این است که تقاضا را چکار کنیم. من وقتی می‌گویم اقتصاد هنر را بنویسیم یعنی اینکه من قبول ندارم که کالاها و محصولات فرهنگی ما بازار ندارد. کی گفته فیلم ایرانی در خارج خریدار ندارد؟ کی گفته که هنر ایرانی در داخل خریدار ندارد؟ من این را قبول ندارم. شما نگاه کنید ما چقدر مگر سینما داریم که یک فیلم هنریمان را نمایش بدهد؟ خب این تعداد سینمای کشورمان را نگاه کنیم. قبل از انقلاب 300 سینما بوده الان 247 سینما هست. درحالی که ما وقتی نگاه کنیم و درصد رو هم می‌توانیم بگوییم. درصد هر یک میلیون نفر 4.2 دهم سینماست. یعنی هر 4 سینما برای یک میلیون نفر در ایران است در حالی که در دبی هر یک میلیون نفر 40 سینماست. در فرانسه 70 سینما وجود دارد برای هر یک میلیون نفر. در آمریکا برای هر یک میلیون نفر بالای 300 تا سینماست. سوالم این است: آیا این تعداد سینما‌ها در افزایش درآمد هنرمندان موثر نیست؟ در افزایش درآمد فرهنگیان موثر نیست؟
ماچقدر محل کتابخانه داریم؟ یکی از کارهایی که من خواهم کرد همین است که تقاضای برای فرهنگ وهنر را افزایش می‌دهم. اولا یک سبد فرهنگی من تعریف خواهم کرد که با کمک یارانه دادن سعی می‌کنیم که مردم ما از یک سبد فرهنگی برخوردار شوند. کتاب باشد سینما باشد. آثار هنری که هنرمندان ما خلق می‌کنند وجود داشته باشد.
- یعنی آقای دکتر شما یارانه می‌دهید در قالب فرهنگ؟
سبد، یک سبد فرهنگی که به آن یارانه می‌دهیم. یک بخشش را مردم می‌پردازد مثلا حدود50 درصد‌ش. 50 درصدش هم دولت می‌پردازد. سبد تعریف می‌کنیم. همانطور که مردم نیاز به غذا و خوراک وآب دارند، به فرهنگ هم نیاز دارند. باید دولت کمک بکند. چطور ما آب و برق می‌کشیم برای مردم؟ ما معتقدیم که در بعد فرهنگی هم باید یک سبد فرهنگی تعریف کنیم.
مسأله بعد سینماهای کوچک را در کشور گسترش خواهم داد. سینماهای درحد 100 نفر و 200 نفره را در کشور گسترش می‌دهیم.
مسأله سوم دهکده کتاب درست می‌کنیم که در حقیقت این دهکده‌‌های کتاب را هنرمندان و فرهنگیان اداره می‌کنند؛ ولی منفعتش را مردم می‌برند. پژوهشگران می‌توانند بروند در دهکده کتاب بنشینند و کلیه نیازهای اطلاعاتی و پژوهشی خودشان را در این دهکده کتاب داشته باشند. بنابراین ما سعی می‌کنیم که تقاضای برای فرهنگی‌ها و هنرمندانمان را در داخل اضافه کنیم. ثانیا یک سری مافیا پیدا شده که آثار فاخر فرهنگی و هنری مارا برمی‌دارند می‌برند بیرون و با قیمت گزافی می‌فروشند؛ ولی پول بسیار کمی به هنرمندان ما می‌دهند. ما درحقیقت به بازرگانی فرهنگی یا صادرات فرهنگی هم کمک می‌کنیم با تشکیل تعاونی‌هایی که خودفرهنگیان و هنرمندان شکل می‌دهند که اینها را کمکشان کنیم در خارج بتوانند کالاهایشان را مبادله کنند و در حقیقت ما صادرات فرهنگی هم داشته باشیم. در داخل کشور هم همینطور. بازار کالاها و محصولات فرهنگی را ما کمک می‌کنیم درحقیقت تقویت بشود.
- آقای دکتر خیلی متشکریم که تا حالا به سوالات ما پاسخ دادید. سوال بعدی من راجع به موضوع حجاب و عفاف است که دغدغه متدینین کشورمان هست. قانون عفاف و حجاب به عنوان یکی از مصوبات بسیار مهم و راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی و جامع ترین سند موجود در این زمینه در کشور هست و دارای یک عقبه کارشناسی محکم و متین که مصوب سال1384 است. متولی اصلی اجرای این قانون دستگاه‌های دولتی هستند. سوالم این است که برای اجرای کامل این قانون حضرتعالی در دولت‌تان چه تمهیداتی را در نظر گرفته‌اید؟
من مسأله حجاب و عفاف را یک مسأله اخلاقی می‌دانم. وقتی که این مسأله اخلاقی ازمسیر خودش منحرف می‌شود، آن موقع ما مشکلی که پیدا می‌کنیم این است که پاسبان ما می‌رود با مردمی روبرو می‌شود که در عذاب به سر می برد. چرا؟ برای اینکه از یک طرف می‌بیند که این خانم یا این آقا که این سر و وضع را دارد. این احتمالا اگر یک محیط مناسبی بود حتما به این روز در نمی‌آمد. از آن طرف قانون هم به او می‌گوید برخورد کن. خود آن طرفی هم که پاسبان با او برخورد می‌کند، تو مشکله. از یک طرف می‌خواهد قانون را رعایت کند. پلیس محضر قانون است. ولی از طرف دیگر توجیه نیست. میگه شما برای چه دارید این برخورد را با ما می‌کنید؟ پس ما باید برگردیم به ریشه‌های عفاف و حجاب. که آن هم حیاست. وقتی ما درمعماری اسلامی حیا را رعایت نمی‌کنیم؛ عرض کردم در مسکن مهر وقتی شما در اتاق را باز می‌کنید تمام آن چیزهای داخل عیان و عریان است؛ ما چه انتظاری داریم که بعد در جامعه عفاف و حجاب رعایت شود؟ ما در خود امورات فرهنگی‌مان مسائل فرهنگی‌‌مان، وقتی مسائل حیا را رعایت نمی‌کنیم. وقتی در مسائل سیاسی ما به خاطر اینکه به قدرت برسیم یا حتی می‌خواهیم مسؤولیت پیدا بکنیم که برای اسلام و ایران کار کنیم. سی دی یک خانمی را بلند می‌کنیم و یا یک سی دی تو مجلس نشان می‌دهیم وقتی که این حیا شکسته می‌شود ما چه انتظاری داریم که عفاف و حجاب در جامعه رعایت شود؟ بنابراین ما به طور ریشه‌ای انشاءالله اقدام خواهیم کرد. اولا این قانون مصوبه شورای انقلاب فرهنگی را من بازنگری می‌کنم. مسائلی که مربوط به معماری است، مسائلی که مربوط به فرهنگ است، مسائلی که مربوط به سریال‌های صدا و سیما است، مسائلی که مربوط به ادارات است؛ اصلا خود نحوه روابط و مناسباتی که در ادارات دولتی ایران وجود دارد؛ اینها را سعی خواهم کرد که بر اساس حیا شکل بدهیم. اگر این کار صورت بگیرد که انشاءالله بهش عمل خواهیم کرد؛ آن موقع آزادی حیا خودش باعث می‌شود که مردم خیلی از این مسائلی که دولتمردان ما یا روحانیت عزیز و بزرگوار ما نگرانش است، یا خانواده بزرگوار شهدا نگرانش هستند، عمل می‌شود.
نکته دوم اینه که این مسأله اخلاقی است. درست هم هست ما عفاف می‌خواهیم ما مسأله حجاب باید رعایت بشود اما کی باید برود این کار را بکند؟ مسأله دوم همینه: ضابط چیست؟ من ضابط را دولت در مرحله اول نامناسب می‌دانم. باید خود مردم، امر به معروف و نهی از منکر یک تکلیف واجب شرعی است. آیا می‌شود این را از مردم بگیریم و دولت امر به معروف و نهی از منکر بکند؟ یعنی دولت به مردم بگوید شما کاری نداشته باشید. من مسئول امر به معروف و نهی از منکر هستم. آیا دولت واقعا می‌تواند این کار را انجام دهد یا باید مثل نماز و روزه که مردم نماز و روزه می‌خوانند امر به معروف و نهی از منکر هم بر همه مردم واجب است. ما باید به مردم کمک کنیم که خودشان این مسائل فرهنگی و اخلاقی را رعایت کنند که مشکلی پیدا نشود.
- اما راجع به خانواده میخواهیم صحبت بکنیم. شما برای تقویت نهاد خانواده و رشد آن چه فکری کردید به خصوص موضوع ازدواج‌های به هنگام که الان به صورت یک که معضل مطرح می‌شود. دیر ازدواج کردن جوان‌های ما که ناشی از مسائل مختلف است. لطفا در این زمینه برنامه‌های خود را مطرح فرمایید.
اولا شما می دانید که من شعارم سلام بر زندگی است. سلام بر زندگی مهمترین بعد خانواده است. یعنی خانواده در حقیقت از زندگی آغاز می‌شود و بسیاری از برنامه‌هایی که من دارم تقویت زندگی مردمی است. این که مردم بتوانند با هم زندگی کنند، آرامش داشته باشند، مشکل معیشتی نداشته باشند، مساله ازدواجشان سهل باشد و لذا اکثر برنامه‌های من سمت و سویش به بهبود زندگی مردم است. وقتی زندگی مردم بهبود پیدا کند، خانواده قوام پیدا خواهد کرد. اما اگر زندگی بهبود نداشته باشد،کیفیت زندگی پایین باشد، ما شاهد طلاق خواهیم بود. شاهد اختلافات خواهیم بود. شاهد رشد ناهنجاری‌هایی که روی بچه‌ها اثر نامطلوب می‌گذارد خواهیم بود. این ناهنجاری‌ها تربیت را خراب می‌کند. نشاط را از بین خواهد برد. پس ما می‌آییم بهبود زندگی مردم را یک هدف کلیدی در نظر می‌گیریم. تمام فعالیت‌ها را به این سمت و سو ما سوق می‌دهیم.
- این بهبودهایی که فرمودید در چه شاخص‌هایی است ؟
در همه ابعاد. من در بعد سلامت افراد برنامه دارم. در بعد اشتغال، در بعد کاهش گرانی‌ها و این فشار سرسام آور گرانی‌ها که زندگی مردم را مختل کرده و در بعد تفریحات. تفریح سالم که مردم بتوانند تفریح داشته باشند. مساله اخلاق بسیار مهم است. اخلاق در خانواده را من جدی می‌گیرم. در جامعه جدی می‌گیرم. در سیاست مساله اخلاق برای من فوق العاده مهم است. یعنی دولتمردان اگر با اخلاق باشند، جامعه هم با اخلاق خواهد بود. خانواده هم از این ثمره خودش را خواهد دید. پس این یک مساله که مساله زندگی است.
موضوع دوم مثلا این که ما یک برنامه‌‌ای تنظیم کردیم. ما یک هدیه ازدواجی خواهیم داد که بیست و سه میلیون تومان است و این پول را ما به کارخانجاتی که اسباب و اثاثیه خانگی را تولید می‌کند، می دهیم که آنها به زوج‌های جوان در حقیقت جهزیه بدهند؛ مثل یخچال، کولر مثل وسایل خانگی. یعنی یک جهیزیه که در حد بیست و سه میلیون تومان باشد. ما با این تیر دو نشان می‌زنیم. اول بخش مهمی از صنایع ما که الان نیاز به نقدینگی دارد از این طریق احیا می‌شود. از طرف دیگر حدود چهار میلیون زوجی که الان وجود دارند از این بعد جهزیه مشکلاتشان حل خواهد شد و تعداد زیادی این امکان ازدواج را پیدا می‌کنند که وارد زندگی می‌شوند. حسن این کار این است که این نقدینگی چون تولید را تشویق و تحریک می‌کند، مثل یارانه چهل و پنج هزارتومانی نیست. بلکه به سمت تولید می‌رود و در عین حال زوج‌های جوانی که پول ندارند جهزیه تهیه کنند، پدر و مادرهایی که پول ندارند تهیه کنند، اینها چکار می‌کنند؟ اینها می‌آیند مشکل فرزندانشان را حل می‌کنند و فرزندانشان را می‌فرستند سوی زندگی کردن. این یکی از برنامه‌های من است که همانطور که من عرض کردم برنامه‌های من سمت و سویش بهبود زندگی مردم است. زندگی را می‌خواهیم برای مردم آسان کنیم. زندگی را می‌خواهیم برای مردم واقعا آرامش را به و جود بیاوریم.
یا مساله یارانه سبز که من می‌گویم امنیت غذایی کشور را طوری حل می‌کند که هرخانواده‌ای تا پنج سال آینده که نگاه می‌کند، می‌بیند که گوشتش نوساناتش چقدر است. گندمش، آردش نوساناتش چقدر است. نانش، برنجش، شکرش قابل پیش بینی است. چون امنیت غذایی اگر در جامعه شکل بگیرد؛ خانواده‌ها می‌توانند برای معیشت خودشان یک برنامه‌ریزی داشته باشند و نگران هر روزه نوسانات در قیمت مواد غذایی نباشند. خوب شما می بینید این یارانه سبز هم باز یک هدفش به سمت بهبود زندگی است.
یا ما قصد داریم 5 میلیون کسب و کار خانگی ایجاد کنیم. خوب این 5 میلیون کسب و کار خانگی یعنی اکثر خانم‌های خانه‌دار از حالت بیکاری بیرون می آیند. بسیاری از دانشجویانی که برای اولین بار قصد دارند که به سرکار بروند اما سابقه کار ندارند. به اینها کار نمی‌دهند. در این کسب و کارهای خانگی اول سابقه کار پیدا می‌کنند، بعد می‌توانند در کارهای بزرگتر هم شرکت کنند. باز این کسب و کار خانگی سمت و سویش زندگی است.
من 14 برنامه بسیار بزرگ و فراگیر در کشور تهیه کردم که اکثر این‌ها می‌رود به سمت قوام بخشیدن به خانواده، تقویت زندگی. و این را هم تاکید می‌کنم که اسلام مگر نمی‌گوید اگر فقر از یک در وارد شد ایمان از یک در دیگر خارج می‌شود؟ «لا معاش له معاد له». بنابراین من فرهنگ و اقتصاد را با هم کار کردم و برنامه‌ریزی‌هایی که کردم هم فرهنگ در آن است و هم اقتصاد. چون قصد داریم زندگی مرد م را درست کنیم و زندگی مردم یک بعدش فرهنگ و معنویت و اخلاق است. یک بالش هم اقتصاد و معیشت. لذا اگر کسی بگوید فلانی همش می‌گوید اقتصاد. نه! من می‌گویم زندگی. منتها زندگی و اقتصاد و فرهنگ با هم توام است. اگر فقر وارد زندگی مردم شود خوب نسبت به دین و ایمانش کاهش پیدا خواهد کرد و ایمانشان سست خواهد شد.
- بسیاری از مخاطبان رادیو معارف عزیزانی هستند که در حوزه علمیه مشغول به تحصیل هستند و از توان علمی و اجرایشان ما در این رسانه دینی بسیار بهره می‌بریم. حوزه علیمه مجموعه‌ای مهم و اثر‌گذار است در نظام اسلامی و این مجموعه در طول عمر چند صد ساله‌اش تاثیرات مهمی را در نظام اجتماعی جامعه تشیع داشته، داره و خواهد داشت. نگاه شما به حوزه علمیه چگونه است؟ در دولت‌تان چه برنامه‌هایی برای استفاده بیشتر از ظرفیت‌های حوزه دارید؟
خوب من با توجه به تجربه‌ای که در انقلاب و بعد از انقلاب دارم رابطه دولت را با حوزه علمیه کاملا غیر شفاف همراه با ابهامات فراوانی می بینم. این را ما باید درست کنیم به هر حال آیا حوزه علیمه و روحانیت یک رکن اساسی جامعه است یا نیست؟ آیا حوزه علمیه، مرجعیت و روحانیت یک پایگاه اساسی برای تقویت نظام سیاسی ایران است یا نیست؟! خوب هست. در حقیقت حوزه‌های علمیه هم پشتیبان نظام هستند؛ هم کانون فرهنگ و دینداری مردم هستند، ولی به نظر من دولتمردانی که تا الان آمده‌اند و رفته‌اند، با این که تعدادیشان هم از خود حوزه‌های علمیه بوده‌اند، اما نتوانسته‌اند یک رابطه شفاف و روشنی تعریف کنند. حوزه‌های علمیه و روحانیت را برای انتخابات می‌خواهند. در موقع انتخابات می‌گویند که نظام در خطر است. شما بیایید کمک کنید. اما همین که انتخابات تمام می‌شود، حوزه‌ها رها می‌شود.
من خودم در جریان هستم که بسیاری از طلبه‌های فاضل ما هستند که به سختی زندگی می‌کنند. در دنیا ایران معروف شده به این که حکومت آخوندها اینجا هست، ولی آخوندها در کشور ما در بسیاری از موارد مخصوصا طلبه‌های عزیزی که الان هستند، در مضیقه و مشقت هستند و در حال زندگی هستند و این مساله روشن نشده. ما ان شاءالله این کار را می‌کنیم که اولا هیچ کسی حق اهانت به مرجعیت را ندارد. یعنی من اهانت به مرجعیت را یک جرم بزرگ تلقی می‌کنم و در مقابلش می‌ایستم. مرجعیت ستون اساسی جامعه ما بعد از ولایت و رهبری است و کسی حق ندارد در جمهوری اسلامی مرجعیت را نادیده بگیرد یا اهانت کند.
مساله دیگر این که ما از ظرفیت حوزه علمیه برای نشر و گسترش فرهنگ استفاده می‌کنیم و روحانیت می‌تواند یک نقش پررنگی در فرهنگ‌سازی جامعه داشته باشد. اما الان استفاده نمی‌شود. من معتقدم مسائل سخت افزاری را دولت باید به عهده بگیرد، اما مسائل نرم افزاری را ما باید به دانشگاه و روحانیت بدهیم. من معتقدم روحانیت، مرجعیت و ولایت فقیه هر سه ارکان نظام دینی و اعتقادی ما را تشکیل می‌دهند و لذا ما باید در این چهارچوب روحانیت و مرجعیت را، نگاه دولت را باید شفاف‌تر کنیم. قبلا معمولا دوستان ما از تهران می‌رفتند حوزه‌های علمیه را بازخواست می‌کردند که چرا در مسائل جدید به اداره کشور کمک نمی‌کنید؟
مسائل جدیدی در دنیا پیدا شده از مسائل ژنیتیکی گرفته تا مسائل شبیه‌سازی گرفته، اینها را می‌گفتند.‌ می‌گفتند اینها مسائل جدیدی است که حوزه علمیه چکار کرده. البته این برخورد طلبکارانه سیاسی خوبی است؛ ولی خلاف صداقت است، خلاف واقعیت است. دولت چه مقدار از مشکلاتش را دقیقا ریز کرده و از حوزه‌ها خواسته که حوزه‌ها بخواهند برود دنبال حل این مسائل؟ ما اگر بخواهیم اقتصاد را اسلامی بکنیم، دولت در این رابطه چه کرده؟ چه خواسته‌هایی از حوزه علمیه داشتیم؟ اگر بخواهیم هنر اسلامی بکنیم، دولت چه چیزی از حوزه‌های علمیه خواسته؟ ما این کار را می‌کنیم. ما به معنای واقعی آمدیم که کشورمان را فرهنگی بکنیم؛ اسلامی بکنیم. من اصلا قبول ندارم که سیاست را ببریم در فرهنگ و هنر و ورزش، ولی دین را از آنها خارج کنیم. بله باید اقتصاد اسلامی شود، اما سیاست و امنیت چه می‌خواهد؟ در اقتصاد ما باید هنر را اسلامی بکنیم. اما سیاست و امنیت چه می‌خواهد که سر راه هنرمندان ما را می‌گیرند. لذا ما حتما از ظرفیت‌های حوزه‌های علمیه برای فرهنگی کردن کشور، اسلامی کردن ان شاءالله استفاده خواهیم کرد.
- یکی از موضوعات وحدت حوزه و دانشگاه است که یکی از اساسی‌ترین و پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسائل انقلاب است و تلاش‌های بسیاری هم در این زمینه انجام شده است. تعریف شما از وحدت حوزه و دانشگاه چیست و راهکار شما برای این که تحقق ببخشید به این وحدت چیست ؟
من همین‌جا بعثت نبی مکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را تبریک می‌گویم. حضرت امام(ره) یک تعبیر زیبایی در خصوص بعثت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که می فرمایند: بعثت نبی مکرم یک تحول علمی بود و قرآن مجید سند این تحول علمی است. خیلی این جمله در زندگی من اثر داشته. یادم است زمانی که جنگ تمام شد، من در دانشگاه امام حسین علیه السلام که این دانشگاه را تاسیس کرده بودیم ، همه اساتید را خواستم و گفتم باید یک جهاد علمی راه بیاندازیم. ما بدون جهاد علمی پیشرفت نخواهیم کرد. ما نیازمند یک تحول علمی هستیم. تحول علمی باید پیشران و لوکوموتیو پیشرفت‌های کشور شود. اولین باری که جهاد علمی در این کشور مطرح شده سال حدود 69 یا 70 است که در این کشور مطرح شده. من در جمع اساتید دانشگاه امام حسین این مساله را گفتم. 10 یا 12 سال بعد این اصطلاح کمی در جامعه آمد و فراگیرتر شد. گسترش بیشتری پیدا کرد.
قبل از دهه‌های اخیر یعنی حدود 150 سال پیش ما چیزی به نام حوزه های علمیه و دانشگاه مجزای از هم نداشتیم. در حقیقت علوم جدید و علوم قدیم در یک جا و در یک مکان تدریس می‌شد. بعد این دو حوزه از هم جدا شد. هر چند آمدند از نظر ظاهری و اسمی با مدرک‌گرایی در حوزه‌های علمیه سعی کردن یک نوع شباهتی بین حوزه‌های علمیه و دانشگاه به وجود بیاورند. اما مساله حوزه و دانشگاه واقعا این مسائل نیست. ما مسائل مهمتری داریم. اولین مساله وحدت علمی است. یعنی الان ما در حوزه‌های علمیه برداشت‌مان از علوم انسانی یک چیز است، در دانشگاه ها که از فلسفه غرب آمده، یک چیز دیگری است. ما باید اول از یک وحدت تئوریک به یک وحدت علمی برسیم. مساله بعد این است که در آموزش هم همین طور است. ما وحدت رویه در آموزش نداریم. در حوزه‌های علمیه شیوه‌های آموزشی به یک شکل است. در دانشگاه‌ها به شکل دیگری است. تعاملی بین این روش‌های آموزشی وجود ندارد .
مساله بعد رشته‌های بین حوزه و دانشگاه است. ما رشته‌های بسیار زیادی داریم که می‌تواند به عنوان رشته‌های بین دانشگاهی مطرح شود، نه بین علمی و یا بین رشته‌ای. رشته‌های بین دانشگاهی یعنی حوزه علمیه می‌تواند رشته‌های مشترکی داشته باشد که حالا البته مثلا الهیات در دانشگاه‌های ما شکل گرفته که به یک شکل مباحث فقهی گفته می‌شود یا مباحث فلسفی گفته می‌شود. اما اولا این خودش جدا کردن حوزه از دانشگاه است. ما این را نمی‌گوییم ما در همه زمینه‌ها در زمینه جامعه شناسی، ‌اقتصاد، روانشناسی، رشته‌های بین دانشگاه و حوزه‌های علمیه ما تعریف خواهیم کرد. در ابعادی که خود من مسلط هستم مثل اقتصاد که مطالعه کردم. و الان در دانشگاه‌ها دارم تدریس می‌کنم. چند تا ایده دارم که ان شاء الله رشته‌های بین دانشگاه و حوزه علمیه در بعد اقتصاد تعریف خواهیم کرد. در ابعاد دیگر هم تلاش می‌کنم با کمک کارشناسان این کار را انجام دهیم.
مساله دیگر در حقیقت وحدت صنفی است. بالاخره دانشگاه نوعی حوزه است و حوزه هم نوعی دانشگاه است. فرقی ندارد مهم این است که ما در این مسأله علمی که یک صنفی را تشکیل می‌دهیم با هم یک وحدتی داشته باشیم. این وحدت صنفی الان وجود ندارد. حضور مشترک دانشگاه و حوزه در خارج از کشور. ما ان شاءالله دیپلماسی نخبگان را که فعال خواهیم کرد برای تقویت سیاست خارجی ایران. هم از اساتید حوزه استفاده خواهیم کرد، هم از اساتید دانشگاه‌ها و نخبگان کشور. آن موقع ما از ظرفیت‌های حوزه و دانشگاه برای دیپلماسی نخبگان استفاده می‌کنیم تا بتوانیم برخی از مشکلاتی که دیگران برای ما به وجود آوردند را حل کنیم. در مجموع ما فعالیت‌های زیادی را ما برای وحدت حوزه و دانشگاه تعریف کردیم که ان شاء‌الله با نظر مراجع بزرگوار آنها را قطعی می‌کنیم. نظرات آنها را هم می‌گیریم و بعد در دولت‌ها آنها را پیگیری خواهیم کرد.
- آقای دکتر نزدیک به سی سال از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا در بانک‌های ایران گذشته. این شیوه نوین بانکداری در این مدت همیشه با مسائل و مشکلات بسیاری روبرو بوده. برای پاسخگویی به نیازهای مردم و همچنین امکان حضور در بازارهای پولی و بین‌المللی چه برنامه‌هایی رو حضرتعالی برای اصلاح بانکداری کشور دارید براساس شاخصه‌های بانکداری اسلامی؟
خوب سوال خوبیه، آقای سید جمال الدین اسد آبادی از اروپا برگشته بود می‌گفت من در اروپا اسلام را دیدم ولی مسلمان‌ها را ندیدم. اما آمدم ایران و کشورهای اسلامی مسلمان‌ها را دیدم اما از اسلام خبری نبود. این بحث بانکداری بدون ربا چیز خیلی پیچیده‌ای نیست. سختیش در عمل کردن است. ما متاسفانه مشکل عمل داریم وگرنه همین قانون را شورای نگهبان دیده است. خوب اگر خلاف بود جلوی آنرا می‌گرفت. این قانون عمل نمی‌شود. بنابراین اگر قانون عمل بشود ما ربا در کشور نخواهیم داشت. نظارت نیست الان در این مسأله. بنابراین ما نظارت‌ها را قوی خواهیم کرد. اون قانون را جدی می‌گیریم. از دخالت دولت در چاپ اسکناس‌های بدون پشتوانه جلوگیری می‌کنیم. شورای پول و اعتبار را ما تقویت می‌کنیم. مدیریت بانک مرکزی را مستقل می‌کنیم از تصمیمات و سلیقه‌های دولتمردان. این نظم و انضباطی که به بازار پول خواهیم داد؛ انشاالله به سمت یک بانکداری اسلامی حرکت خواهیم کرد.
- یکی از اصلی‌ترین بخش‌های فرهنگ که به طور مستقیم با توسعه و فن‌آوری ارتباط دارد بخش پژوهش است. آیا در این بخش در کشور به نظر شما سرمایه‌گذاری کافی انجام شده و شما در دولت‌تان بنا دارید چه کاری انجام دهید؟
سرمایه‌گذاری‌ها کم است ولی مهم‌تر از کمبود امکانات و بودجه‌ها، مشکلی که ما داریم این است که پژوهش در ارتباط با زندگی مردم تعریف نمی‌شود. ما برای چه پژوهش فرهنگی می‌کنیم؟ پژوهش فرهنگی را باید برای بهبود زندگی مردم انجام بدهیم. یعنی نتیجه به یک تاثیری در زندگی مردم منتج شود. اخلاق جامعه را تقویت کند. معماری را تقویت کند. فرهنگ و هنر عمومی که مردم با آن سروکار دارند در حقیقت تقویت کند. آشنایی با معارف اسلامی صورت بگیرد. نحوه تبلیغ فوق العاده سنتی وقدیمی و به هیچ وجه سازگاری با سلایق جدید جوان‌ها ندارد. این را ما باید در همین مسائل پژوهشی و شناخت سلایق جدید با نسل سوم و نسل چهارم، با جوان‌های امروز. چون به هر حال جوان‌های امروز فرهنگ‌شان با ما متفاوت است. آیا ما حتما باید سلیقه‌های خودمان را به خورد اینها بدهیم؟ اینرا چطور باید بفهمیم؟ با پژوهش دیگر. پژوهش کارش این است که این تغییر و تحولات را در فرهنگ جامعه شناسایی بکند و به دولتمردان مرتب مشورت بدهد و در حقیقت اطلاعات جدید بدهند که فرهنگ جامعه متناسب با متقاضیان جامعه که جوانان امروز هستند انطباق پیدا کند.
- ما در اصل سوم قانون اساسی بند اول اینطور داریم که این بند دولت را موظف به ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با همه مظاهر فساد و تباهی کرده. برای اجرایی شدن این اصل چه راهکارهایی یا برنامه‌هایی را دارید؟
من فکر می‌کنم اگر به جای این کلمه می‌نوشتند ما از دولتمردان خواهش می‌کنیم که اخلاق جامعه را خراب نکنند، بهتر می‌شد. ما الان مشکلی که داریم این است که سیاستمداران ما، دولتمردان ما اخلاق رو واقعا زیر پا می‌گذارند. به جای اینکه فضایل اخلاقی را رشد بدهند و ارتقا بدهند بداخلاقی‌هایی به وجود آمده. من اولین کاری که می‌کنم، اخلاق رو وارد سیاست به طور جدی می‌کنم. اخلاق را وارد مردم سالاری می‌کنم و امیدوارم که خدای متعال به من کمک بکند من اولین دولت اخلاقی را در جمهوری اسلامی شکل بدهم. من خودم را برای این آماده کرده‌ام و خودم و دوستانم را آماده کرده‌ام که با تواضع، با ادب، با فروتنی، با تحمل مخالفت‌ها، با تحمل انتقادات، با تحمل نصیحت‌ها ما دولتی تشکیل می‌دهیم که اول گوش بکند بعد حرف بزند. هیچ وقت ما قبل از اینکه گوش بکنیم حرف نخواهیم زد و این دولت اخلاقی را انشاءالله در کشور شکل خواهیم داد.
- آخرین سوالی که فرصت می‌کنیم به آن بپردازیم موضوع انتخاب مسؤولان فرهنگی است. چون نوع سئوالات ما هم سبقه فرهنگی دارد با این سئوال گفتگوی خودمان را به پایان میبریم. معیارهای شما برای انتخاب وزرا و مسؤولان فرهنگی دولت‌تان چیست؟
اولین معیار من اهلیت است. یعنی اینکه وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم، وزیر ورزش و جوانان کشور، وزیر ارشاد اسلامی باید اهل اینکار باشند. یعنی سابقه فرهنگی داشته باشند. علم فرهنگی داشته باشند. تجربه کار فرهنگی را داشته باشند. مسأله دوم هم تعهد است. یعنی محرم بودن است. افراد متعهد، دلسوز. در حقیقت این دوتا ویژگی از ویژگی‌های مهم است. لذا من از هر نوع دخالت سیاست و سیاستمداری و جناح بازی در این وزارتخانه‌های فرهنگی جلوگیری می‌کنم. وزارت آموزش و پرورش می‌خواهد آینده این مملکت را بسازد. من به عنوان رئیس جمهور چه حقی دارم بخواهم آینده کشور رو به خاطر مسائل سلیقه‌های خودم یا اینکه منافع جناحی که به آن متعلق هستم بخواهم مصادره بکنم؟ لذا به هیچ وجه من اجازه نمی‌دهم مسائل سیاسی و امنیتی و جناحی و سیاست‌زدگی وارد این حوزه‌ها بشود. افرادی را انتخاب می‌کنم کارآمد باشند، متخصص باشند، باتجربه باشند و دلسوز برای فرهنگ جامعه باشند.
- در انتهای گفتگویمان یک دقیقه اگر بخواهید با مردم ایران صحبت بکنید برای حضور در انتخابات چه می‌فرمایید؟
من از ملت شریف و بزرگوار ایران تقاضا دارم که خودتان را برای پیروزی‌های بزرگ آماده کنید. ما به سوی تشکیل یک ایران بزرگ اسلامی در حرکت خواهیم بود و برخلاف بسیاری از جوسازی‌ها و یاس‌ها و نا امیدی‌هایی که در کشور ما امروز تزریق می‌کنند؛ من به شما قول خواهم داد که با کمک شما به ویژه جوانان غیرتمند و با استعداد و فرهنگی جامعه وضعیت اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی و اداره کشور را به نحوی تغییر خواهیم داد که از همه منابع و ظرفیت‌های کشور استفاده خواهیم کرد و به این رویاها و به این انتظارات ملت عزیز ما و شهدا و امام و رهبر بزرگوار انقلاب انشاالله در عمل ما پاسخ خواهیم داد.
البته من و دوستانم و ملت ایران و رهبر بزرگوار انقلاب رویاهای بزرگ داریم. اما ما رویایی عمل نمی‌کنیم. ما با برنامه عمل می‌کنیم که این رویاها و این انتظارات واقعی جامعه را انشاالله عمل بکنیم. ما کمتر از چین و کره جنوبی نیستیم که به بسیاری از این مشکلاتی که ما امروز در کشور داریم آنها پایان دادند. ما بهتر از آنها می‌توانیم این مشکلات را از سر راه ملت ایران برداریم. انتظار دارم که انشاالله با شکوه و با تمام قدرت به صحنه انتخابات بیایید شرکت کنید. مطمئن باشید پیروزی از آن ماست هیچ چیزی جای پیروزی ملت ایران را در انتخابات سال 1392 نخواهد گرفت.
- متشکریم. امیدواریم برنامه‌هایی که از رسانه ملی تقدیم شما عزیزان شنونده، مردم خوب این سرزمین می شود، بتواند به شما کمک بکند در انتخاب شایسته و اصلح. آقای دکتر رضایی از شما متشکریم از همه شما دوستان شنونده هم سپاسگزاریم به خاطر همراهی با برنامه امروز «چهره به چهره» تا فرصتی دیگر خدانگهدار.
من هم از شما متشکرم که این فرصت را فراهم کردید که بتوانیم با ملت خوبمون در رابطه با فرهنگ و معارف اسلامی صحبت کنم./9191/د101/ن
ارسال نظرات